پیشگفتار
جنبش «زن، زندگی، آزادی» مبتنی بر ظرفیتهای خود از یکسو و در بنبست قرار گرفتن سیاستهای حاکم و رو به زوال گذاشتن حکومت از سوی دیگر، جنبشی است که چشمانداز امید گشوده است. این که موفقیت آن در کدام اشکال رخ بنماید و از چه مراحلی گذر کند، هنوز روشن نیست، اما برگشتناپذیر بودنش ولو با نوساناتی، روشن است. شتاب و کندی حرکت جنبش، بسته به این است که به چه میزان بر ارزشها و دستآوردهای تاکنونیاش آگاهی بیابد و در همانحال چه اندازه به بازشناسی نارساییها و کمبودهای خود برخیزد، تا بتواند توانافزایی اجتماعی را پیش ببرد که تعیین کنندهی امر پیروزی جز این نیست. هم از اینرو، نوشتهی حاضر بر ارزشها، آفریدهها، توانمندیها و نارساییهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» تمرکز دارد.
در چرایی پاگرفتن جنبش «زن، زندگی، آزادی»
پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی به دست مأموران گشت ارشاد، مردم معترض به حکومت، در جریان مراسم خاکسپاری این دخت کرد و دختر ایران در سقز کردستان، شعار خلاق «زن، زندگی، آزادی» سردادند و آن را بدل به پرچمی در برابر نظام منادی مرگ کردند. شعاری که در اندک زمانی بر دل دردمند همگان نشست و در اقصا نقاط کشور طنین انداخت. اعتراضات و خیزش «زن، زندگی، آزادی» چنان درخشید و شور و امید آفرید که بلافاصله حمایت بخش مهمی از مردم و نیروهای جامعه مدنی را برانگیخت. با این جنبش، ایران وارد دورهی نوین و برگشتناپذیری شده است.
مطابق آنچه قبلا طی دو نوشته * آورده بودم، ایران با پشت سرگذاشتن تغییر و تحولات عمیق و گسترده فکری، فرهنگی و اجتماعی طی چهار دهه اخیر در بطن جامعه، و نیز در شرایط جدید جهانی، آبستن دگرگونی بود و همچنان نیز در حال زایش است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» موهبت آسمانی نیست. برآمده از جامعه است. این جنبش، از یکسو ریشه در مبارزات و جنبشهای مترقی، آزادیخواهانه و عدالتجویانه صدوچند ساله مردم کشور دارد، از سوی دیگر برآمده از تحولات عمیق فکری و فرهنگی چهار دهه اخیر و واکنش اجتماعی فراگیر در مقابل حکومت دینی است.
اگر «زن، زندگی، آزادی» در ابتدا به شکل اعتراض سیاسی خیابانی برآمد کرد، در تداوام خود اما، کیفیت و اشکال یک جنبش فرهنگی و اجتماعی – سیاسی را به نمایش گذاشته است.
تداوام جنبش، ترکیب خیابان، دانشگاه، مدارس و اعتصابات مختلف به ویژه در آذرماه را در پی آورده است که نشان دهنده اشکال و روشها و سازوکار خلاق و سامانبخش مبارزاتیِ جنبشاند. این تنوع، همدلی، همبستگی و گستردگی، بیانگر کیفیت و ماهیت این جنبش نوین است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» گذرگاهی است در مسیر و راه گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی که هرچه گستردهتر شود، پایههای حکومت را فرسودهتر و لرزانتر خواهد کرد. امروز نشانههای بیشتری از فرسودگی و شکنندگی جمهوری اسلامی وجود دارد. این را در نوشتههای قبلی آورده بودم و اینجا قصد تکرار آن را ندارم.
لذا سخن را حول «مختصات، دستآوردها و نیز نارساییهای جنبش جاری «زن، زندگی، آزادی»، برای تقویت و ارتقای آن به جنبش اجتماعی – سیاسی فراگیر دمکراتیک در راستای گذار از جمهوری اسلامی به نظام سکولار دمکرات ملی، ادامه میدهم.
مختصات جنبش «زن، زندگی، آزادی»
شناسهها و ویژگیهای این جنبش چنیناند:
- زنانه، جوانانه، نوجو، پویا، خودبودگی و جهاننگر؛
- مدافع کرامت، برابرحقوقی انسان و آزادی همه شهروندان؛
- برابرحقوقی زن با مرد در تمامی عرصههای زندگی اجتماعی؛
- مخالفِ تبعیض و بیعدالتی و ستم و استبداد در هر شکل دینی و سنتی؛
- خود بنیاد و رها از هژمونی نیروهای سیاسی سنتی، موروثی و کلاسیک؛
- شجاعت اخلاقی و بیزار از ریاکاری؛
- نافرمانی مدنی در برابر زور و تحکم؛
- خواهان زندگی برای زیستی آزاد، سبز، بهتر و شاداب در همین امروز و نه برای آخرت و بهشت اجباری؛
- تکثرگرا، سکولار، آزادیخواه و دمکرات؛
- ساختارشکنی ساختارهای پوسیده؛
- درونزا و برآمده از تغییر و تحولات اساسی جامعه در زمینههای فرهنگی و اجتماعی با سمتگیری در راستای سکولار دمکراسی؛
- پایبند به استقلال ملی و مخالفت با رهبرتراشی و رهبریسازی از سوی دولتها و قدرتهای خارجی؛
- کیفیتا نوین، چه در محتوا و چه در شکل و روش در مقایسه با چنددههی گذشته و قبل از انقلاب؛
- مخالف و علیه جمهوری اسلامی، ناهمساز با دیگر نظامهای سنتی موروثی و خواهان گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی؛
- حرکت و عمل، بگونهی عدم تمرکز از سوی راهبران و پیشرانان جنبش چه در مکان واقعی و چه مجازی. غیر عمودی و غیر سلسله مراتبی بودن راهبری میدانی؛
- آشنایی با فنآوریهای دیجیتالی در زمینهی ارتباطات و اطلاعات و استفادهی بهینه از آنها. توانا در رساندن صدا و پیام خود به شهروندان کشور و مردم جهان در اشکال گوناگون؛
- افقی و شبکهای بودن روابط، ساختار و راهبری؛
- مسالمتآمیز و خشونتپرهیز بودن جنبش در اساس حرکت خود؛
- گامگذاری در مرحلهی برگشت ناپذیری.
دستآوردهای تاکنونی جنبش «زن، زندگی، آزادی»
در رابطه با دستآوردهای این جنبش جا دارد بر این موارد انگشت گذاشت:
- احیا و گسترش روحیهی شجاعت، فداکاری، اعتماد به نفس و امید؛
- شکستن سد ترس و گذر از اعتراض مدنی به ایستادگی و تعرض مدنی؛
- موفق در جلب حمایت معنوی بخش عظیم شهروندان درونمرزی و برونمرزی کشور؛
- به میدان آمدن بخش بزرگی از اقشار و طبقات مردم در حمایت از جنبش در جابجای کشور؛
- توليد ادبيات جدید خاص همین جنبش (در زمینههای شعری، موسيقیایی، تصویری و ...)؛
- جلب حمايت شخصیتهای مرجع و چهره های شاخص ورزشی، هنری، ادبی، علمی؛
- بیداری سیاسی شتابناک میلیونها دانشآموز نوجوان و سیاسی شدن شگرف آنان طی مدتی کوتاه که نیرویی عظیم را برای آینده نزدیک به میدان کشیده و تدارک دیده است؛
- فراهم شدن زمینه برای همدلی نسلی میان نیروهای جوان جنبش با بخشی از نسلهای پیشین؛
- تولید عاطفه در سراسر کشور در حق کردستان همیشه زیر سرکوب و بلوچستان فراموش شده و فراهم آمدن شرایط مساعد برای غلبه بر تبعیض ملی و قومی در کشور و تقویت همبستگی ملی؛
- ایجاد همدلی و گستردگی و همبستگی مردمی، ترکیب خیابان، دانشگاه، مدارس و اعتصابات مختلف، اشکال و روشها و سازوکار خلاق و سامانبخش مبارزاتی؛
- تسریع روند فرسایش و شکنندگی حکومت؛
- ایجاد سمپاتی و جلب حمايت بی سابقهی افکار عمومی در سطح جهان.
کمبودهای جنبش و تلاش در راستای رفع آنها
جنبش «زن، زندگی، آزادی» ضمن این که هم یک دگرگونی بزرگ و هم تحول آفرین در جامعه و سپهر سیاسی کشور است و تاکنون دستآورهای بزرگی به بارآورده، ولی کمبودهای مهمی هم دارد که رفع آنها از الزامات گسترش، پایداری و ارتقای جنبش به فاز بالاتر است.
در زیر بر برخی از این نارساییها تاکید میشود:
1- مشخص نبودن هدف استراتژیک ایجابی
مبهم بودن هدف استراتژیک ایجابی میتواند جنبش را در پروسه حرکت دچار مشکلات جدی کند. این در حالی است که:
حامعه ما نیازمند تغییر و تحول اساسی سکولار دمکراتیک و پایهگذاری نظام سکولار دمکرات به جای جمهوری اسلامی است.
لذا:
وجود هدف استراتژیک ایجابی و سلبی مشخص و اعلام آن توسط راهبران جنبش در سپهر عمومی، از الزامات سامانیابی و هدفمندی جنبش است.
2- اهمیت چگونگی تحقق هدف استراتژیک، کمتر از خود هدف نیست!
مشخص نبودن استراتژی سیاسی و ارکان اصلی آن (نیرو، پایگاه اجتماعی، لنگرگاه اجتماعی - در معنای نقطه اتکای جنبش - و چگونگی عبور و گذر از موقعیت موجود به موقعیت جدید و...) از مهمترین کمبودهای جنبش است.
2-1- جنبشهای مدنی نظیر معلمان، کارگران، دانشجویی، مدافع حقوق زنان، تبعیضستیزان علیه تبعیضات ملی و قومی، محیط زیستی، بازنشستگان و دیگر برآمدهای اجتماعی پایگاه جنبش سکولار دمکراتیک و لنگرگاه استراتژی سیاسی جنبش مستقل کشور هستند.
پیوند هنوز ناکافی و کمدامنه جنبش واقعا موجود با این نیروها و جنبشهای مدنی، از مهمترین کمبودها و نقاط ضعف جنبش «زن – زندگی – آزادی» است. ماندگاری و تداوم آین کمبود، میتواند جنبش را با مشکلات جدی مواجه کند.
پیوند همهجانبه و غیر هژمونیک و غیر هیرارشی - با این نیروها و جنبشها و همپوشانی با آنها از الزامات گسترش و ارتقای این جنبش به فاز بالاتر است.
2-2- یکی از مختصات اصلی جنبش «زن – زندگی – آزادی» مسالمتآمیز و خشونتپرهیز بودن آن است. جامعه، مردم و جنبش واقعا موجود برای عبور از موقعیت کنونی به موقعیت جدید در راستای گذر از جمهوری اسلامی به دمکراسی، نیازمند گسترش و تعمیق مبارزات مسالمتآمیز و دمکراتیک است.
رهبران، پیشرانان و حامیان جنبش برای تغییر موقعیت کنونی به موقعیت بهتر و گستردهتر، لازم است دامنه مبارزات مسالمتآمیز و دمکراتیک خود را توسعه داده و ژرفا بخشند.
2-3- وجود گسست نسلی، فقدان زبان مشترک و رابطه گفت و شنود میان نسل جوان با نسلهای پیشین برای شناخت و فهم همدیگر و توان افزائی، از مهمترین کمبودهای جنبش است.
جامعهی ایران 85 ملیون جمعیت دارد. 86 درصد اینان متولد بعد از انقلاب اند. 15 تا 29 ساله 22% (بیش از 18 میلیون نفر) ، 30 تا 64 ساله 47% ( بیش از 39میلیون نفر )
گسست نسلی ضمن این که امری طبیعی – تاریخی - اجتماعی است ولی دیواری نفوذناپذیر و رها از تاثیرپذیری نسلها از هم نیست .
نسلهای مختلف جامعه متفاوت هستند اما پیوند درونی دارند و در بده - بستاناند، مکمل هم و تاثیرگذار بر یکدیگر اند. هر نسل، بخشی از ثروت اجتماعی جامعه و کشور است.
نادیده گرفتن واقعیت و تجربه هر یک از نسلها و نفی آنها به زیان جنبش و جامعه است.
یکی از مهمترین ارکان استراتژی جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تلاش همجانبه برای گفت و شنود با نسلهای دیگر، برقراری همپیوندی مناسب حال آنها و همپوشانیشان در راستای تقویت و گسترش نیروهای جنبش و همبستگی دمکراتیک ملی در کشور است.
2-4- لزوم توجه به زندگی در ابعاد گوناگون و واقعی آن
نیروهای جنبش «زن، زندگی، آزادی»، برای راهیابی به دل بخش عظیم مردم و نفوذ در جان و مغز آنان، برای به میدان آوردن آنها، لازم است هستی جامعه را بر متن واقعیتهای زندگی در ابعاد گوناگون مورد توجه جدی قرار داده و خواستهای اساسی اقشار مختلف را در برنامهها و شعارهای خود بازتاب دهد.
2-5- تداوم و تاکید بر تلاشها و مبارزهی خشونتپرهیز و گذار مسالمتآمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به نظام سکولار دمکراتیک و نهادی کردن آزادی و دمکراسی برای زندگی بهتر.
رهبران، پیشرانان و حامیان جنبش برای تغییر موقعیت کنونی به موقعیت بهتر و گستردهتر، لازم است دامنه مبارزات مسالمتآمیز و دمکراتیک خود را توسعه داده و ژرفا بخشند.
2-6- ایجاد همآهنگی مقتضی در شکل نوین (افقی – شبکهای- غیر هیرارشیک) میان راهبرانِ و پیشرانان متکثر جنبش در راستای سامانیابی نیروهای اجتماعی حامی جنبش، یکی دیگر از مهمترین ارکان استراتژی جنبش است.
این همآهنگی لازم است هدف خود را ارتقا به شبکهی سکولار دمکراتیک متکثر و فراگیر و غیروابسته به دولتهای خارجی قرار دهد.
بزرگترین کمبود جنبش «زن، زندگی، آزادی» از منظر سیاسی، فقدان نهاد دمکراتیک و متکثر ملی است .
ایجاد نهاد دمکراتیک و متکثر برای هماهنگی میان مجموعه نیروهای میدانی (مرکب از اقشار محتلف اجتماعی و نسلی درون مرزی و برون مرزی) و نیروهای حامی، برای تبدیل شدن جنبش به اتوریتهی ملی تا بتواند امر چالش با قدرت را برای تغییر توازن قوا به نفع مردم و جنبش وگذار مسالمت آمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به دمکراسی پیش ببرد، نیاز مبرم وفوری جامعه و جنبش است.
حمایت همه جانبه از جنبش و یاری به آن در سمت گیری، سازمان یابی و ارتقا به فراز بالاتر و ایجاد چنین نهادی با هر عنوان و نامی، یک وظیفه ملی و مردمی است.
* فردا دیر است! با تمام قوا از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت و پشتیبانی کنیم!
https://bepish.org/fa/node/7747
* فردا دیر است! احزاب، سازمانها، تشکلها و آزادیخواهان دمکرات و عدالت جوی کشورمان ایران! روی سخنم با شماست!
https://bepish.org/fa/node/7983
افزودن دیدگاه جدید