تناقضات درونی اقتصادی بر بنیان اطلاعات - ادامه
به واقع تناقضی که به وضوح در بطن اقتصاد مبتنی بر تکنولوژی اطلاعات دیده می شود، پیشتر نیز در ارتباط با بسیاری از نیازهای ملموس ما، از غذا گرفته تا دارو، بروز کرده است: دشواری فزایندۀ سوپرمارکتها را در نظر بگیرید برای آن که گرسنگانی را از بردن پسمانده مواد غذايی از زباله دانیهاشان مانع شوند، یا شرکتهای بزرگ داروسازی را در نظر آورید که دست به اقدامات قضائی علیه تولیدکنندگان دارو در کشورهای در حال توسعه می زنند، زیرا این ها بدون پرداخت "حق امتیاز" دست به تولید نسخۀ ژنریک داروهای "انحصاری" آن شرکتها می زنند.
به عبارت دیگر، تناقضی که اقتصاد تکنولوژی اطلاعات آن را آشکار کرده است، نه جدید و نه منحصر به فرد است. این تناقض شکل حاد و افراطی تناقض بین ارزش مصرفی و ارزش مبادلاتی، یا چنان که میسون می گوید، تناقض بین نیروهای مولده و مناسبات اجتماعی است. به عبارت دیگر ما دارای توان سرشاری برای تولید "بیش از انبوه" و تأمین تمام نیازهای بشریت هستیم، اما مناسبات اجتماعی - یعنی طریق تملک تولیدات مان، چنان کنترل شده و سازمانیافته است، که دست به دست سیستم قوانین و منطق منتج از آن – ما را از اقدام به این تولید "بیش از انبوه" مانع می شود.
چنان که پیشتر توضیح داده ایم، تکنولوژی اطلاعات و اتوماسیون مدرن دنیائی از امکانات را فراهم آورده است، که پیشتر در خیال هم نمی گنجید. در شکاف عظیم بین این امکانات "فرضی و در عین حال تماماً تحقق پذیر" از سوئی و از سوی دیگر خرابکدۀ (دیستوپیا) آینده و تا حدودی امروزی، ارمغان سرمایه داری جز وحشت و نابرابری نخواهد بود. چنان که میسون می نویسد:
از نظر تکنولوژیک در آستانۀ کالاهای با قیمت صفر، کار غیرقابل اندازه، رشد نمائی تولیدوری، و اتوماسیون گستردۀ پروسه های فیزیکی قرار داریم. از نظر اجتماعی قدم به جهان انحصارات، ناکارآمدی، ویرانه ای از بازارهای آزاد زیرسلطۀ سرمایۀ مالی و گسترش مشاغلی درخور نام "کار گِل" گذاشته ایم.
تناقض امروزی در سرمایه داری مدرن تناقض بین امکان تولید آزاد و به لحاظ اجتماعی فراوان کالاها، و سیستمی از انحصارات، بانکها و دولتهائی است که برای بقای کنترل خود بر قدرت و اطلاعات عمل می کنند.
خطر اصلی که در ذات روبوتی کردن پروسه های تولید وجود دارد، خطری بزرگتر از بیکاری انبوه است. خطر اصلی همانا افول گرایش 250 سالۀ سرمایه داری برای ایجاد بازارهای جدید به جای بازارهای منسوخ است.
ما باید یک انقلاب صنعتی جدید را پشت سر بگذاریم. اما این انقلاب متوقف شده است. کسانی که این وضع را با سیاستگذاری ضعیف، استراتژی ناکارا برای سرمایه گذاری، و مالی شدن مفرط سرمایه توضیح می دهند،عارضه های بیماری را با خود آن اشتباه می گیرند. آنها که مدام تلاش می کنند نرمهای قانونی مشترکی را بر ساختارهای بازار حاکم کنند، این وضع را درنیافته اند.
یک اقتصاد مبتنی بر تکنولوژی اطلاعات با قابلیت تولید کالابه قیمت صفر در عین حق مالکیت متزلزل، دیگر نمی تواند اقتصاد سرمایه داری باشد.
افزودن دیدگاه جدید