رفتن به محتوای اصلی

استراتژیهای اتحادیه های کارگری معطوف به کار نامتعارف - بخش هفتم

استراتژیهای اتحادیه های کارگری معطوف به کار نامتعارف - بخش هفتم
مرکز اسپانیائی مطالعات تخصصی در علوم اجتماعی

۲. استراتژی اتحادیه ها نسبت به کارگران نامتعارف: یک چارچوب تحلیلی

در این بخش به این سوال مرکزی می پردازم که استراتژیهای اتحادیه ها نسبت به کارگران متعارف چیست. هدف از این بخش از نوشته ارائه چارچوبی برای تحلیل این استراتژیهاست. پیش از آن که به متغیرهائی بپردازم که به زعم من مهمترین متغیرها برای استوار کردن هر اسراتژی اند، ابتدا سه نوع مفروض استراتژی را معرفی می کنم.

  • انواع استراتژیها

۱. استراتژی فراگیر

در این حالت، استراتژی اتحادیه های کارگری متوجه دفاع از منافع کارگران نامتعارف با همان وسعت و قوتی است که از منافع پایگاه سنتی شان دفاع می کنند. بنابراین سیاستهای این دست از اتحادیه ها اهمیت واحدی را برای این دو گروه کارگران قائل می شود و دفاع از رفاه عمومی طبقه کارگر مقدم بر منافع کوتاه مدت کارگران متعارف قرار می گیرد. به علاوه در زمان بحرانهای اقتصادی، این اتحادیه ها آماده اند تا کاهش امتیازات پایگاه های سنتی شان را به نفع کارگران نامتعارف بپذیرند.

۲. استراتژی نیمه فراگیر

در این حالت دفاع از کارگران نامتعارف جائی ثانوی در سیاستهای اتحادیه را اشغال می کند و اولویت اصلی اتحادیه دفاع از منافع پایگاه سنتی آن خواهد بود. دفاع از منافع کارگران نامتعارف شامل همه موارد نخواهد شد بلکه به موضوعات مشخصی محدود خواهد شد.

۳. استراتژی بسته

در این حالت دفاع از منافع کارگران نامتعارف منتفی است یا حداکثر این که در سیاستهای اتحادیه یک جای فرعی دست چندم را اشغال می کند.

چه چیز تدوین این یا آن استراتژی را توسط یک اتحادیه توضیح می دهد؟ من معتقدم که استراتژی اتحادیه های کارگری از یک طرف به مشوقهائی که آنها می توانند به کارگران نامتعارف عرضه کنند، و از طرف دیگر به بافتارهای نهادی و سازمانی آنها بستگی دارد. تحلیل استراتژی اتحادیه ها باید همزمان این هر دو عامل را در نظر گیرد. در غیر این صورت تحلیل ناقصی از کار در خواهد آمد. بنابراین این وضع می تواند پیش آید که اتحادیه ای، علیرغم داشتن مشوقهای لازم برای دفاع از منافع کارگران نامتعارف، اما به دلیل فقدان بافتارهای نهادی و سازمانی مختص به آن، قادر به چنین اقدامی نباشد؛ یا برعکس، علیرغم وجود بافتارهای مناسب، به دلیل فقدان مشوقهای لازم، از حرکت بازماند.

پس حالا می توان پرسید: "تحت چه شرایطی ممکن است اتحادیه ای به نمایندگی کردن از کارگران نامتعارف علاقه مند باشد؟ کدام عوامل مشوقها را برای نمایندگی این گروه از کارگران توسط اتحادیه ها تقویت یا تاضعیف می کنند؟" نیز این سوال: "کدام عوامل نهادی و سازمانی اتحادیه ها را در سمتگیری آنها در قبال کارگران نامتعارف تحت تأثیر قرار می دهند؟"

  • مشوقها برای نمایندگی کردن کارگران نامتعارف

کارهای تحقیقاتی بسیاری بر این گزاره پا می فشرند که سیاستهای اتحادیه های کارگری منحصراً در راستای دفاع از منافع اعضای آنها، و نه هیچ گروه دیگری از کارگران، سمتگیری می کنند. اما این گزاره نکتأ ساده ای را در نظر نمی گیرد و آن این که ممکن است رهبران یک اتحادیه علایق دیگری جز دفاع انحصاری از منافع اعضای آن داشته باشند؛ علایقی که می توانند ایدئولوژیک یا سازمانی باشند.

هدف اعلام شده اتحادیه های "طبقه بنیان" دفاع از منافع کل طبقه است. بنابراین الزام وفاداری به این هدف ایدئولوژیک می تواند مشوق مهمی برای اتحادیه ها در دفاع از کارگران نامتعارف باشد. به عبارت دیگر قصور در این امر را عدول از یکی از اصول پایه ای شان تلقی کنند.

به علاوه اتحادیه ها در پی گسترش و استحکام سازمان شان نیز هستند. بنابراین علاقه بیشتری به نمایندگی کردن از کارگران نامتعارف نشان خواهند داد این نمایندگی به تقویت آنها یا دستکم ممانعت از کاهش قدرت شان بیانجامد. این کیفیت می تواند بروز کند اگر ۱) تعداد کارگران نامتعارف که به حمایت از اتحادیه برخواهند خواست به کفایت زیاد باشد؛ ۲) باوجود شمار نسبتاْ کم کارگران نامتعارف، حمایت آنان از یک اتحادیه موجب امتیازاتی برای آن اتحادیه در رقابت با دیه های رقیب گردد؛ ۳) گارگران مورد نظر چالشی برای نقش ایفاشده توسط اتحادیه در یک صنعت معین باشند؛ ۴) اگر چشم پوشی از این کارگران اتحادیه را با تهدید ترک حمایت یا عضویت بخشی از اعضای آن، و مشخصاً ایدئولوژیک ترین اعضای آن، روبرو کند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید