رفتن به محتوای اصلی

کرملین ـ پکن یا واشنگتن

کرملین ـ پکن یا واشنگتن

روسیه بواسطه تجاوز نظامی به اوکراین تحت تحریم های سخت اقتصادی از سوی آمریکا و اروپا قرار گرفته است. روسیه برای کاستن فشار تحریم های غرب؛ چوب حراج به منابع طبیعی خود و صنایع فولاد زده است. تخفیف های نجومی روسیه بازار فروش تولیدات صنایع فولاد و نفت ایران را با چالش سختی روبرو ساخته است. اقتصاد شکننده و تورم افسار گسیخته بازار ایران بواسطه سیاست های نابخردانه جمهوری اسلامی و در پی آن تحریم های آمریکا تاکنون ضربات جبران ناپذیری به اقتصاد و جایگاه کشور و مردم وارد کرده است. از سوی دیگر سیاست خارجی و منطقه ای جمهوری اسلامی که از سوی آقای خامنه ای دیکته می شود موجب گردیده است تا اجماع وسیعی در منطقه علیه ایران با شراکت اسرائیل شکل بگیرد که در واقع می توانست صورت نگیرد. البته اگر عقلانیت سیاسی جایی برای خود در حاکمیت می یافت. اما باز هم دیر نشده و میتوان جلوی خسارت بیشتر را گرفت اگر آقای خامنه ای دست از توهمات خود بردارد و منافع ملی و مردم ایران را در اولویت قرار دهد. محاسبات نادرست حکومت از حمله نظامی روسیه به اوکراین در گشایش جبهه ای تازه علیه آمریکا؛ این تصور را برای جمهوری اسلامی بوجود آورد که میتواند موقعیت خود را در منطقه و مذاکرات برجام تحکیم بخشد. اما بعد از گذشت چهار ماه از جنک روسیه و اوکراین و سواستفاده روسیه در مذاکرات برجام و تبعات آن در داخل کشور؛ زنگ خطر را برای حکومت به صدا درآورد.

امروز جمهوری اسلامی ایران در شرایطی به سر می برد که از درون دچار بحران ساختاری و جنگ قدرت بین نیروهای خودی که متشکل از باندهای نظامی ـاقتصادی هستند از یک طرف و نیز نفوذ سازمان جاسوسی اسرائیل در ساختار امنیتی حکومت؛ ضعف و ناتوانی جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر نهان ساخته است. در ضمن باید اعلام خطر کرد که شدت یافتن بحران درون حکومت؛ کشور را با خطراتی مواجه می سازد که بیرون آمدن از آن کار سهل و آسانی نخواهد بود. بعد از آن نه تاک بماند نه تاک نشان.

بنابراین آغاز مجدد مذاکرات برجام را بایستی خوش آمد گفت و از آن استقبال کرد. اگرچه چشم انداز آن روشن و شفاف نیست. در این مذاکرات می توان گفت آنچه که مربوط به آمریکا و متحدین غربی و منطقه ای آن می باشد؛ تا حدود بسیار زیادی روشن و ترسیم شده است. آمریکا و متحدینش خواهان این هستند که جمهوری اسلامی دست از حمایت خود از نیروهای نیابتی اش بردارد و دخالت در امور کشورهای همسایه را پایان بخشد. سیاست نابودی اسرائیل را کنار بگذارد. از همه مهمتر دادن تضمین های لازم از سوی ایران برای پایان دادن به فعالیت های هسته ای که می تواند منجر به دستیابی ایران به بمب اتم گردد. نیز توقف توسعه سلاح های موشکی و پهبادی و مهمتر از همه موشک های بالستیک که قادر به حمل کلاهک های هسته ای هستند.

اما وقتی نوبت به ایران می رسد؛ به درستی برای مردم مشخص نیست که جمهوری اسلامی به دنبال چه است. هم میخواهد که تحریم های اقتصادی از سوی غرب تماما برداشته شود و همزمان شعار نابودی اسرائیل داده شود و روی موشک هم آذین گردد و دخالت و حضور نظامی در کشورهای منطقه در دستور مذاکرات نباشد. آیا واقعا میتوان اینگونه به مذاکره نشست و انتظار گرفتن امتیاز بود. آیا وقتی که تمام کشورهای منطقه و جهان غرب علیه کشورمان ایران اینگونه بسیج شده اند ـ اگرچه به نام جمهوری اسلامی است؛ اما این ایران و مردمش هستند که در نهایت خسارت خواهند دید ـ می توان با این منطق به پای میز مذاکره نشست؟

جمهوری اسلامی در شرایطی به پای میز مذاکرات برجام برمیگردد که فاقد کارت برنده ای است. جمهوری اسلامی در دو عرصه تحت فشار است. تحریم های اقتصادی غرب از یک سو و نارضایتی های گسترده در میان مردم عرصه را هرچه بیشتر و بیشتر برای جمهوری اسلامی تنگ تر کرده است. آنچه که بیشتر از هر چیز دیگری برای جمهوری اسلام دردآورتر است؛ حملات اسرائیل به مواضع سپاه پاسداران در سوریه و ترور دانشمندان جوان که سرمایه کشور هستند و همچنین ترور سرداران سپاه در قلب تهران. تا جایی که جمهوری اسلامی تاکنون نتوانسته است حتی یکی از عاملان ترور را دستگیر کند. شکستی مفتضحانه برای بلند پروازی های جمهوری اسلامی به قیمت از بین رفتن سرمایه های اجتماعی و ملی کشور.

جمهوری اسلامی بعد از سه ماه مجددا به پای میز مذاکرات برجام برمی گردد اما باز هم دچار اشتباه محاسباتی خواهد شد اگر تصور کند که میتواند در پای میز مذاکره از سلاح نفت برای امتیاز گیری سود ببرد. شاید نرمش هایی از سوی آمریکا و غرب صورت گیرد اما نه آنگونه که جمهوری اسلام انتظار خواهد داشت. اگرچه اروپا شدیدا به گاز و نفت ایران نیاز دارد ولیکن نه آمریکا و نه متحدان منطقه ایش تن به چنین معامله ای نخواهند داد که چشم بر سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ببندند. با این وجود تاریخ چهار دهه جمهوری اسلامی ثابت کرده است که هرگاه حکومت موجودیت خود را در خطر ببیند؛ یا جام زهر می نوشد و یا با کمترین امتیاز خود را راضی نگه میدارد تا مبادا دچار فروپاشی گردد و حاکمیت از دستش برود.

اما در ادامه مایل هستم به یک نکته بپردازم که آن را برای کشور و حفاظت از مرزهایش مهم و حیاتی میدانم.

مذاکرات برجام سه شنبه ۷ تیر ۱۴۰۱ با حضور نمایندگان آمریکا و ایران بطور غیر مستیم در دوحه قطر آغاز شد و از همه مهمتر اینکه؛ تنها نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا حضور خواهند یافت و بطور غیر مستقیم برای حل اختلافات خود به گفتگو خواهند نشست. روسیه و چین به عنوان رابط جایی در این مذاکرات نخواهند داشت.

در این مذاکرات و یا در ادامه مذاکرات برجام به موارد گوناگونی که برای بسیاری روشن است پرداخته خواهد شد. از جمله مواردی که بسیار حائز اهمیت برای ایران و آمریکا و مورد اختلاف می باشد؛ فعالیت های هسته ای و تسلیحات موشکی ایران است. ایران بعد از انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تاکنون نتوانسته است نیروی هوایی و ناوگان دریایی و نیز نیروی زمینی خود را به روز کند. مهم ترین دلیل این ناکامی را بایستی متاثر از سیاست های مخرب و مداخله گرانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و نیز سیاست ضد آمریکایی جمهوری اسلامی در حوزه بین الملل ارزیابی کرد. قطع رابطه با آمریکا که پیش از انقلاب تجهیز کننده ارتش ایران بود و نیز جنگ ۸ ساله ایران و عراق ضربه سنگین دیگری بود به فرسوده کردن ارتش و تجهیزات آمریکایی آن. جمهوری اسلامی ایران برای جبران این ضعف اقدام به توسعه سلاح های موشکی و پهبادی زد و تاکنون نیز بسیار موفق عمل کرده است. حکومت طی دو دهه اخیر توانسته است زرادخانه ای از سلاح های موشکی و پهبادی را برای کشور فراهم سازد. زرادخانه ای که متعلق به ایران است چه در حاکمیت جمهوری اسلامی چه در پسا جمهوری اسلامی.

ایران همانند هر کشور دیگری حق دارد برای دفاع از مرزهای خود سلاح های مورد نیاز خود را در اختیار داشته باشد؛ از جمله سلاح های موشکی و پهبادی. کشورهایی که در اطراف ایران قرار دارند بجز افغانستان و عراق از ظرفیت نظامی بسیار بالایی برخوردار هستند و این موضوع نمی تواند از نظر پنهان بماند. بعد از جنگ جهانی دوم؛ جهان تاکنون بیش از ۳۰۰ جنگ کوچک و بزرگ را تجربه کرده که منجر به کشته شدن نزدیک به دویست میلیون گردیده است. در این جنگ ها کشورهای قدرتمند بیشترین سهم را داشته اند. یا خود مستقیما در جنگ بودند و یا آن را مدیریت می کردند. طولانی ترین آن جنگ ایران و عراق بود که هشت سال بطول انجامید. آخرین آن نیز در حال حاضر جنگ روسیه و اوکراین است که توسط آمریکا و دیگر قدرت های غربی مدیریت می شود.

موضوع فعالیت های هسته ای و سلاح های موشکی و پهبادی ایران روی میز مذاکره برجام قرار دارد و دیر یا زود باید بر سر بود و نبود آن به توافق رسید. اما چگونه؟ تفکیک فعالیت های هسته ای از توسعه سلاح های موشکی و پهبادی و دادن تضمین های لازم و راستی آزمایی و اینکه توسعه موشکی و پهبادی مکمل فعالیت های هسته ای نخواهد بود.

چگونگی این امر و رفع  حساسیت کشورهای منطقه و خلع سلاح کردن اسرائیل چندان بغرنج و نشدنی نیست. آمریکا و متحدینش تحت هیچ شرایطی این اجازه را به جمهوری اسلامی ایران نخواهند داد که به سلاح اتمی دست یابد. حتی اگر شده به ایران حمله نظامی کنند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران برای حفظ کشور و منافع ملی ایران بایستی دست از بلند پروازی بردارد و فعالیت های هسته ای خود را در چهارچوب آژانس بین المللی انرژی اتمی و پایبند به تعهدی باشد که ایران  در سال ۱۳۴۷ پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای (ان پی تی) را امضاء کرد و دو سال بعد در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. اجرای تعهد فوق اگرچه لازم است اما متاسفانه به اندازه ای نیست که طرف مقابل را راضی کند که ایران بتواند توسعه موشکی و پهبادی خود را بدون مانع پیش ببرد.

جمهوری اسلامی ایران با تجهیز نیروهای نیابتی خود؛ حزب الله در لبنان؛ حماس در فلسطین و حوثی ها در یمن به سلاح های موشکی و پهبادی امنیت اسرائیل و عربستان سعودی را با چالش بزرگی روبرو ساخته است. امنیت عربستان سعودی و کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس نه تنها در حوزه ملی برای این کشورها حیاتی می باشد بلکه برای جهان غرب و دیگر کشورهای محتاج به نفت خاورمیانه از درجه بالایی برخوردار است و تحت هیچ شرایطی اخلال در تولید نفت منطقه را بر نمی تابند.

برای خروج از این بن بست جمهوری اسلامی باید تغییر اساسی در سیاست منطقه ای خود بدهد.

یک- قطع حمایت های نظامی به حزب الله؛ حماس و حوثی ها یمن.

دو- جمهوری اسلامی نیازی به رسمیت شناختن اسرائیل ندارد ولیکن باید دست از تهدیدهای خود بردارد و شعار نابودی اسرائيل را از دکترین سیاست خارجی خود حذف کند و به موجودیت اسرائیل در چهارچوب قوانین بین الملل احترام بگذارد. با این کار بهانه از دست اسرائیل گرفته خواهد شد و دیگر نمیتواند به راحتی کشورهای منطقه و افکار جهانی را علیه ایران بسیج کند.

سه- عدم دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه از جمله عراق. دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه نه تنها منافع ملی ما را تضمین نکرده است بلکه کشور را به روزی انداخته است که امروز شاهد آن هستیم.

با توجه به انجام اقدامات فوق و دادن تضمین های لازم به کشورهای منطقه و اینکه از جانب ایران هیچ خطری آنها را تهدید نخواهد کرد؛ می تواند و باید بتواند که به توسعه و سلاح های موشکی و پهبادی ادامه دهد.

جمهوری اسلامی ایران نمی تواند و نباید روی مسکو یا چین حساب باز کند. جبهه ای تازه گشوده نشده است و نخواهد شد. پوتین تلاش دارد تا جهان دوقطبی را شکل دهد اما تاکنون موفق به انجام آن نشده است و نخواهد شد و متاسفانه جمهوری اسلامی و آقای خامنه ای ناتوان از درس آموزی از تاریخ هستند.

جمهوری اسلامی باید بداند برای خروج از بحران های اقتصادی و سیاسی و نجات کشور هیچ راهی برایش باقی نمانده جز مذاکره مستقیم با واشنگتن که کلیددار خروج از این معضل است. اما متاسفانه مواضع و سخنرانی های اخیر آقای خامنه ای نشان از آن دارد که سر آشتی با مردم ایران ندارد.

چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۲۹ جون ۲۰۲۲

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید