جهانی شدن درون رو
اما "محوطه عمومی خلاق" وابستگی به کمک هزینه و سرمایه قابل توجهی از کمپانی کامپیوترسازی هیولت پاکارد دارد. گره خورده به این زنجیره ی شرکت های بزرگ، محوطه عمومی خلاق، اگر به خطر بیافتد، به نظر می رسد مقدر است که در حاشیه زندگی وب باقی می ماند، که احتمالا همان جایی است که شرکت های فن آوری می خواهند آن را نگه دارند. با تأمین بودجه آن، به نظر می رسد سیلیکون ولی تنوع را ترویج می کند. همچنین، "محوطه خلاق" خود فرزند دیجیتالیته است و بنابراین بعید است که بیش از حد انتقادی بر منطق دیجیتال یا بر معانی عمیق تر فلسفی فناوری دیجیتال داشته باشد. با این حال آندریویچ، محوطه خلاق، و بسیاری مانند آنها به قول آندریویچ به دنبال 'احیا به جای انکار پتانسیل دموکراتیک رسانه های تعاملی' هستند. به اصطلاح 'احیا' توجه داشته باشید. یعنی «بازسازی» یا «بازگرداندن به شرایط سابق». اما در فضای مجازی چیزی برای اعمال این شرایط وجود ندارد. از زمان تولد و آغاز به کار، قریب به اتفاق فضای وب به جهت هدف تولید برای مبادله تامین شد - چیزی که وینسنت موسکو، از همان سال حیاتی ۱۹۸۹، آن را «کالاهای سایبرنتیک» نامید. هر گونه 'پتانسیل دموکراتیک' در وب عمدتا در سطح خطابه بود و پتانسیل واقعی همیشه در مورد کسب و کار صادق بود. همچنین به اصطلاح "تعامل" توجه کنید. اینجاست که می توانیم بیان ملموس کسب و کار را در قلب وب ضروری ببینیم.
در حدود سال ۲۰۰۴، به اصطلاح ورژن دوم وب 'Web 2.0' به معنی مترادف قابل برندسازی برای تعامل کاربر و کسب و کار تبدیل شد. این اصلا اغراق آمیز نیست که می گویند گفتمان وب ۲.۰ چیزی است که وب را از آنچه تهدید و ابهام در جایگاه/ متخصص پس از سقوط ۲۰۰۰ dot.com است نجات داد. در راه رسیدن به سقوط ۲۰۰۰، یک دهه از وعده های اغراق آمیز به شکلگیری حباب در سهام NASDAQ سوخت می رساند.
حداقل از هنگام آگهی '۱۹۸۴' اپل، محاسبات به عنوان مظهر کارایی کسب و کار و بهره وری فردی وارد آگاهی عمومی شده بود. رایانه ها و نوظهورتر "اینترنت" اغلب به عنوان راه حل تقریباً هر مشکلی دیده می شدند: از آموزش گرفته تا جامعه مدنی، و از سرمایه داری غیر اصطکاکیِ بیل گیتس گرفته تا اشکال جدید دموکراسی و جامعه سازی. اما اینترنت دهه ۹۰ موفق به ارائه هیچ یک از این قول ها نشد. این عدم موفقیت تا حدودی به این دلیل بود که پایه کاربر و زیرساخت های فنی به اندازه کافی توسعه داده نشده بودند، و تا حدودی نیز به این دلیل که رابطه کاربران با صاحبان اینترنت (شرکت هایی که بیش از یک دهه بود که به سرعت "محوطه دیجیتال" را ایجاد می کردند) به اندازه کافی تعاملی نبود. وب ۲.۰ پاسخ سیلیکون ولی به تهدید به مرگی بود که سقوط dot.com به سرمایه داری دیجیتال نشان می داد. ایدئولوژی کالیفرنیایی سیلیکون ولی با از دست دادن سرمایه گذاری های بسیار و از دست دادن چهره های بصیر در میان بزرگان فن آوری مورد آزمایش قرار گرفت. با این حال، در این لحظه کارآفرینی با استعداد و درک خیره کننده از قدرت زبان، به خصوص استعاره در نام تجاری ظاهر شد: تیم اُ رایلی، دانش آموز، و شرکت کننده در جنبش ضد فرهنگ کالیفرنیایی از دهه ۱۹۷۰. اُ رایلی معروف است که با ضرب ترم و ثبت کپی رایت 'وب ۲.۰' به این نام تجاری اعتبار داده است. در تعریف قدرت استعاره، او نوشت: ' استعاره یعنی راهی برای ارائه کردن مسائل به گونه ای که مردم بتوانند چیزی را ببینند که در غیر این صورت ممکن بود از دست بدهند...' وب ۲.۰ این بود که به مردم اشاره کند که در ادامه قبلی وب چه چیزی را از دست داده بودند: و نکته بزرگ او آن بود که وب قبل از هر گونه افکار برای آزاد کردن مردم باید سودآور باشد. اُ رایلی در وبلاگ خود آشکارا در مورد آن در آن زمان می نوشت و برای ' اجلاس وب ۲.۰ ' در سان فرانسیسکو در سال ۲۰۰۴ تبلیغات می کرد. وی از جمله اعلام کرد که وب ۲.۰ اولین "کنفرانس اجرایی" ما - کنفرانسی با هدف جلب مدیران کسب و کار، با تمرکز بر روی تصویر بزرگ است. او آن را بی پرده تر یک سال بعد در وب سایت خود قرار داد: "وب ۲.۰ انقلاب کسب و کار در صنعت کامپیوتر و ناشی از حرکت به اینترنت به عنوان یک پلتفرم، و تلاش برای درک قوانین برای موفقیت در آن پلاتفرم جدید است."
افزودن دیدگاه جدید