آزادی و دمکراسی امر طبیعی، موروثی و یا الهی نیست بلکه مصنوع بشر برای اداره امور زندگی و رها شدن از مشکلات و رنجهای طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. دمکراسی و آزادی دوران باستان و دوره مدرن محصول طبیعت، امر بیولوژیک و ژنتیک و یا ساخته و پرداخته خدای واحد یا خدایان فراوان نیز نبوده است. طبیعت و خدای هیچ قوم، قبیله، طبقه، ملت، جامعه، کشورو قارهای، چیزی بنام آزادی و عدالت و دمکراسی نیافریدهاند. آزادی، دمکراسی و عدالت، رابطهای انسانی و اجتماعی و عقلانی است نه رابطه طبیعی . بشراز بدو شکلگیری به عنوان بشر تا امروز، تنها دردایره طبیعی تولد و مرگ آزاد است و تنها در این دایره جبری میتواند زندگی خود را به شیوه دمکراتیک و ازادانه و عادلانه یا استبدادی و قهرآمیز و ظالمانه بهبود ببخشد یا تخریب کند.
طبیعت موجود کنشگر نیست و در اینکه رابطه انسانها آزادانه و عادلانه است یا مستبدانه و ظالمانه، ربطی به مام طبیعت ندارد. خدای واحد و یا خدایان نیزنمیتوانستند با بندگان خود رابطه آزاد و دمکراتیک داشته باشند چراکه اولا ساخته و پرداخته انسان هستند و ثانیا برابرحقوق با انسان و افراد انسانی نیستند. وجود رابطه مبتنی بر برابرحقوقی و آزادی میان خدا و انسان، به زبان دیگر وجود رابطه دمکراتیک و آزاد میان خدا و انسان، شان و منزلت خداوندی و الهی را از خدا سلب میکند. و این مغایر شان خداوندی خدا و الله است. حتی در برخی از ادیان نظیر یهودی که موسی میتواند با خداوند کشتی بگیرد یا دین مسیحیت به قرائت پروتستانی که همه انسانها مجازند با خداوند رابطه مستقیم و بلاواسطه داشته باشند، این رابطهها، مبتنی بر برابرحقوقی و دمکراتیک میان انسان و خدا نبوده و نیست. خداوند در هر حالتی خدا و آفریننده انسان است.
گفتیم که آزادی و دمکراسی، مصنوع بشر و رابطهای میانبشری است. نظر براینکه خدای واحد و یا خدایان اقوام و ملل گوناگون، انسان نیستند، نمیتوانند با انسانها رابطه آزاد و دمکراتیک داشته باشند. آزادی و دمکراسی، ساخته بشر، محصول کار و فعالیت عملی - عقلی انسانها در مسیر زندگی و رابطهای از نوع رابطه انسانی میان انسانهاست که برای تنظیم روابط میان خود برای اداره امور زندگی این جهانی به وجود آمده، تکامل یافته و مدام در حال تغییراست.
درعین حال لازم به یادآوری است که آزادی و دمکراسی، ماشین، کامپیوتر، نرمافزار و سختافزار نیز نیست که بتوان آن را با پول نفت و یا دیگرثروتهای ملی، از کشور پیشرفته خرید و یا مثل برخی دولتها دزدید و وارد کشور کرد و مورد استفاده قرار داد.
آزادی و دمکراسی، اندیشه، فرهنگ، روش، شکل و سیستم ساماندهی و سازماندهی امور زندگی و جامعه بشری در عرصههای گوناگون توسط خود بشراست. چیزی نیست که بتوان آنرا به زور توپ و تانک و سلاحهای مدرن، توسط کشوری به کشوردیگر صادر کرد.
نظامهای دمکراتیک، برخلاف تصور برخی از لیبرالها که بعد از فروپاشی شوروی، لیبرال دمکراسی را پایان تاریخ اعلام کردند، سیستمی منجمد و یا چیزی نیست که بتوان آنرا ساخت تا اتوماتیک و خودکار برای بشر آسایش و سعادت بیافریند.
آزادی، دمکراسی و نظامهای دمکراتیک و رابطه آنها با یکدیگر مدام توسط بشر بازبینی و بازسازی میشوند، تغییرمیکنند و باید نوسازی بشوند وگرنه کار نمیکنند. بحرانهایی که دمکراسیهای واقعا موجود در کشورهای پیشرفته سرمایهداری دچار آن و مسالهساز شدهاند و یا مناسبات غیردمکراتیک و زورمدارانهای که دولت آمریکا با دولتها و ملتهای دیگردارد، نشانههایی ازاین است که این دمکراسیها باید بازبینی و اصلاح شوند و گسترش و تعمیق یابند.
انواع آزادی نظیر آزادیهای فردی، سیاسی، آزادی اندیشه، بیان، تشکل، انتخاب و...، انواع دمکراسی نظیر دمکراسی سیاسی- نمایندگی، دمکراسی مدنی، دمکراسی اجتماعی و دمکراسی مشارکتی؛ انواع عدالت نظیر عدالت توزیعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، قضایی و... وجوه و حلقههائی از آزادی، دمکراسی و عدالت هستند.
روشن است که این ارزشها، اندیشهها وخواستها، تحقق حقوقی ، حقیقی، گسترش و تعمیق آنها جدا از شرایط تاریخی - اجتماعی جوامع و جهان و مستقل از روابط، تفاوتها، اختلافات، تضادها، مبارزات، تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نبوده، تغییرناپذیر و متعلق به یک دوره و یک طبقه خاص و یا ساخته و پرداخته یک گروه و طبقه خاص نیزنیستند. اینها نتیجه تلاش و کار فکری وعملی انسانها، تغییر و تحولات واقعی و دائمی در جامعه و رابطه انسانها هستند.
تحقق حقوقی و حقیقی آزادی، دمکراسی و نظامهای سیاسی - اجتماعی دمکراتیک و هماهنگی هارمونیک میان آنها، آکت سیاسی ناگهانی، ضربتی و فوری نیز نیست، فرایندی است فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که با تلاشها و مبارزات کوچک وبزرگ مردم در اشکال و به شیوههای متنوع، ممکن و میسر میشود. تمامی آزادیها، دمکراسیها،عدالتها و نظامهای سیاسی - دمکراتیک واقعا موجود در کشورهای اروپایی و امریکا قبل از جنگ جهانی دوم نیز، به کیفیت و گستردگی امروزی نبودند.
مردم این کشورها با تلاش و مبارزات سخت و سنگین و مستمر و پیگرانه خود، گام به گام اما با گامهای استوار، حلقههای کوچک و بزرگی از آزادی، عدالت و دمکراسی را ساختند، نهادی کردند، نظام اجتماعی و سیاسی دمکراتیک را پایهگذاری کردند ومدام گسترش دادند و ژرفا بخشیدند و این تلاشها و مبارزات همچنان ادامه دارد.
اگرچه برداشتهای گوناگون، مختلف و گاه متنافر و متضاد از واژه دمکراسی وجود دارد و نمیتوان به تعریف واحد دست یافت، من کوشش میکنم آموختهها و برداشتهای خود ازدمکراسی را قلمی کنم.
به نظرمیرسد، مفهوم دمکراسی در عالیترین مضمون و شکل آرمانی خود، روشها، اشکال و سیستمهای سامانیابی وسازماندهی اداره امور زندگی بشر در عرصههای مختلف و گوناگون، بطور آزادانه، و داوطلبانه انسانها است که در آن، بیشترین حد ممکن برابری اجتماعی، اقتصای و جنسی برای همه انسانها اعم از زن و مرد تامین میشود.
البته نظر بر اینکه بشر موجودی منفرد - اجتماعی و عاقل – ایجادگر است و نمیتواند برای تداوم زندگی و بهتر زیستن، از اندیشیدن، عمل کردن، ساختن، احساس ومشاهده کردن ایرادات و اشکالات آفریده خود، بازبینی و بازاندیشی در مصنوعات خود، تغییر و اصلاح، نوسازی یا تخریب و بازسازی و تغییرشرایط و محیط خود وخویشتن خویش باز بماند، و نظر براینکه انسانها در شرایط گوناگون و متفاوت و گاها متنافر و متضاد زندگی میکنند و شرایط متفاوت و گوناگونی میآفرینند و نیز منافع متفاوتی دارند و دنبال میکنند، نمیتوان گفت که آزادی و دمکراسی و عدالت در همه جای حهان بشری یک جور و به یک کیفیت و به یک مفهوم درک وفهمیده میشوند، به یک شکل و شیوه بکار گرفته میشوند و به یک شکل وشیوه متحقق میشوند و از امروز تا زمانهای دور غیر قابل دسترس، مشمول همه نسلهای بشری است و خواهد بود.
دمکراسی سیاسی یکی از مهم ترین وجوه و حلقه های دمکراسی است. دمکراسی سیاسی مبتنی بر دین و مورثی نیست بلکه مبتنی بررای آزاد وبرابر حقوق افراد جامعه - اعم از زن ومرد - است.
در فضا و قلمرو دمکراسی، آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی شهروندان برابر حقوق (اعم از زن ومرد) قانونا توسط نظام وحکومت تضمین و رعایت میشود.
در دمکراسی سیاسی، تضادها، اختلافات و تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی و طبقاتی از میان نرفته بلکه درشکل عالی تر و غنی تر تبارز پیدا میکنند. اختلافات اجتماعی و مبارزه برای تامین منافع خود، وجود و حضورجنبشها، ارزشها و افکار آزادیخواهانه، دمکراتیک، عدالت جویانه، برابر خواهانه، صلح جویانه و دفاع از محیط زیست، در رسیدن دمکراسی های سیاسی به فراز کنونی در جهان معاصر، نقش مهم وموثری داشتند.
نظام وحکومت دمکراتیک، حقوق اقلیت های سیاسی، دینی، قومی –ملی رابرسمیت میشناسد.
فضا و نهادهای خودگردان مدنیِ مستقل از دولت
فضا وسبهر عمومی دمکراتیک و نهادهای خودگردان مدنی مستقل از دولت، احزاب سیاسی و سایر نهادهای قدرت غیر سیاسی، یکی دیگر از مهمترین وجوه و جلوه های دمکراسی است. این فضا و نهادها، مستقل از دولت ، توسط شهروندان و بشیوه دمکراتیک و انتخاب آزاد تشکیل می شود. انجمنها ، کانونها ، شبکه های اجتماعی جدید مجازی، نهادهای مدنی نظیر نهادهای فکری وفرهنگی مستقل از حکومت و نهادهای دینی، حفاظت از طبیعت و محیط زیست، دفاع از حیوانات، دفاع از حقوق کودکان، دفاع از کودکان خیابانی ، دفاع ازحقوق زنان ، سندیکاها و اتحادیه های کارگران و معلمان ، تشکل زنان ، کانون نویسندگان و هنرمندان ، شوراهای محلی و شهری ، رسانه های مستقل، تشکل های مردم نهاد ( سمن ها ) و... نمونه هایی ازنهادهای خودگردان مدیی هستند. این نهادهای خودگردان ضمن تلاش برای اداراه امور مربوطه به عرصه های کار وفعالیت خود بشیوه دمکراتیک و دفاع از حقوق خود ، قانونا و عملا، گفتار، رفتار و عملکرد نظام و حکومت منتخب شهروندان را زیر نظارت وکنترل دمکراتیک خود دارند. تلاش برای گسترش و ایجاد و فراگیر کردن و توده گیر کردن چنین فضا و نهادهای مدنی در هر دهکده و شهر و محل کار وزندگی از عاجلترین اقدامات طرفداران دمکراسی و جامعه مدنی در کشوراست. تلاش برای دمکراتیزه کردن مناسبات شهروندان و نهادهای جامعه در کنار مبارزات سیاسی مسالمت آمیزبا حکومت ، از مهمترین ارکان ساختن دمکراسی در جامعه و کشورماست. دمکراسی، در کشورما تنها از طریق مبارزات سیاسی با حکومت مقدور و میسر نیست.
دمکراسی اجتماعی
دمکراسی صرفا حق برابرشهروندان برای شرکت در انتخاب مقامات انتخابی دولتها و مجلس و شورای وقت و تشکیل دولت دمکراتیک نیست بلکه برخوردار بودن ازحقوق برابری اجتماعی و امکانات و رفاه اجتماعی همگانی نیز هست. دمکراسی اجتماعی یعنی برخورداری همه انسانها بمثابه سازندگان جامعه ازبیشترین حد ممکن برابری اجتماعی. دمکراسی اجتماعی یعنی حداکثرمشارکت در اداره امور کشور و جامعه ، توزیع منصفانه و عادلانه قدرت و ثروت اقتصادی و سیاسی جامعه به بیشترین حد ممکن برای همگان.
دمکراسی اجتماعی یکی از ارکان اصلی دمکراسی و عالیترین وجه و جلوه دمکراسی است. جوامع بشری و ثروتها ودست آوردهای موجود در آنها، نتیجه تلاش های فکری وعملی همه انسانهاست. جهان را همه جهانیان ساخته وجهانی کرده اند. جهان باهمه ثروتها و دست آوردهایش برای همه جهانیان است نه صرفا برای اقلیتی از جهانیان سرمایه دار و قدرتمدار. ایران برای همه ایرانیان. جهان برای همه جهانیان از ارکانهای اصلی اندیشه راهبردی دمکراسی اجتماعی است. به عنوان نمونه می توان برخورداری از حقوق برابر و امکانات سیستم بهداشت و درمان و تحصیل همگانی تقریبا و یا تمام مجانی ، حقوق و مقرری مرخصی برای زنان در دوره بارداری و زایمان ، مقرری برای بچه از دروان طفویت تا دوران بلوغ و پیداکردن شغل و استقلال مالی، برخورداری از بیمه بیکاری، از کار افتادگی و بیکاری با کمک هزینه اجتماعی و حقوق بازنشستگی و... به عنوان جنبه هایی از حقوق و امکانات اجتماعی هستند که در دمکراسی اجتماعی متحقق می شود.
دمکراسی سیاسی، فضا و نهادهای دمکراتیک مدنی و دمکراسی اجتماعی بعنوان حلقه های از دمکراسی، اندیشه راهبردی و استراتژی عمومی سوسیالستهای دمکرات و سوسیال دمکراتهای ایرانی درراه تامین زندگی آزاد، عادلانه، سبز و صلحجو برای ایرانیان است.
دمکراسی بربستر زندگی مدام تغییر یابنده، دگرگون شونده و پیش رونده و در فراشد تاریخی و دگرگون شونده خود، در جنبه های گوناگون سیاسی و مدنی و اجتماعی تجلی پیدا کرده و مدام گسترش و ژرفش یافته و غنی تر میشود. پروژه ای نبود ونیست که یکبار برای همیشه توسط این یا آن حزب، این یا آن طبقه در یک شرایط معین اجرا وعملی شود و دفترش برای همیشه بسته شود؛ پروسه ای است فرا شونده که بتدریج، همراه زندگی تغییر وتکامل پیدا کرده و میکند. جامعه ما مستثنا از این قاعده نیست.
در جامعه ما نیزدمکراسی را نمیتوان ونباید بدست صرفا خبرگان و متخصصین و نیروی مشخص پیاده کرد. دمکراسی پروژه ای آمرانه برای از میان برداشتن حکومت دینی - استبدادی موجود طی یک کودتا و جنگ و قیام مسلحانه و یا حمله نظامی دولتهای خارجی به ایران نیزنیست، پروسه ای است هدفمند که با طرح واجرای ده ها پروژه کوچک و بزرگ با رفع و دفع موانع و مشکلات کوچک و بزرگ درونی وبیرونی، و با باز اندیشی در راه های رفته و بازسازی آنها، میتوان آنرا ایجاد کرد، غنا بخشید و شکلواره و ساختارمند کرد.
آنچه راکه مردم ایران از انقلاب مشروطیت تاکنون بدست آورده است باید پاس داشت وبرای آنچه که هنوز نداریم باید تلاش ومبارزه کرد. تلاش برای دمکراسی چیزی نیست که از بعداز انقلاب بهمن شروع شده باشد. بذر آزادی و دمکراسی در وجوه گوناگون آن از دوران انقلاب مشروطیت توسط نیاکان ما بر جامعه مدام تغییر یابنده ما افشانده شده است. این بذرها زیر فشار فکر عقب ماندگی های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ، وزیرفشارهای مخرب تندبادها و طوفانهای سیاه داخلی و خارجی، فشارهای سنگین و سخت و خشن دولتهای رضا شاه و محمد رضا شاه وبویژه فشارهای مرگ آورجمهوری اسلامی، قرار گرفتند ولی نابود نشدند بلکه به باغ و چمن های بزرگ وکوچک – اگر چه متفرق و هنوز کم رمق بدل شده اند.
مدافعان گوناگون آزادی و دمکراسی که خود گوشه ای و پاره ای از این باغ و چمنند باید بفکر صاحبان اصلی این خرمن ها که مردم اند باشند.
مردم ما برای بار آوردن و بار آمدن نهالهای آزادی و دمکراسی کم رنج نکشیده اند. باید این رنجها را پاس داشت. دور انداختن و دور زدن این رنجها و دست آوردها به بهانه های گوناگون ازجمله اینکه دینی نیستند و یا صوری هستند، یک خطا و خسران ملی است. فکر و فرهنگ آزادی و دمکراسی در وجوه گوناگون آنها بتدریج وارد پراتیک اجتماعی و سیاسی مردم ما شده، همچون رشته ای در هزاران نقطه از محل کار و زندگی درصدها شکل کوچک و بزرگ تجلی یافته و فراشد اشکال رهائی بخشی خودرا طی میکند.
آنان که آگاهانه برای ازمیان برداشتن حکومت دینی، دست بدامن دولتهایی نظیر دولت بوش بودند و امروز متوسل به دولت ترامپ میشوند تا از طریق حمله نظامی به ایران مثلا ایران را دمکراتیزه کنند مطمئن باشند که در صورت تحقق چنین حملات وایجاد جنگ، روند دمکراتیزاسیون ایران از مسیر خود خارج خواهد شد . آنان که برقراری دمکراسی بجای جمهوری اسلامی را در گرو اتحاد فوری افراد پراکنده و متفرق زیرشعار امروز فقط اتحاد میدانند، اگر موفق به ایجاد چنین چتری شوند و بتوانند در یک شرایط بحرانی، توده بی شکل و سازمان را دنبال خود بکشند، لازم است توجه کنند که ممکن است درخدمت احیای روح و روان و فرهنگ شبان رمگی، شاهپرستی، امام زمانی و قهرمان پرستی اما درهیبت دمکراسی قرار بگیرند.
ما چند بار گمان بردیم که چو دیو رود فرشته در آید ولی دیدیم که دیو رفت و دیو دگر آمد. انقلاب مشروطیت چنین بود. دوران 12 ساله بعداز فرار رضا شاه و آمدن مصدق و کودتای 28 مرداد چنین بود. در انقلاب بهمن نیز آزادی و حاکمیت مردمی را در ماه دیدیم و چنین شد که می بینیم . برخی از نیروها قسم میخورند که چنین خطری رفع شده است. اما بنظر میرسد علیرغم همه تحولات مثبت در جامعه ایران در مسیر آزادی و دمکراسی این خطر هنوز رفع نشده است. البته متشکل شدن افراد دمکرات در زیراین چترها گامهای مثبتی در راه دمکراتیزه شدن مناسبات شهروندان و نیروهای سیاسی کشور ماست اما ماندن در این جمع های کوچک و امید بستن به آنها بعنوان محور تلاش برای دمکراسی زیانبار است.
جامعه ما علیرغم پذیرش تغییر و تحولات بزرگ اجتماعی، فکری و فرهنگی در سمت آزادی و دمکراسی، هنوز هم این ظرفیت را دارد که برای رهائی از سلطه حکومت دینی - استبدادی، در این یا آن شرایط بحرانی، دنبال یک ناجی و یا یک جمع نجات بخش داخلی و یا خارجی راه بیفتد.
دیو فرهنگ و اخلاق دین مایه واستبداد سرشت نهفته در نهادها و ناخودآگاه ایران زمینیان، اگرچه از درون دچار فروپاشیدگی شده و هرروز ضعیف تر ونحیف تر میشود ولی هنوز آنقدرفلج نشده است که نتواند در سر این یا آن بحران و بزنگاه اجتماعی و سیاسی بزرگ، بوِیژه در یک شرایط فقدان آلترناتیو دمکراتیک متکی بر احزاب دمکراتیک و اتحادهای دمکراتیک و جنبش های دمکراتیک مردمی، بار دیگر با تمام قامت خویش در هیبت این یا آن ناجی، رهبر، رئیس جمهور یا شاه « ملی ومستقل » پا بمیدان سیاست بگذارد.
تلاش برای دمکراتیزه شدن اندیشه سیاسی، روش سیاسی، سیاستها و ساختارسیاسی احزاب و سازمانها و جریانات و اتحادهای سیاسی، مناسبات درونی و بیرونی و میان آنها، تلاش برای دمکراتیزه شدن مناسبات میان ملت - ملیتهای ایران(بلوچ، ترک، کرد، عرب و فارس ) ، تلاش برای پایان دادن به تفرقه و پراکندگی ها میان افراد، احزاب، سازمانها و اتحادها درجهت تشکیل احزاب مدرن – دمکرات فراگیر و اتحاد دمکراتیک فراگیر و مبارزه متشکل و متحد و دمکراتیک در جهت ارتقا ایران به نظام اجتماعی و سیاسی دمکراتیک ورهایی از حکومت دینی ، گامهای ضرور و سنجیده است .
تلاش بشیوه و شکل دمکراتیک و مسالمت آمیز درراه برقراری مناسبات دمکراتیک میان شهروندان، احزاب و سازمانها و اتحادها و انجمن های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران از ارکان فعالیت سیاسی و سازمانگرانه سوسیالیست های دمکرات و سوسیال دمکراسی کشورما است..
سوسیال دمکراسی و سوسیالیستهای دمکرات ایران، بشیوه وشکل دمکراتیک و مسالمت آمیز درراه برقراری مناسبات دمکراتیک میان ملیت های مختلف و پیروان ادیان و مذهب های گوناگون موجود درجامعه درراه ایران واحد - دمکراتیک تلاش میکند.
نیروهای چب دمکرات ، برای دمکراسی وبرقراری نظام سیاسی دمکراتیک در خانه و مناسبات مسالمت آمیز و همکاری و صلح درمنطقه و جهان تلاش میکند.
اکثریت بزرگ مردم کشور ما، زندگی مشقت بار و سختی را میگذرانند و نیازمند تامین کار، معیشت، مسکن، بهداشت ،تحصیل و تفریح و فضا و طبیعت سالم و مناسب وشایسته انسان هستند.
جامعه ایران نیازمند توسعه همه جانبه و پایدار اقتصادی، علمی، فنی، تکنولوژیک و اجتماعی وفرهنگی و سیاسی است.
تلاش در جهت رفع این نیازها وتحقق حقوقی و عملی خواستهای کوچک وبزرگ مردم ایران، بنمایه راهبردهای کلان وخرد نیروی چپ دمکرات ایران است.
راه ما برآمده ازاندیشه ها، تجارب و راه های طولانی طی شده توسط جنبشهای آزادیخواهانه، دمکراتیک، کارگری و زحمتکشان، زنان، قومی-ملی، نیروهای صلح دوست و مدافع حفظ محیط زیست جامعه ایران و دیگر جوامع است.
تلاش برای تحقق این خواستها و اهداف بزرگ و کوچک، امری نیست که به فردا و به بعداز کسب قدرت سیاسی توسط این یا آن حزب پیشاهنگ انقلابی، این یا آن جبهه و یا ائتلاف سیاسی موکول شود. لازم است از همین امروز درراه تحقق این خواستها واهداف کوچک و بزرگ تلاش شود..
ما باتوجه به خواستها واهداف کوچک وبزرگ، روزمره و فردائی شهروندان ایران بویژه شهروندان و اقشار و طبقات محروم وبا توجه به شیوه وشکل تلاش مردم برای دستیابی به خواستهای خود، از همین امروز برای تحقق آنها تلاش میکنیم.
ما کوشش میکنیم همراه مردم، در جهت تحقق این خواستها و اهداف گام برداریم.
تلاش و مبارزه برای تحقق حقوقی و حقیقی توامان آزادی ، دمکراسی ودیگر اهداف ، هم راه وهم هدف ماست.
نگاه فارغ از نگرش جنس گرایانه، برتری طلبانه وطبقاتی به انسان و شان و حقوق انسان، نگرش منصفانه، عادلانه، آزدیخواهانه و دمکراتیک به زندگی انسانها، نگرش حفظ محیط زیستی به طبیعت و نگاه صلح دوستانه و مسالمت جویانه روابط انسانها و جوامع بشری، جزو مبانی اندیشه سیاسی و اجتماعی و برنامه ای سوسیالیستهای دمکرات و سوسیال دمکراسی ایران است.
افزودن دیدگاه جدید