'دو مردمک مشکی' پنهان
در دو کاسه زرد،
لانه کرده است ترس زیر پلکها.
شعله ور است طغیان تمنای کودکانه،
درقرنبه های بی فروغ.
نمی اید به تابلو' رخوت چشمها.
شعر می ایستد'نمی چرخد زبان.
نمی اید به توصیف.
نمی توان شد چشم در چشم،
سخت است سفر به ان راز گاه.
خواندنی نیست سکوت.
بی صدا است فریاد بی صدا.
آنجا قتلگاه رویا ،زندان ارزو،
و جهان سئوال های ناپیدا،
به روشنی دیدن.
چشم
برای کودک کار
افزودن دیدگاه جدید