شورای سازماندهی اعتراضات کارگران شرکتهای پیمانکاری فعال در صنعت نفت در بیانیە شمارە ٧ خود کە در ٢٢ تیر متن آن منتشر شد در کنار مسائل مهم مرتبط با اعتصاب و عقب نشینی تعدادی از کارفرمایان در مقابل کارگران اعتصابی، اشارەای هم بە تاثیر نداشتن تشکل سراسری و موقعیت پراکندە شرکتها از لحاظ جغرافیایی و دشواری های کە این نقصان سر راە هماهنگی کارگران شرکت کنندە در اعتصاب داشتە است نمودە کە نکتە قابل تاملی است و جا دارد در پی راە حلی برای آن بود. .
در بیانیە شمارە ی ٧ گفتە می شود:" دوستان! همه میدانیم که مراکز نفتی گسترده و پراکنده است. هر کدام از این مراکز در دست پیمانکاران متعددی است. و بدلیل محرومیت از یک تشکل سراسری تعیین نمایندگان سراسری و قراردادهای سراسری در حال حاضر امری مشکل است. باید پله پله زمینه های آنرا بسازیم. "
همانطور کە بە صراحت در این بخش از بیانیە آمدە نداشتن تشکل سراسری کار هماهنگی و سازماندهی مذاکرات دستە جمعی با کارفرمایان را دشوار نمودە است و همین نقصان ممکن است از طرف کارفرمایان و دولت مورد سوءاستفادە قرار بگیرد.
یک روز بعد از انتشار بیانیە شمارە ٧ شورای سازماندهی اعتراضات، سندیکای کارگران شرکت واحد با انتشار یک بیانیە حمایتی از اعتصابیون بە کارگران نفت پیشنها تشکیل سندیکا در شرکتهای پیمانکاری را داد. این پیشنهاد احتمالا بعنوان راە حل جهت رفع مشکل هماهنگی از طرف این سندیکا ارائە شدە است و پیشنهاد درستی است. تشکیل سندیکا بە کارگران امکان می دهد کە هماهنگی بین خودشان بوجود آورند و بطور دمکراتیک در مورد مسائل شان تصمیم بگیرند. با این اوصاف اما تشکیل سندیکا زمان بر است و در شرایط حاضر کمکی بە رفع مشکل کارگرانی کە نیاز عاجل بە هماهنگی دارند نمی کند. انتخاب یک یا چند نمایندە بە تناسب تعداد کارگران هر شرکت برای ایجاد هماهنگی با شورای سازماندهی شاید راە کار مناسبتری در مقطع کنونی باشد. اما به صورت هیچ ساختار دیگری کارآیی سندیکا را ندارد. بنا بر این تشکیل سندیکا در چشم انداز بلند مدت تر لازم است مورد توجە قرار گیرد. .
شورای سازماندهی تا همین جا با وجود نبود تشکل سراسری کار بزرگ و ارزشمندی کردە کە توانستە است کارگران دەها موسسە پراکندە و جدا افتادە از هم را در مناطق مختلف بە اعتصاب راضی کند و چنین اعتصابی را کە نظیرش در ٤ دهە گذشتە دیدە نشدە سازمان دهد و پایداری و استواری شرکت کنندگان در اعتصاب را بە مدت ٢٥ روز حفظ کند و کارفرمایان و دولت را بە عقب نشینی های معینی وادار نماید. اما همانطور کە در بیانیە ی آنها هم قید گردیدە ساختار شورای سازماندهی پاسخگوی همە نیازهای اعتصابیون نیست و. همین نقصان کار مذاکرە دستە جمعی بە نمایندگی از طرف همە اعتصابیون با دولت و با کارفرمایان را دشوار و هماهنگی بر سر مذاکرە و مطالبات را دشوار تر می کند.
تشکل یک وسیلە و ظرف سازماندهی است و لاجرم بایستی ساختاری داشتە باشد کە هم جوابگوی نیازهای مبارزاتی کارگران باشد هم دمکراتیک. یعنی مهم عنوان و اسم نیست، ساختار و دمکراتیک بودن آن است کە اهمیت دارد. جنبشهای کارگری ساختارهای تشکیلاتی مختلفی را تا کنون تجربە کردەاند تا بە اتحادیە های امروزی رسیدەاند. اتحادیە های کارگری نیز ممکن است کمبودهایی داشتە و داشتە باشند، اما بهر حال تا کنون هیچ تشکل دیگری نتوانستە جای آنها را پرکند درست بهمین خاطر است کە هنوز اتحادیە ها در سطح وسیع بە حیات و فعالیت شان ادامە می دهند. در ایران نیز سنت اتحادیەای در دورانی کە اتحادیە ها فرصت فعالیت داشتەاند غالب بودە است و اتحادیە ها توانستەاند کمک شایانی در بهبود سطح زندگی و حقوق کارگران بنمایند.
آری تشکل سراسری مستقل یک نیاز عاجل است. نبود آن همانطور کە در بیانیە ی شورای سازماندهی اعتراضات هم آمدە است سازماندهی اعتصاب و هم چنین دفاع سازمانیافتە و موثر از مطالبات و حقوق کارگران و مذاکرە دستە جمعی با کارفرمایان و دولت و ایجاد هماهنگی در اعتراضات کارگری را دشوار می کند. کارگران اگر تشکل مستقل پایدار وکارآ و دمکراتیک نداشتە باشند دیگران برای آنها بە میل مقتضای منافع خود تشکل و نمایندە درست می کنند.
باز کردن میدان برای تشکیل شوراهای اسلامی دولتی توسط وابستگان بە رئیسی در هفتە های اخیر و وعدە دادن اجازە تشکیل تشکلهای کارگری در مناطقی کە کارگران در اعتصاب هستند، توسط مدیران وزارت کار، از نشانە های بارز اینگونە تلاشها جهت ساختن تشکل و تراشیدن نمایندە های قلابی برای کارگران و پر کردن خلاء تشکلهای کارگری واقعی است. قانون شوراهای اسلامی کار تشکیل شوراهای اسلامی کار در واحدهای بزرگ صنعتی را منوط بە تصویب آن توسط دولت کردە است. حال با توجە بە رشد اعتراضات کارگری بە نظر می رسد دولت برای مقابلە با اعتراضات کارگری و تلاشهایی کە از طرف فعالین کارگری برای تشکیل نهادهای مستقل سندیکایی در جریان است میدان را برای تشکیل شوراها توسط خانە کارگری های فرصت طلب دارد باز می کند. بهر صورت این یک بدە بستان بین این جریان ارتجاعی و ضد کارگری با دولت ارتجاعی رئیسی است کە در ازای حمایت خانە کارگری ها از رئیسی در انتصابات ریاست جمهوری صورت می گیرد. این خلاء را خود کارگران باید با نظر داشت شرایط و سازماندهی سندیکاهای مستقل پر کنند. مقدمتا با شرکت نکردن در جلساتی کە برای تشکیل شورای اسلامی تشکیل می دهند، می شود مانع کار آنها شد. کارگرانی کە قادر شدەاند اعتصاب سراسری کنونی را با وجود همە موانع رقم بزنند، حتما می توانند نهاد های سندیکایی مستقل خود شان را هم سازمان دهند. مقاولە نامە های ٨٧ و ٩٨ سازمان بین المللی کار نیز بر حق کارگران برای تشکیل اتحادیە و بستن قراردادهای دستە جمعی تاکید دارد. مطابق مقاولە نامە های سازمان بین المللی کار شوراهای اسلامی کار نا مستقل. مشورتی، غیر دمکراتیک هستند و قانون ناظر بر تشکیل آنها ناقض این مقاولە نامە ها ست. زیرا کە:نمایندە کارفرما و ولی فقیە درآنها حضور و نظارت می کنند، وظیفە خود را دفاع از حکومت و انقلاب می دانند، کاندیداهای شرکت در آنها بایستی توسط نمایندگان کارفرما تائید شوند، دولت حق انحلال آنها را دارد و ماهیت ایدولوژیک دارند. اینها همە مواردی هستند کە حقوق سندیکایی کارگران را نقض می کنند.
افزودن دیدگاه جدید