ژورنالیسم جریان اصلی، در بررسی تاریخ پدیدههای سیاسی و اجتماعی، برای بازارگرمی و تبلیغ محتوای تولیدیاش، همواره سراغ پرسشهای نه بیجواب، که محال میرود. اگر مخاطب رسانههای جریان اصلی باشید، همواره شنوای این پرسشها بودهاید که «اگر در سال پنجاه و هفت انقلاب نمیشد، چه میشد؟»، و یا مثلاً «اگر کودتای بیست و هشت مرداد واقع نمیشد، تاریخ سیاسی ایران به چه سمتی میرفت؟». طرح این پرسشها، البته که برای نگاه دقیقتر به پدیدههای سیاسی و اجتماعی لازم به نظر میرسند، اما باید با تاکید هوشیار بر این نکات به سراغ این پرسشها رفت که اولاً تاریخ و تحولات آن، با هیچ فرد، طبقه و منش سیاسیای، تعارف ندارد. گذشته، واقع شده است و راهی برای تغییر آن وجود ندارد. دوماً هیچ پدیدهی سیاسی و اجتماعیای، مجرد از روند تاریخی طی شده، قابل تحلیل و تاویل نیست. حال و آینده، همواره انتخابهایی را پیش روی جوامع میگذارند، که با تحولات گذشته مقید و محدود شدهاند. چه این انتخابها راه به ترقی نسبت به وضعیت موجود ببرد و چه عقبگردی نسبت به آنها باشند. هر چند ذکر این نکته نیز لازم است که فراموشی عمدی یا سهوی مسیر گذشته، با تمام جزییات آن، جوامع را به تکرار آنچه که در گذشته نامطلوب بوده است محکوم میسازد.
جنبش دانشجویی، یا به بیان دقیقتر، جنبشهای سیاسی دانشجویان، حداقل در تاریخ سیاسی ایران، همواره در سوی مترقی و عدالتخواه ایستاده است. مبارزهی سیاسی با مبنای آرمان آزادی و برابری، در مقاطع تاریخی مختلف جنبش دانشجویی ایران، یا جریان هژمون سیاسی در دانشگاه بوده است و یا دست کم به عنوان یکی از اصلیترین جریانات سیاسی موثر عمل کرده است.
عروج و فراز مجدد آرمان آزادی، برابری و استقلال دانشگاه، به ویژه از ابتدای دههی نود، و مبارزات دانشجویی بر اساس این مبانی، لزوم نگاه دقیقتر به روندهای سیاسی حاکم بر مراکز آموزش عالی در ایران را نشان میدهد. آن دسته از جریانات سیاسی که از گذشته تا امروز مبارزه با وضعیت موجود با محوریت آزادی، برابری و استقلال دانشگاه را سازمان دادهاند، اگر نه در شمایل ارتباط مستقیم، اما با هر آنچه در توان دارند، حمایت از این مبارزات را به عنوان یکی از وظایف خود تلقی میکنند. حزب چپ ایران(فدائیان خلق) که بخش عمدهی اعضای آن را فعالان دانشجویی از دههی پنجاه تا به امروز تشکیل میدهد، به فراخور تجربهی سیاسی از یکسو و امید به امکانهای رهاییبخش ایجاد شده در مبارزات دانشجویان از سوی دیگر، خود را مکلف به استقبال از مبارزات دانشجویان، انتقال تجربیات برای پیشگیری از خللها و در نهایت همدلی سیاسی با این مبارزات میداند.
از این رو نشریهی مُروا، در شمارهی سوم خود مبارزات دانشجویی را مرکز توجه خود قرار داده است. مصاحبه با یک دانشجو از ایران، ترجمهی مقالهای با موضوع نسبت تز «تحمل سرکوبگرانه»ی هربرت مارکوزه با جنبش دانشجویی، که در ایران عموماً با کتاب «انسان تک ساحتی» و نگاههای متفاوتاش به جنبش دانشجویی شناخته میشود، نگاهی به اعتراضات دانشجویی در سپهر سیاسی ایجاد شده پس از اعتراضات آبان نود و هشت، مقالهای از یکی از فعالان دانشجویی دههی پنجاه و نگاه دقیقتر به آن دوران اعتراضی و یک تحلیل از نسبت وضعیت موجود و مسئولیت تاریخی فعالان دانشجویی، ترجمهی مصاحبهای با نائومی کلاین، مقالهای در مورد تکنولوژی هوشمند و «هک» کردن انسانها و مقالهای در رابطه با جنبشهای اجتماعی و ضرورت تدوين يک استراتژی مشترک در جنبش دانشجویی یکی دیگر از موضوعاتی است که مطالب شمارهی سوم نشریهی مُروا را تشکیل میدهند.
با امید بالندگی بیش از پیش جنبش دانشجویی در ایران
مراد رضایی و علی صمد
دیدگاهها
آقا جلال به خاطراین ناراحت…
آقا جلال به خاطراین ناراحت شدی چون دیدگاه پراگماتیستی است وسرمایه کاملا ازاین دیدگاه بهره میبرد.البته که برمبنای علمی هم حساب میکنداماتاآنجاکه خرخویش رابراند.به خودی خودبدنیست مثلا هنگام اوج جنبش مردم چون وقایع سریع وپشت سرهم وتعیین کننده رخ میدهدممکن است موقتا خوب باشدولی به عنوان دیدگاه اشتباه است وهمانطورکه تصحیح کردی بایدعناصرانسانی وجامعه وحتی طبیعت رادرنظرگرفت.امیدوارم آرام شده باشی.
دستتون دردنکنه میدونم زحمت…
دستتون دردنکنه میدونم زحمت زیادی داره مخصوصا گرافیکش بسیارزیبابودمنم به خودم جرات میدم بگم چهل ساله که همه چی قروقاطیه مثلا ستمگرادعای دفاع ازمستضعفانو داره یا بسیج مستضعفین وازاین حرفا انصافا تواین دروغ پردازی ها موفق بودن چون سیاسیون تحلیل خودشونو میکردن من ازاون زمان فقط یک مقاله تو کاریادمه که محتواش نعل وارونه زدن رژیم بود.هنوزهم تواین زمینه لنگ میزنیم بایدکاملا خژوط ازهم جدا بشه .بایددروغ هارو حتما توهرتحلیلی که میکنبم نشون بدیم هرچندملت دیگه هیچ جوررژیموباورندارن اما بازم وظیفه ماست که دستشو رو کنیم .این خودش باعث آگاهی درست میشه .مثلا الان با قبل ازانقلاب وستلهای 54تا 57چه فرقی داره به نظرمن که بدترهم هست.مگه خفقان نیست.مگه جرات داری علیه رژیم کاری بکنی .انصافا ازاون زمان بدتره .خوب چرانبایدهمین هارو نشون داد.چراوقتی تویک تظاهرات ازکشته های هفده شهریورپهلوی بیشرمیشه نبایدلااقل همون اندازه هفده شهریورعکسالعمل نشان داد.الان که رژیم مردن مردم ازکرونا براش اهمیت نداره نبایدمردمو به فکربیاندازیم .چقدرازچپ زدنهای اون موقع میترسیم که هنوزم ازفکرمون خارج نشده.همه عمل های اون موقع که اشتباه نبود.مثلا یه عده میگن اگه دید این موقع رو زمان بختیارداشتیم شایدعملون فرق میکرد.همین الان رو بذارین اون موقع .به نظرم زیادی ملاحظه چپ نزدن رو میکنیم
اینهارو که نوشتم بعدش احساس…
اینهارو که نوشتم بعدش احساس بدی بهم دست دادفکرکردم شدم یک نئولیبرال خالص بعددنبالش بودم که چرا اینجورازهم پاشیدم فقط به این نتیجه رسیدم که اینایی که گفتم درسته اما درپایین ترین سطح انسانی خودم که گیج شدم بذارین شمارو هم گیج کنم درسته که هرعملی که انجام میدیم قبلش حاصل یک برامدازدووضعیته که بلاخره یکیش پیروزمیشه وتصمیم مابه اون طرف میره.حرف درسته اما انسان وروابط انسانی وبزرگترش جامعه پیچیده ترازاین حرفاست.حالا ناراحتی من هم به خاطرهمین پایین ترین سطح برداشت بود.درست هست ولی انسانی نیست هنوزبایددوسطح دیگه بالاتربره .امیدوارم گیج شده باشید.
هرکلمه یاجمله ویاپراگراف…
هرکلمه یاجمله ویاپراگراف ودست آخرمقاله میخواهدیک تغییری پردیدگاه خواننده بوجودآورد.وچنانچه این تغییربوجودآمدبه نسبت خوانندگان نیرویی میشوددرجهت همان مقاله .بی خودنیست که بی بی سی وقتی صحبتها دارد به جایی میرسد که گرهی بازشود یا یک روشنگری بوجودآیدفوری وسط حرف میپردوبحث راعوض میکند.چه صحبت کردن وچه مقاله ویا هرنوع رسانه دیگربایدهمین خاصیت راداشته باشدوبسته به نوع استفاده ازآن ابزارودرست وبه موقع بودن تاثیرش مشخص میشود.مثلا اگرموردمخاطب یک برداشت اشتباه رامسلم میگیرد نویسنده مستقیم نبایدبه آن حمله کندچون باورمخاطب است بلکه ازموضعی که درست است ومخاطب آنراقبول داردبه نقداندیشه نادرست رسید.درکل میخواهم بگویم که کلمات اگردرست استفاده شوندسبب ایجادنیرو میشوندوهرچه برمخاطب بیشتری تاثیربگذاردنیروی بوجودآمده بزرگتراست .وبازمثال اگربرای عموم صحبت میکنیدپس انتخاب مشکل وحمله به آن نیز بایدعمومی باشدواگرصرفا مسئله طبقه کارگرراحل کندبازخوردچندانی نخواهدداشت .وبازیک نکته دیگروقتی یک راه حل جلو یک مشکل میگذاریدفرقی نمی کندکه چه کسانی موافقند مهم این است که وقتی شماراه حل دادیدودیگران قبول کردندپس بازخوردمناسب رامیگیرید.درکل روی کلمه وجمله وپاراگراف ودرنهایت مقاله بایددقت شودکه تاثیری برمخاطب بگذاردوگرنه نه نوشتن ونه خواندن سودی نداشته وبرای هردوطرف وقت تلف کردن بوده.پس به هرکلمه بعنوان گوهری نگاه کنید.
باسلام خدمت گردانندگان مروا…
باسلام خدمت گردانندگان مروا.کتاب جنگ وصلح هرده سال یک بارچاپ میشودیعنی هردهسال نسلی نومی آیدکه آن کتاب رانخوانده مرواهم لایدبرای نسل نو تقریبا ازصفرشروع کند.کهنه کاربودن رامسلم فرض کرده اید
افزودن دیدگاه جدید