رفتن به محتوای اصلی

کووید_19 در ایران - قسمت دوم و پایانی

کووید_19 در ایران - قسمت دوم و پایانی
پیدایش و شیوع از آغاز تا امروز

مرحله دوم از اول اردیبهشت 99 تا امروز

در ادامه مباحث پیشین که در "به پیش" (در این محلhttps://bepish.org/node/4054) درج شده اند، و در درجه اول بعلت ترس از " شورش گرسنگان"، از اول اردیبهشت، حکومت (مجموعه دولت حسن روحانی، باضافه سازمانها ونهادها وقوای حکومتی تحت کنترل مستقیم ولی فقیه) قدم به قدم شروع به تضعیف مقررات "فاصله گذاری اجتماعی" وبرداشتن موانع وصدور مجوز فعالیتها در عرصه های مختلف کرد. از همان ابتدا، فعالین پزشکی واجتماعی در داخل کشور طی نامه ها ومصاحبه های متعددی خطاب به ریاست جمهوری اسلامی وکل حکومت اعلام نگرانی از این عملکرد حکومت کردند. مخالفین با تاکید بر کاهش آمارهای مبتلایان به بیماری، افراد بستری در بخشهای ویژه وبخصوص کاهش مرگ ومیر ناشی از کووید _19 در اواخر فروردین ماه که نتیجهء مستقیم عملکرد سیستم بهداشتی درمانی ومقررات "فاصله گذاری اجتماعی" ( جدا سازی اجتماعی) بود، به مقامات یاد آور می شدند که در نتیجه اقدامات سهل انگارانه وغیر مسئولانه حکومت، در آینده نزدیک بار دیگر با افزایش آ مارهای بیماری مواجه خواهیم شد. اوج این بی تدبیری ها در خرداد ماه ظاهر شد که در برابر تعطیلات متعددی که وجود داشت، هیچ پروتکل نظارتی ومحدود کننده ای از سوی حکومت پیشنهاد نشده، رفته رفته مساجد و زیارتگاه ها باز شدند، نماز جماعت عید فطر با رعایت فاصله اجتماعی(!!!!) برگزار شد، مشاغلی مانند آرایشگری، اغذیه فروشی، کله پزی و. . . امکان فعالیت پیدا کرده، و فروشگاههای موبایل ونمایشگاههای فروش اتومبیل و بنگاههای معاملات ملکی وخلاصه در همه زمینه ها که میشد ومیتوان با کاستن تعداد واحدها وکنترل ساعات کار ایشان، چرخه اجتماعی ویروس را کندتر کرد، امکان فعالیت پیدا کردند. فقط برای ظاهر سازی به ایشان گفته شده بود که با مراجعه به ستادهای کرونایی شهرستانها تحت نظارت"صمت" (وزارت صنعت، معدن وتجارت )، مجوز فعالیت وکد بهداشتی دریافت کنند!!! این یک مقررات بقول مردم "آبکی" وفرمالیته ای بود که قرار بود با رعایت مقررات بهداشتی از سوی هر واحد صنفی، و کنترل استانداردهای بهداشتی به آنها اعطا شود، که در عمل اصلا به این سختی نبود واساسا قرار نبود کنترلی انجام شود.

کمبودهای مربوط به ملزومات حفاظت شخصی ( P P E ) ادامه یافت، علیرغم افزایش تولیدات و ظهور "ماسک" و"الکل"و. . . . در فروشگاههای بهداشتی وحتی دکانهای بقالی! وعلیرغم تاکید مکرر رژیم به کنترل قیمت ها توسط"صمت"، با نرخ های گران ومشمول هرج ومرج ارائه شدند. سازمان غذا وداروی وزارت بهداشت درمان، سعی کرد با اعمال کنترل بر نحوه توزیع وقیمت کالاهای P P E، مدیریت ونظارت دولتی بر این امر داشته باشد ولی حاصل کارش بجز توزیع بخشی از این ملزومات در مراکز درمانی وبهداشتی که اصلا مکفی وپاسخگو نیست، در بازار تاثیر محسوس بر عملکرد دلالان وسود جویان و"کاسبان کرونا" بر جای نگذاشت.

در این زمینه تذکر این نکته کلیدی ضروری است که در شرایط تسلط یک "الیگارشی سرمایه داری دولتی "حاصل ازتجمیع سپاه و بخشی از روحانیت، مشی غالب در سیاستهای اقتصادی جامعه، تقویت واسطگی ودلالی در ابعاد کلان وخرد، تقویت انحصارات و بنیادهای مالی و بانکی وبه خدمت خود در آوردن سیاستهای کلی نظام اقتصاد، خواهد بود. جنگ، محاصره اقتصادی واین بار اپیدمی کرونا ویروس هر کدام عرصه تازه ای برای تاخت وتاز "الیگارشی سپاه –روحانیت" شده وکاسبان حرفه ای خاص خود را به جامعه معرفی میکنند. در این دوره از بحران بیماری کووید_19 درجامعه، تجهیزات و وسایل مورد نیاز بازار جدیدی نیز چه در سطح کلان وبنیادهای بزرگ ومافیای بسیار ثروتمند وچه در سطح خرد وخرده بورژوازی واسطه ودلال، ساخته است.

مسافرتهای میلیونی خرداد ماه، مراسم عید فطر، برداشته شدن مقررات " فاصله گذاری اجتماعی"، استفاده میلیونها هموطن دچار اضطرار اقتصادی از وسایل نقلیه عمومی مانند تاکسی، اتوبوس، مترو وهواپیما و . . . ومتاسفانه "آداب وسنن جامعه کهنه"هر یک بمانند آتش تهیه حملات ویروس در سراسر کشور عمل کردند. همانگونه که گاندی پس از استقلال هند، " آداب وسنن جامعه کهنه" را دشمن اصلی مردم هند قلمداد کرد وبعنوان موانع رشد وتوسعه وپیشرفت اجتماعی از آ نها نام برد، مراسم سنتی عزاداری، خواستگاری وعروسی، که در آغاز محدود وغیر علنی برگزار می شدند، ولی بمرور با بی تفاوتی حاکمیت، به روندهای پر جمعیت واثر گذاری در گسترش ابتلا به بیماری تبدیل شدند. اعتقاد به زیارت اماکن مذهبی وشوق تعداد کثیری از مردم برای "زیارت"، در شرایطی که ازعوامل حکومت ونیروهای واقعی وعینی هیچ سهمی نصیب ایشان نمی شود، واز اینرو روی به ماوراء طبیعه کرده وکمک خواستن از عوامل بیرون از این جهان را چاره کار میبینند، منجر به یورش توده های کثیری به سوی این اماکن شد. نمازهای جمعه به راه افتاد ند وبا اجرای یک کمدی اجتماعی، مقررات فاصله گذاری را مراعات نمودند!

آهسته آهسته، حاصل این بی تدبیریها وبی لیاقتی های حکومت آشکار شد. از خرداد ماه، استانهائی که در مرحله اول نسبتا آرام بودند، دچار بحران اپیدمی شدند، در استانهائی که بخاطر تدابیر اولیه وفاصله گذاری ( جدا سازی) اجتماعی، کاهش آمارها حاصل شده بود، بار دیگر از تیرماه، زمینه تعداد مبتلایان جدید، آماربیماران بستری در بخشهای ویژه وفوتی ها رو به افزایش گذاشت. در نیمه تیر ماه 99، آمارهای فوق در استانهایی که از آغاز شاهد اپیدمی کرونا ویروس بودند، از سطوح اولیه نیز فراتر رفت. اکثر استانهای گرفتار شدید اپیدمی درمرحله اول، اکنون دوباره در وضعیت قرمز ( به اصطلاح وزارت بهداشت ودرمان یعنی فراتر از هشدار واستقرار بحران ) به سر می برند. واین در شرایطی است که نیروهای موثر در مقابله با گسترش اپیدمی در مرحله اول، این بار هم تضعیف شده وپس از تلفات وتحمل چند ماه پراتیک سنگینی وپر فشار، خسته و فرسوده شده اند.

اپیدمیولوژی بیماریهای ویروسی واصطلاحات "موج اول" و "موج دوم"

از نظر علم اپیدمیولوژی بیماریهای عفونی ونیز پزشکی اجتماعی، زمانیکه یک اپید می ویروسی در جامعه پدیدار میشود و با بیمار کردن مردم، به کشتار می پردازد، با استقرار اپیدمی وگرفتار کردن جامعه "موج اول" آن اغاز میشود. اگردر اثر اقدامات مختلف مانند فاصله گذاری اجتماعی، رعایت مسائل بهداشتی، رعایت پروتکل های پیشگیرانه، واکسیناسیون وساخته شدن داروی اختصاصی و یا موثر یافتن داروهائی برای کنترل بیماری، روند گسترش ابتلا به بیماری تاحدی کنترل شود که به کاهش چشم گیر واساسی آمارهای مربوط به شیوع بیماری منجر شود، ونیز در اثر اقدامات فوق الذکر زنجیره انتقال ویروس پاره شده وتحت کنترل در آید، وسپس علیرغم نتایج مورد اشاره، مجددا ویروس فعال شده واپیدمی مجددا قد علم کند وشروع کند به مبتلا کردن مردم به بیماری، اصطلاح "موج دوم" بکار می رود. این "موج دوم" از نظر تئوری میتواند بزرگتر از"موج اول" شود وشیوع محلی وبروز بیماری وابتلای توده ها در شهرهای کوچک ودر روستاها به شکل چشم گیری اتفاق بیفتد.

اپیدمی آنفولانزا در سال 1918 در اروپا، ابتدا با موج اول وخفیف 1917_1918 شروع شد. سپس در تابستان "ناپدید" شد. پس از بر طرف شدن محدودیت ها و بازگشت به شرایط عادی جامعه، یک سویهء دوم ویروس که کشنده تر بود در پائیز 1918 به اروپا بازگشت واپیدمی وسیعی به راه انداخت که "موج دوم" نامیده شد، وسپس بار دیگر در بهار سال 1919، ویروس ظاهر شد وبا اپیدمی "موج سوم" به آلوده شدن بیش از 500 میلیون نفر در سطح جهان وتلفات 50 میلیون نفر طی سه موج منجر شد.

ابتدا باید "موج اول" کنترل شده ومیزان انتقال آن به سطح بسیار پائینی کاهش یافته باشد، تا بتوان از "ظهور مجدد"ویروس وشدت دوباره اپیدمی آن وافزایش موارد بستری ومرگ صحبت کرده وآنرا "موج دوم" بنامیم. در میهن ما ایران، اساسا، "موج اول" اپیدمی کرونا ویروس کنترل نشده وآمارها در کل کشور به سطوح بسیار پائینی کاهش نیافته ودر تمام استانهای ایران کرونا ویروس و بیماری کووید_19 مغلوب نشده بوده است . بنا بر این نمی توان از "موج دوم" اپیدمی صحبت کرد. شرایط بحرانی ووخیم حاضر شدت یافتن اپیدمی کرونا ویروس ووخامت وضعیت ابتلای به آن در ادامه "موج اول" بیماری است.

برای اینکه "موج دوم" در یک اپیدمی ویروسی ظاهر شود، اولا باید "موج اول" اپیدمی کاملا کنترل شده باشد، ثانیا باید زندگی اجتماعی در یک کشور وکشورهای متعدد به شرایط عادی قبلی باز گشته باشند، ثالثا باید "جهش"( Mutation) در ژنوم ویروس رخ بدهد. در اثر این عوامل بار دیگر ویروس، با اثراتی کشنده تر ومرگبارتر در صحنه ظاهر می شود . و "موج دوم " از نظر علمی قابل تبیین میگردد.

این اصطلاحات در ادبیات بهداشتی ودر سطح دولتی وبین بخشهای مختلف درگیر در اپیدمی، گاهی بدرستی بکار نمی روند. وچنانچه گفته شد ما با وخامت وگسترده تر شدن همان اپیدمی "موج اول" در سطح کل کشور مواجهیم. طی این بحران اپیدمیولوژیک ووخیم تر شدن وضعیت در حال حاضر در استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، بوشهر، کرمان، سیستان وبلوچستان واستانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی وخراسان جنوبی، تهران، البرز و . . . با وضعیت بحرانی ووخیم مواجه هستیم . واین نتیجه بی تدبیریها وناتوانیهای از اول اردیبهشت تا نیمه خرداد است که اینک حاصل خود را در چنین وضع اسفناکی نشان میدهد.

دو روش و دو نگرش مقابله با اپیدمی :

"ایمنی گله ای" (جمعی) و " فاصله گذاری اجتماعی" ؟

در مقابله با اپیدمی کرونا ویروس در سطح جهانی دوسیاست بهداشتی متفاوت مطرح وبه مورد اجرا گذاشته شده است. " ایمنی گله ای" (یا ایمنی جمعی Herd Immunity) وفاصله گذاری اجتماعی ( یا جدا سازی اجتماعی).

الف) ایمنی گله ای Herd Immunity)) : عبارتست از سیاست وبرنامه ای که برای مقابله با همه گیری، اجازه میدهد ویروس در جامعه به شیوه ای کنترل شده منتشر شود. اکثر طرفداران این سیاست استراتژیک معتقدند که برای استقرار "ایمنی گله ای"، باید در حدود 62% جمعیت الوده به ویروس شوند. مصونیت زمانی اتفاق می افتد که در صد بالائی از جمعیت به بیماری مبتلا شوند تا شیوع آن گسترش پیدا کند. به این نسبت آلودگی جمعیت به ویروس " آستانه" گفته میشود واگر نسبت جمعیتی که از این بیماری مصون هستند، از این استانه بیشترباشد، شیوع این بیماری کاهش می یابد. W H O اخیرا" تخمین زده است که در سراسر جهان، تعداد مبتلایان دارای آنتی بادی بر علیه کووید_19 در حدود کمتر از 3% است. در استکهلم، 7/3 درصد جمعیت آنتی بادی کووید_19 را داشته اند، و در اسپانیا میانگین 5%(در مادرید11%و در بارسلون 7%) و در انگلستان نیز با میانگین 5% ( البته در لندن 17%)از جمعیت دارای انتی بادی ضد کووید_19 هستند. در باره کرونا ویروس مولد کووید_19 چنانچه گفته شد تخمین زده می شود که حداقل 60% از جمعیت باید مبتلا شده وآنتی بادی کووید_19 داشته باشند. در حالیکه تمام کشورهااز این میزان فاصله زیادی دارند. با وجود نزدیک به 13 میلیون مورد ابتلا به کووید_19 نزدیک 600000 مورد مرگ در اثر این بیماری در سراسر جهان، ظاهرا "برای تحقق " ایمنی گله ای" صدها هزار مورد مرگ دیگر هم باید اتفاق بیفتد. تحت این تئوری "ایمنی گله ای" ونتایجی که ببار آورده است، مقامات بهداشت عمومی سوئد در اواخر آوریل 2020 اعلام کردند که استکهلم علایم "ایمنی گله ای" را با حدود ابتلای نیمی از جمعیت نشان میدهد، سپس در مطالعات مشخص شد که تنها 3/7%دارای آنتی بادی هستند، ومجددا مجبور شدند به اعمال محدودیت ها و"فاصله گذاری اجتماعی" باز گردند. نخست وزیر سوئد در تلویزیون آن کشور از مردم سوئد رسما بخاطر سیاست غلطی که منجر به کشتار عده زیادی از جمله سالمندان ومردم محروم جامعه شد، عذر خواهی کرد!

ریشه های تفکر این سیاست که جلوی گسترش ویروس را نمی گیرد تا عده زیادی مبتلا شوند، و طبیعتا"عده زیادی هم بمیرند وباز ماندگان این "گله"ایمن شوند، به تمایلات "نئو مالتوسی"در عرصه جمعیت شناسی واقتصاد باز میگردد. کارل مارکس در قرن نوزدهم، به نظریه جمعیت "توماس مالتوس" انگلیسی خرده گرفت وآنرا از بنیاد غلط دانست. توماس مالتوس معتقد بود سرعت رشد جمعیت بشر، بیش از توان تولید غذای آن است. باید مانع ازتولید مثل انسان شد واتفاقاتی مانند سیل، جنگ وزلزله را عاملی در تعادل موازنهء جمعیت ومنابع غذائی میدانست. مارکس با نقد نظریه او، مطرح کرد که اساسا مسئله بشر موازنهء جمعیت وغذا نیست، بلکه وجود نظام های اقتصادی مبتنی بر بهره کشی صاحبان وسایل تولید، از بقیه جمعیت است که فاقد آن هستند. این نظام ها وآخرین آنها سرمایه داری، بر مبنای استثمار طبقه کارگر وتولید ارزش افزوده وبهره مندی سرمایه داران از سود حاصله وانباشت سرمایه حیات می یابند. بنابراین تولید منابع غذائی هم تابع"سود" آنهاست ونه "نیاز" جمعیت. مارکس، راه حل را در انقلاب اجتماعی توده های عظیم جمعیت، ودگرگونی مناسبات تولیدی واستقرار سوسیالیسم دانسته و نظریه مالتوسی کنترل جمعیت را نظریه ای ارتجاعی ارزیابی کرد. نئو مالتوسی های قرن بیستم، واخیرا در قرن بیست ویکم (وال استریت ژورنال – مارس 2008)، سعی کرده اند هسته مرکزی تفکر توماس مالتوس را با شرایط دنیای معاصر انطباق دهند. واقعیت هائی از قبیل تغییرات الگوی رشد جمعیت بر خلاف تصور ایشان، افزایش توان بشر در تولید منابع غذائی، و وجود یک راه حل مهم یعنی : مبارزه برای برقراری عدالت اجتماعی وسوسیالیسم وتوزیع عادلانه ثروت ومنابع تولید شده، به خوبی بطلان نظرات ایشان را برملا میسازد.

در عمق تفکر "ایمنی گله ای" نیز نوعی گرایش ونگاه نئومالتوسی به جمعیت وجود دارد. میزان تلفات فراوان در انگلستان (بخصوص در بین سالمندان ومهاجرین واقشار فقیر جامعه)، در ایتالیا، ایالات متحده و . . .، علاوه بر اینکه متاثر از ناتوانی نظام های سرمایه داری در حفظ "سلامت" توده های مردم بوده است، بخشی هم بخاطر این سیاست نئومالتوسی دولت های حاکم در برخورد با اپیدمی کرونا ویروس، وبیماری کووید_19 میباشد.

ب) ایمنی با روش "فاصله گذاری اجتماعی") Social Distanchng): در این روش اساس تلاشهای سیستم های بهداشتی ودرمانی ملی وجهانی بر اهداف زیر متمرکز است: قطع زنجیره انتقال از فرد به فرد واز فرد به افراد دیگر از طریق جلوگیری از تماس های غیر ضروری انسانها با یکدیگر. در اکثر ممالک دنیا با شعار"در خانه بمانیم "، سعی میشود مردم را تشویق به عدم حضور در مکانهای عمومی وعدم ارتباط گیری حضوری کنند. ویروس کرونا، برای زنده ماندن وتکثیر نیاز به انتقال و سرایت دارد. با کاهش روابط بین انسانها وشکستن زنجیره انتقال با فاصله گرفتن وجدا سازی ونیز استفاده از امکانات حفاظت شخصی، بخصوص "ماسک"، ویروس کرونا در شرایطی قرار میگیرد که بجز مرگ چاره ای نخواهد داشت. اهداف برنامه ریزی شده در این سیستم مبتی بر:

1_بیمار یابی وغربالگری میلیونی جمعیت به کمک روشهای ارتباط مجازی وبخصوص با استفاده از "کیت های آزمایشگاهی"

2_مراقبت ودرمان بیماران با سطح ابتلای خفیف ومتوسط در منزل وجدا سازی وقرنطینه آنها در خانه

3_بستری کردن ومراقبت از بیماران بد حال با اولویت کسانیکه بیماریهای زمینه ای دارند

4_تمرکز توان علمی ومادی کشورهای مختلف وسازمانهای بین المللی بر یافتن واکسن مخصوص کرونا ویروس مولد بیماری کووید_19

5_تلاش مراکز علمی با پشتیبانی دولتها برای یافتن فورمولاسیون وساختن داروی مناسب اختصاصی بر علیه این ویروس خطرناک.

در روش "فاصله گذاری اجتماعی"، سعی بر اینست که با کاهش چشم گیر روابط انسانها با یکدیگر، وساختن واکسن مناسب وداروی موثر بر علیه بیماری کووید_19 زنجیره گسترش وانتقال ویروس قطع شود. دانشمندان معتقد به این روش اعلام میکنند که برای ایجاد مصونیت در "جمعیت"، ضرورت ندارد ویروس را مهار نکنیم وبگذاریم تا اکثر مردم مبتلا شوند، تا باقیمانده جمعیت مصون شوند . در بسیاری از کشورهای جهان، در همین فاصله کوتاه از شروع اپیدمی کرونا ویروس مولد کووید _19، توانسته اند زنجیره انتقال ویروس را تا حد فوق العاده قابل قبولی کاهش دهند. "ایمنی جمعی"در این سیاست نه با قربانیهای فراوان، بلکه از طریق جدا سازی وتنها راه مطمئن وواقع بینانه، "واکسیاسیون "بدست می آید.

در نتیجه اعمال سیاست "ایمنی گله ای" در انگلستان، ایتالیا، سوئد و . . . هزاران نفر از انسانهای سالمند در مراکز نگهداری سالمندان، و هزاران نفر از پناهجویان واقشار تهیدست قربانی شدند، ولی نتیجه مطلوب بدست نیامد! در ایران، وجود یک شبکه بهداشت سراسری به مثابه یک"تورینه بهداشتی" زیر ساخت مناسبی است که اگر حکومت تصمیم به مقابله موثر داشته باشد، برای اجرای سیاست " فاصله گذاری اجتماعی"( جداسازی اجتماعی) امکان اجرائی بسیار کارآمدی در دسترس قرار میدهد. ضرورت دارد با تکیه به غربالگری گسترده جمعیت با کمک کیت های آزمایشگاهی تشخیص کرونا ویروس درابعاد میلیونی، ضمن استفادهءعمومی از امکانات حفاظت شخصی و برقراری مقررات ویژهء "فاصله گذاری" موثر اجتماعی، وپاسخ به نیازهای درمانی افراد مبتلا در درجات مختلف شدت بیماری، به مبارزه با اپیدمی پرداخته شود.

انعکاس دو روش فوق در رفتار حکومت جمهوری اسلامی ایران

بروز تناقض های فراوان در رفتار وگفتار مسئولان درجه اول نظام، و رئوس عملکرد حاکمیت از شروع اپیدمی کرونا ویروس تا امروز نشاندهنده وجود هر دو روش مقابله و بهداشتی فوق الذکر در درون حکومت، ودر عمل، غلبه سیاست "ایمنی گله ای" از ابتدای اردیبهشت تا کنون است . جمهوری اسلامی ایران باید بطور قطعی ونهائی از این سیاست نئومالتوسی دست کشیده وبا اجرای نقطه نظرات وپروتکل های پیشنهاد شده از جانب کارشناسان ودانشمندان ایرانی ونیز بین المللی سیاست "فاصله گذاری اجتماعی" را تمام وکمال به اجرا در آورد . لازمه این امر، تخصیص اعتبارات کافی برای امر مقابله با این اپیدمی مهلک و تمرکز بر این وظیفه مبرم حکومتی است. باید از اقدامات، سیاستها وهزینه هائی که جز ضرر ومخاطرات روز افزون چیزی برای مردم ندارد وعمق دفاع استراتژیک را نیز در عمل افزایش نداده است، دست بکشد.

این یک گذرگاه استراتزیک وتاریخی در حیات میلیونی مردم واساسا پایداری تمدن ایرانی است. با روش فعلی حکومت، نتیجه ای که حاصل شده است، متاسفانه پس از اول اردیبهشت، روشن است که بر خلاف نظر بسیاری از مسئولان بهداشت ودرمان، در میان آنانکه تصمیم گیرندگان واقعی هستند، یعنی اولیگارشی سپاه –روحانیت، سیاست "ایمنی گله ای" غالب بوده و نتایج خاص خود را نیز در وخامت اوضاع حاضر ببار آورده است.

برداشت مختصری از وضعیت حال حاضر اپیدمی کووید _19 در ایران

با لغو مقررات "فاصله گذاری اجتماعی" نیم بندی که از اواخر اسفند 98 اعلام وتا پایان فروردین 99 ادامه داشت، از ابتدای ارذیبهشت 99 تا کنون، علیرغم تذکرات واخطار های جدی فعالین جامعه پزشکی و دلسوزان اجتماعی، در اثر برداشته شدن موانع، روز بروز اپیدمی ویروس مولد کووید _19 گسترش وشیوع بیشتری پیدا کرد. برخی از آن بعنوان "موج دوم" نام میبرند که قبلا در سطور بالا، توضیح داده شد که این اصطلاح از نظر دانش اپیدمیولوژی جای ایراد دارد، زیرا اساسا در مرحله اول ویروس " در سراسر کشور"، در حد قابل قبولی مهار وکنترل نشده واپیدمی از شدت نیفتاده بود.

در کنار عدم کفایت وبی لیاقتی های حکومتی، وجود آداب ورسوم کهنه مناطقی از کشور، ونیز بی اعتمادی به نصایح مسئولان نظام ونکته بسیار مهم: بعلت عدم توانائی مالی برای در خانه ماندن وخرید واستفاده از P P E ( امکانات حفاظت شخصی ) از سوی میلیونها ایرانی، طی این مدت زمان مورد نظر، رفته رفته آئین های عزا وعروسی وخواستگاری، دور هم جمع شدن ها، ومسافرت های غیر ضروری که اینک فاقد جنبه تفریحی نیز شده است، زمینه ساز

  1. افزایش تعداد بیماران مبتلا،
  2. افزایش بیماران بستری در بخشهای ویژه،
  3. افزایش چشم گیر آمار بیماران فوت شده در اکثریت قریب به اتفاق استانهای کشور شده است.

برخی از دانشمندان اپیدمیولوژیست ایرانی معتقدند که باید آمارهای رسمی دولتی را در سه عرصه فوق الذکر، در عدد 2 و یا 3 ضرب کرد. دلایل ایشان عبارت است از اینکه بعلت عمومی بودن پنهانکاری واختفای شیوع بیماری کووید_19 در ایران از هنگام امواج اولیه آن، ما بسیاری از آمارهای ابتلا وتلفات را از دست داده ایم، از سوی دیگر طبق روش متداول تا این اواخر، تنها آمار بیمارانی اعلام میشد که نتیجه تست کرونا در ایشان مثبت گزارش شده باشد. از نظر علمی میدانیم ودر گزارش های W HO نیز به کرات گفته شده است که نتیجه آزمایش در حدود 50%از "بیماران" (یعنی کسانیکه واقعا بیمار شده اند!) منفی کاذب خواهد بود. یعنی به راحتی نام این بیماران از شمار مبتلا یان خط می خورده است. که پس از ماهها، اخیرا کم وبیش مقرر شده شواهدی مانند اسکن ریه بیماران وگزارش پزشک معالج و ثبت در سامانه الکترونیک سلامت، هم ملاک شمارش بیماران قرار بگیرند. بنا بر این ماهها، تعداد زیادی از بیماران شمرده نشده اند!!! نکته دیگری که این دانشمندان بر آن پای فشاری می کنند، تلاش بر مبنای یک دستور نا نوشته ومبتنی بر اینست که در گزارش مربوط به فوت این بیماران اصطلاح " A R D S "(سندرم زجر تنفسی حاد) نوشته شود، نه بیماری کووید _19 . بدیهی است در اینصورت آماری که ثبت احوال با بررسی جوازهای فوت صادر خواهد کرد، شامل بسیاری از موارد فوتی بدلیل بیماری ناشی از کرونا نخواهد بود. بنا بر این ضرورت دارد، آمارهای رسمی اعلام شده از جانب حکومت را با یک ضریب معین افزایش، در نظر بگیریم.

ما حصل عوامل فوق الذکر به نتایج زیر در حال حاضر منجر شده است:

  • خسته وفرسوده شدن فعالین بهداشتی ودرمانی کشور ولطمات وارد شده بر این "ثروت ملی" بیش از 5000 نفر مبتلا به بیماری که در صورت بهبودی هم تا مدتها دچار نقاهت وقرنطینه هستند وقادر به ارائه خدمات نیستند، وبیش از140 نفر جان خود را از دست داده اند.
  • بقیه افراد این مجموعه ارزشمند وموثر مردمی، نیز خسته شده اند، وعلیرغم تشویقهای گاه وبیگاه شفاهی، تشویق اداری ومالی واختصاص تجهیزات حفاظتی بیشتر برای ایشان صورت نگرفته است. برنامه استخدام 7000 پرستار جدید نیز به مرحله اجرا در نیامده است.
  • عدم اتخاذ "سیاست فاصله گذاری اجتماعی" از سوی حکومت به شکلی شفاف ویکد ست. ضمن اینکه عدم توانائی حکومت برای راضی کردن مردم به پیشنهاد "در خانه بمانیم" از نقطه نظر 1)عدم تامین معیشت حداقل میلیونها زحمتکش وتهیدست ایرانی، 2) بی اعتمادی مردم به مسئولان حکومتی، از موانع جدی "سیاست فاصله گذاری اجتماعی " برای روزهای آینده خواهد بود.
  • فقدان وکمبود امکانات حفاظت شخصی برای توزیع رایگان بین میلیونها مردم نیازمند، وفعالین مراکزدرمانی وبهداشتی.
  • افزایش چشم گیر وبسیار نگران کننده آمار مبتلایان جدید بیماری، بیماران بستری در بخشهای ویژه، و آمارهای فوتی های بیماری کووید_19 طی تیر ماه 99. اینک در اکثر استانهای کشور شدت شیوع اپیدمی از حد هشدار بسیار فرا تر رفته و وضعیت "قرمز" در آنها مستقر شده است .

خطرات در آینده نزدیک

در آستانه بحران پیچیده وشرایط وخیمی قرار داریم . در مورد جامعه ایران باید عنوان کرد که تحت تاثیر عدم شفافیت وپنهان کاری اطلاعاتی، ونیز اتخاذ سیاست های بهداشتی نادرست از جمله "ایمنی گله ای" از جانب بخشهای تصمیم گیر حاکمیت ایران، ما با تهدیدات جدی در آستانه پاییز 99 مواجه خواهیم بود.

در شرایط عدم تخصیص بودجه کافی وتامین منابع مالی لازم برای پشتیبانی از سیاست "فاصله گذاری اجتماعی"وعدم حمایت از توده های میلیونی مردم در برابر امواج نابود کننده اپیدمی کرونا ویروس در ایران، با شروع فصل پاییز از آنجائیکه انواعی از ویروسهای تولید کننده بیماری آنفولانزا در ایران "آندمیک" شده اند، با ظهور اپیدمی آنفولانزا هم مواجه خواهیم شد . همزمانی وحضور همراه اپیدمی کووید_19 و اپیدمی آنفلوانزا، به تضعیف بیشتر جمعیت توده های مردم وتقویت جبهه بیماریها می تواند منجر شود. اولا بدلیل ابتلا به هریک از بیماریها، مردم مبتلا تا آن اندازه ضعیف و کم مقاومت خواهند شد که به سرعت میزبان مناسب بیماری دیگر شوند. و ثانیا، دانسته نیست که در صورت چرخش همزمان هر دو ویروس خطرناک فوق، چه کنش و واکنشی بین آنها صورت پذیرد واحتمال موتاسیون (جهش) در ژنوم هر کدام تا چه حد بالا برود.

نکته مهم دیگر اینست که همه ساله W H O، سویه های ویروس آنفلوانزا را مشخص کرده و واکسن ضد آنفلوانزا بر اساس این بررسی تولید میشود. معمولا هر سال واکسن آنفلوانزا در ایران، عمدتا از کشورهای فرانسه، هلند ویا کره جنوبی خریداری و وارد می شد. امسال، خود آن کشورها با توجه به اپیدمی کووید_19 معلوم نیست واکسن های آنفلوانزا ی خود را مانند سالیان پیش بفروش رسانیده ودر اختیار کشورهائی مانند ایران قرار بدهند. در صورت کمبود واکسن ضد آنفلوانزا، میلیونها نفر کادر فعال بهداشتی درمانی، بیماران دارای بیماریهای زمینه ای وسالمند ویا دچار ضعف سیستم ایمنی (مانند بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی) در معرض چه مخاطراتی قرار خواهند گرفت؟

بنابر این، در صورت ادامه شرایط حاضر وعدم اتخاذ تدابیر اضطراری بر مبنای دستورالعمل های علمی و درست، واقعا در آینده نزدیک با وخامت اوضاع وبغرنج شدن بیش از پیش شرایط روبرو خواهیم بود. با سیاستهای فعلی وسطح کیفی مدیریت فعلی بحران اپیدمی، حکومت ایران از مقابله با شرایط پائیز آینده ناتوان خواهد بود. قبلا نیز در بررسی وضعیت اپیدمی در حال حاضر ذکر شد ولی بطور خلاصه عوامل زیر به تشدید بحران کمک کرده وموجب نگرانیهای جدی مردم هستند:

_ عدم تامین منابع مالی پایدار وکافی برای مقابله با اپیدمی از سوی حکومت ایران.

_ خستگی وفرسودگی "ثروت ملی" یعنی مجموعه فعالین پزشکی وبهداشتی جامعه.

_ نقص وکمبود امکانات وملزومات حفاظت شخصی. وجود عواملی مانند سود جوئی در بازار وپدیده دلالی وواسطگی بهمراه فعالیت باندهای قدرتمند مافیای دارو وتجهیزات که منجر به رشد "کاسبان کرونا" شده ودر عمل مردم وفعالین پزشکی وبهداشتی را از این امکانات محروم خواهد کرد.

_ تنگ نظری، کج اندیشی وادامه سیاستهای غلط حاکمیتی در داخل وخارج از ایران از سوی حکومت. این پدیده ضمن اتلاف منابع ملی، منجر به عدم استفاده از تجارب وکمکهای بین المللی شده ودر عین حال البته به شیوه ای پنهانی وغیر قابل اندازه گیری به انتقال امکانات ملی به "عمق دفاع استراتژیک " می انجامد. روند فوق بستر بسیار موثر تشدید وخامت اوضاع در اپیدمی بیماری کووید_19 و آنفلوانزا از مهر 99 به بعد خواهد بود.

_ وجود نا رضایتی عمیق وبه بن بست رسیدن در ادامه زندگی، وسیع ترین توده های ایرانی را در آستانه عصیان واعتراض قرار داده است. وجود شورش ونا آرامی های اجتماعی و"عصیان گرسنگان" (اصطلاح مورد علاقه حسن روحانی!) تمام معادلات اپیدمیولوژیک وبهداشتی را می تواند تحت تاثیر قرار داده واحتمالا با نوع برخوردی که از حکومت ایران سراغ داریم، آمار تلفات انسانی وقربانیان توده های ستمکش باز هم افزوده تر خواهد شد. این شرایط بحرانی، خود میتواند یکی از زمینه های مساعد گسترش بیماریها وتشدید وخامت اوضاع شود.

نگاهی شتابزده به مشکلات بین المللی وافق جهان پس از کرونا

پس از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی، خیال دنیای سرمایه داری و"دولتهای رفاه" برای مقابله با شعارهای سوسیالیستی واحتمال فریب خوردن طبقه کارگر ومردم جوامع سرمایه داری پیشرفته، تا حد زیادی راحت شد! حاصل مبارزه طبقه کارگر از اواخر قرن هجدهم، در قرن نوزدهم وسراسر قرن بیستم، حقوق طبقه در زمینه ساعات کار روزانه، میزان دستمزد، مزایا، امکان برخورداری از مرخصی ها (استحقاقی، زایمان، بیماریها و . . .) حقوق بیکاری، و نیز به اجرادر آمدن قوانینی در عرصه بهداشت عمومی، تامین مسکن ورفاه اجتماعی بود. دولتهای اروپائی و ایالات متحده در شرایط وجود اتحاد شوروی واقمار وابسته به آن، اساسا تمام بیم وهراس شان آن بود که مبادا طبقه کارگر وتوده های محروم جامعه به سمت تمایلات سوسیالیستی گرایش پیدا کنند! بگذریم که الان تازه خبر می رسد که مردم شوروی وبلوک شرق تمایل به جاذبه های سرمایه داری وزندگی در "غرب" داشته اند!!!!

پس از دهه هشتاد میلادی وتعیین تکلیف شدن بلوک شرق وپیمان "ورشو" آهسته آهسته دولتهای سرمایه داری از بار تعهدات اجتماعی ورفاهی خود در مقابل طبقه کارگر و مردم کاستند. از دوره حکومت مارگرت تاچر در انگلستان جریان تضعیف امکانات وقوانین تامین اجتماعی انگلیس ) Social security ) آغاز شد و بمرور در دومین دهه قرن بیست ویکم آشکار شد که لطمات جدی به توانائی کمی وکیفی N. H. S(سیستم بهداشت عمومی) وارد امده است. با شروع اپیدمی کرونا، که مانندجمهوری اسلامی در آنجا نیز با تعلل وپنهانکاری اطلاعاتی از سوی حکومت انگلیس همراه بود، ضعف های سیستم لطمه خورده بهداشتی وپزشکی انگلستان آشکار شد. نقص P P E و کمبودهای آن طی یکماهه اول اپیدمی حتی Royal Hospital لندن را نیز سخت گرفتار کرده بود .

چنین روندی را در تضعیف ساختارهای "سلامت"در ممالک سرمایه داری پیشرفته و"دولتهای رفاه" اروپائی مانند سوئد نیزبا شدت وضعف مختلف شاهد بوده ایم . در ایالات متحده، باراک اوباما با وضع مقررات نصفه – نیمه ای سعی در نوعی حمایت وتامین اجتماعی در عرصه مسایل بهداشتی ودرمانی برای مردم داشت که پس از روی کار آمدن نئو کان ها وقلدر ایشان دونالد ترامپ، یکی از اولین وعده های انتخاباتی این دارو دسته یعنی بر چیده شدن Obama Careعملی شد، واین شد نتیجه عملکرد دولت ترامپ که بیشترین تعداد مبتلا وبیشترین تعداد تلفات را تا کنون به ثبت رسانده است. مشخصات "نظام های سلامت"مستقر در سر تاسر دنیای سرمایه داری (یعنی بخش اعظم کره زمین)، در چند مدل معین خلاصه میشود: در بهترین شکل آن مثل انگلستان، مالیات مردم به صندوق ملی واریز شده وبخش اعظم هزینه های سلامت مردم انگلیس(منهای خارجیان ومهاجرین غیر شهروند) از این محل پرداخت میشود . که البته بمرور از میزان تعهدات سیستم مجری بهداشت ودرمان به مردم کاسته شده است. در ایالات متحده، بطور بنیادی شرایطی متفاوت برقرار است وبر مبنای "خصوصی " شدن همه عرصه های بهداشت ودرمان ، برخورداری از پوشش "بیمه " نیز بعنوان یک صنعت کاملا خصوصی، قابل خریداری است وبرای برخورداری از حمایت بیمه ای باید شهروندان هزینه های سنگینی پرداخت کنند. در صورت عدم استفاده از بیمه، یعنی عدم توانائی مالی برای خریدن خدمات بیمه ای، هزینه آزاد خدمات بهداشتی ودرمانی "کمر شکن" و فوق العاده گران است.

نظام های سلامت در ممالک سرمایه داری، مابین این دو سر طیف قرار داشته و شرایط بینابینی دارند . از نظر حمایت بیمه ای، یا تامین بخشی از هزینه ها از سوی صندوق مالیات عمومی و ... برخی به این سر طیف وبرخی نیز به آن سر نزدیک هستند.

در مدل معروف به سوسیالیستی که سابقا در بلوک شرق جریان داشته، کلیه هزینه های یهداشتی ودرمانی کل مردم بر عهده دولت بوده است. از این مدل که ملت هیچ هزینه ای پرداخت نمیکنند ودر صورت عدم کفاف مالیات های ناچیز هم دولت از محل سایر منابع هزینه های درمانی مردم را بر عهده میگیرد، در بهترین شکل وضربه نخورده ترین وضعیت، تجربه کوبا را داریم . که البته در کنار همه مشکلات وکمبودها، همین بهداشت و درمان رایگان، در کنار آموزش وپرورش رایگان، برای ملت کوبا افتخار فراوانی کسب کرده واین کشور کوچک در همین پاندمی جهانی برای کمک به اقتصادهای پیشرفته اروپائی، نیروی کمکی وامدادی فرستاده است !

درجریان این پاندمی کرونا ویروس وبیماری کووید_19 ، ضعف سیستم سرمایه داری در تامین سلامتی مردم، در ابعادی میلیونی و توده ای آشکار شد . گویا این ویروس پر خطر، پرده خوش نقش ونگاری را کنار زده وچهره نظامی رابه مردم جهان نشان داده که اگر سوسیالیسم مستقر نشود، در آینده دنیا را به عرصه توحش وزباله تبدیل خواهد کرد. مباحث عمده ای از سوی متفکرین جهانی وتعدادی هم فیلسوف نماهای فرصت طلب در باره جهان "پسا کرونا"مطرح شده است . بدون اینکه مجال ورود واساسا در این مقال بنای بحث درباهءمبانی فلسفی نظرات ارائه شده وجود داشته باشد، نکات برجسته ای برای فردای دنیا، پس از اینکه کرونا کنترل شود وفروکش کند مطرح است:

1_در جریان این پاندمی بار دیگر در عمل به اثبات رسید که سلامت محیط زیست، حیات وحش وبشریت در کره زمین بهم سخت گره خورده و وابسته به یکدیگر هستند.

2_تغییرات حاضر در کاستن از روابطحضوری بین انسانها واتکا به ارتباطات مجازی، کار از راه دور وانتقال بسیاری از امور اداری ووظایف حاکمیتی در ابعاد جهانی به فضای مجازی، از نتایج نزدیک وبرگشت ناپذیر پاندمی کرونا است . روشهائی مانند Tele-Medicine، تدریس انلاین، ویدئو کنفرانس و ...، فناوری پیشرفته دیجیتالی را دچار تغییرات شگرف خواهد کرد.

3_ در بین کمپانیها و شرکتهای بزرگ سرمایه داری که در راستای جهانی شدن ( Globalization )حرکت میکردند، حرکت بر عکسی جهت Deglobalization بعنوان یک روند ناشی از رشد ناگزیر نوعی ناسیونالیسم ودر اولویت دانستن "کشور من"پدیدار خواهد شد.

4_ احتمال استقرار نوعی "جنگ سرد" این بار بین ایالات متحده وچین تقویت خواهد شد. رشد "ژئو پولتیکی " چین وتبدیل آن به یک ابر قدرت اقتصادی از یکسو، واز سوی دیگر حملات ایالات متحده به چین و مقصر دانستن آن کشور در گسترش جهانی کرونا، هر چند یک استراتژی انتخاباتی دونالد ترامپ به شمار میرود، بطور فزاینده ای این احتمال جنگ سرد را افزایش میدهند.

5_صندوق جهانی پول وکشورهای ثروتمند سرمایه داری، در کمک به کشورهای در حال توسعه که از این پاندمی کرونا هم آسیب فراوان دیده اند، جز بدهکارتر کردن وآسیب پذیر کردن اقتصادهای این کشورها، هدفی نخواهد داشت . اینکه این پاندمی، انسانها را به یکدیگر نزدیک کند و آنها سعی کنند دنیای تازه ای را در روابط بین کشورها حتی تصور کنند، نیازمند تغییرات بنیادی در عرصه نظام سرمایه داری مسلط بر روابط بین المللی است.

6_ بسیاری از متفکران عرصه بهداشت ونیز فیلسوفان دانشگاههای بزرگ دنیا، مهمترین درس از همه گیری کووید_19 رااین میدانند که "اهمیت همکاری با یک دیگر در مورد مشکلاتی که بر کل نوع بشر تاثیر میگذارد بیش از پیش درک شده وما بسیار متحد تر از قبل هستیم(سرجیو ربه لو). گروه دیگر بر "ضرورت یک اورژانس پزشکی جهانی برای مقابله با ویروس وبرای جلوگیری از یک فاجعه اقتصادی که نیازمند پاسخ وحرکت سیاسی برای مهار آن " باشد تاکید دارند(دانیل ساسکیند ) .

7_طبقه کارگر وتوده های زحمتکش در یک مقیاس جهانی وبین المللی، با نزدیک تر شدن افکار وادراکات به یکدیگر مواجه خواهند بود. بحران و ورشکستگی هم در ممالک پیشرفته سرمایه داری، وهم در کشورهای تحت سلطه سرمایه جهانی وتوسعه نیافته، در هر کدام به اشکال مختلف بروز خواهد کرد. در ممالک توسعه نیافته ما شاهد گرسنگی، بیکاری، بحران های عمیق اجتماعی ومقروض شدن دولتهای حاکم بر این جوامع به صندوق جهانی پول وممالک امپریالیستی، به احتمال زیاد خواهیم بود. در جبهه ممالک پیشرفته سرمایه داری به احتمال قوی شکاف بین شرکتهای چند ملیتی وحکومت های کشورهای خاص امپریالیسی، ظاهر شده وبه نوعی اختلال در روند انباشت سود در اندامهای انحصارات امپریالیستی بین المللی خواهد انجامید. آنچه که باید بعنوان یک اتفاق ناگزیر منتظر آن باشیم، رشد خود آگاهی طبقه کارگر وتوده های محروم نزدیک به آن از منافع طبقاتی خود واز ابتذال دنیای سرمایه داری است. لذا امید تقویت جبهه "چپ" وگرایش های سوسیالیستی در ممالک سرمایه داری پیشرفته، یک افق امیدوار کننده است.

برخی منابع مورداستفاده:

1-خبرنامه کرونا. ناشر: وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی از شماره 1 تا30 ، مرکز بیماریهای واگیر

2-انتشارات و سایت سازمان نظام پزشکی ایران WWW. IRIMC. org

3-The Lancet,Februry 2020

4-دکتر مهدی قوامی پور، جامعه شناس

5-وب سایت تحقیقاتی دانشگاه آکسفوردWWW. CEBM. net-14 APRIL 2020

6-NATUREMEDICINE,18 june 2020

7-Medscape Family Medicine,jul22

8-NEJM Journal Watch,jul 18

9-مطالعات اپیدمیولوژی بیمارستان مسیح دانشوری تهران، دکتر پیام طبرسیhttps://t. me/irsarscov2/344

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید