رفتن به محتوای اصلی

رنج و سختی مبارزه سیاسی

رنج و سختی مبارزه سیاسی
درباره کتاب «رنج راه» نوشته محمد اعظمی

از سر حادثه، محمد دوست قدیمی ام و برادر زنده یاد فریدون، کتابی را به‌دستم رساند که زندگی سیاسی و چگونگی ورود وی را به جهان مبارزه با رژیم شاه شرح می داد. خواندن آن را به همه کسانی که به اندیشه سیاسی می پردازند، سفارش می کنم. سیاست و کار سیاسی برای بسیاری از مبارزان این وادی اغلب بسادگی آغاز می شد، ولی در ادامه راه دشواری ها رخ می نمودند. این شعر حافظ «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها» براستی درباره اکثر مبارزان سیاسی ایران زمین مصداق دارد. بسا رهنوردان این راه خیلی ساده با دریافت کتابی که دوستی به دستشان داده بود، پا در آن نهادند، ولی ده ها سال از زندگی و گاه جان خود را قربانی گام برداشتن در این مسیر کردند.

خواندن یک کتاب کار ساده یی است، و خواننده هرگز به خیالش خطور نمی کند در ادامه راهی که با شور و سرور و روی گشوده و خوشحالی در آن گام بر می دارد، چه سختی ها، چه رنج ها و چه مصیبت هایی چشم براه اش هستند. کجا محمد باورش می شد که بار و فشار زندان دوره بازجویی او را به جایی برساند که افزون بر زخمی شدن پاها زیر ضربه شلاق یا درهم شکستن جسم و جان زیر بار شکنجه های دیگر، از صدای پای نگهبانی که به سلول وی نزدیک می شد، نگران گردد؟ برای دریافت این گفته که بوی استعاره می دهد باید کتاب را بویژه صفحه های ۸۱ ـ ۸۳ آن را خواند.()

وانگهی دشوار بتوان دریافت چرا طنین صدای آن پاها همچون پتک بر اعصاب فرد زیر شکنجه وارد می شود، و او را نگران و شوریده حال می سازد؟ فردی که زندان ندیده یا شکنجه نشده است، حتا چنانچه با کمی اندیشیدن و خوانش درباره شرایط بازجویی زیر شکنجه، به ابعاد فاجعه آمیز این اختراع شوم بشری پی ببرد، هرگز نمی تواند پاره پاره شده روان، دلنگرانی عظیم و پریشانی دل و دماغ فردی را که در انتظار احضار شدن به اتاق شکنجه است، بفهمد یا احساس کند. بی حساب نیست که می گویند ترس از مرگ، گاه از خود مرگ دهشتبارتر است. فراموش نباید کرد، بوجود آوردن شرایط روانی توانفرسا  در کنار و پیرامون شکنجه جسمی بگونه یی آگاهانه و با برنامه بوسیله شکنجه گران صورت می گرفت. (مثال بالا نمونه کوچکی است از آن همه آزار و شکنجه که در کتاب می خوانیم)

چه کسی می تواند چرایی این فاجعه را دریابد که فردی سرشار از احساس و عشق به فرزند و خانواده در برابر چشمان آنها خود را از بالکن خانه بزیر بیندازد تا با مرگ خویش از دست شکنجه گران رهایی یابد؟ فردی که نمایه ایستادگی و دلاوری در مبارزه بود: بهروز سلیمانی.

چرا مرگ خود رهایی بحساب می آید؟

چه شرایطی انسان را گرفتار این تراژدی می سازد که آگاهانه از زندگی عاشقانه و بستر محبت و دلبستگی به نزدیکان دست بکشد، و خود را به زبانه های آتش مرگ بسپارد؟

 آنکس که دستی از دور بر آتش دارد، گمان می کند رهپیمایان مبارزه سیاسی خود را برای ایستادگی دربرابر شرایط سخت و رویارویی با دشواری ها آماده کرده اند، و چنین نیز هست. او می تواند بسادگی حکم دهد، پیکارگر راه مبارزه با اختناق و دیکتاتوری زندگی را بر مرگ ترجیح می دهد، ولی نمی تواند دریابد چرا عشق به گام بر داشتن در این راه  و طبعا دلبستگی به زندگی و دوست داشتن انسان ها نمی تواند مانع از آن گردد تا فرد زیر شکنجه گاه ناگزیر شود زندگی را رها ساخته، و بسراغ نیستی و مرگ برود.

بدتر از همه چگونه می توان به ژرفای درد و رنج زنی چون فریده (خواهر محمد) پی برد که با داشتن کودکی در شکم او را سخت شکنجه کردند؟ یا چگونه می توان فریاد خاموش و جگرخراش سلطنت خانم را شنید که دختر حامله اش را زیر شکنجه لت و پار می کردند؟

ژرفای تراژدی را آنگاه می توان حدس زد که بدانیم در کنار آنچه پیرامون دوره بازجویی و شکنجه گفته و شنیده می شود، بسیار ناگفته و ناشنیده، یا بهتر بگویم ناشنیدنی و ناگفتنی وجود دارد. گاه فاجعه بارتر از آنچه خطوط سیاه کتاب به ما منتقل می کنند، در خطوط سفید و در بین خط های سیاه نوشته شده است، ولی افسوس که چشمان بینا برای خواندن آنها فراوان نیست؟

گفتنی درباره این بخش کتاب که در عین حال دادخواست نامه یی علیه پشتیبانان نظم کهن است، بسیار است، و از آن می گذارم، همراه با تاکید بر اینکه خواندن آن هم بر نیکدلانی که این شرایط را گذراندند، بایسته است، هم برای کسانی که این داستان ها را از دور شنیدند.

همچنین گفتنی و بویژه پرسش درباره اینکه چرا و چگونه این راه و نه آن یکی درپیش گرفته شد، بسیار است. این امر که دربرابر فشار اختناق رژیم شاه و بسته بودن درهای تنفس سیاسی، راه مبارزه مسلحانه در پیش گرفته شد، موضوع پرسشی مهم است که امروز نیز فراروی برخی از دست اندرکاران پیکار سیاسی قرار می گیرد. چرا گزینش راهی که امروز و با نگاه آموزش کنونی خطا بشمار می رود، در آن روزگار درست و گریزناپذیر ارزیابی می شد؟ کتاب بدان نمی پردازد، و نمی تواند در این حجم کوتاه پاسخی درخور عرضه کند. آنچه در این سی سد صفحه می خوانیم خود فشرده ایست از آنچه محمد درباره مبارزه سیاسی در دوره شاه و رنج گام نهادن در این راه می توانست بنویسد. این کتاب گزیده کوتاهی از یک دائره المعارف است درباره زندان های سیاسی ایران دوره شاه. همین کافی است که به دو فراز مهم آن که در بخش دوم کتاب آمده است، اشاره کنم.

داستان مصیبت ها، سختی ها و رنج هایی را که سلطنت خانم، این استوانه سترگ خاندان اعظمی کشید و چشید، چگونه می توان در یک کتاب گنجانید؟ همین خود نیازمند نوشتن چند کتاب است. کو دولت آبادی مانندی که بتواند بجای پرداختن به داستان گل محمد، یا با افزون بر آن، رنجنامه زندگی سلطنت خانم را در دستور نگارش خود قرار دهد؟ اغلب مبارزان سیاسی بر این گمان اند که سختی و دشواری راه بر دوش آنها سنگینی می کند، و سایه آن روی خانواده و بویژه مادران می افتد. زهی گمان باطل !

آنها نمی دانند، چند و چندین برابر آنچه بلحاظ عینی بر ایشان می گذرد، بار جانسوزی است که مادران مبارزان سیاسی در اندرون خود حمل می کنند. چگونه این روح بزرگ، این سلطنت حقیقی توانست آن همه پیکارجو را در دامن خود بپروراند، و تلوتلو خوردن آنها را در کوچه باریک های مبارزه سیاسی دنبال کند، شاهد زندان افتادن، سختی کشیدن، اعدام شدن و دوباره زندان افتادن جگرگوشه های خود باشد، همراه با اینکه بار نگهداری فرزندان آنها را نیز بر دوش بکشد؟

داستان شورانگیز زندگی توکل و کانون عاشقانه خانواده وی در کنار فرخنده خواهر محمد و فرزند دیگر سلطنت فرازی دیگر از این کتاب است که خود نیازمند فضایی بزرگتر برای پروراندن و شرح آن است. بازگویی احساس و یادواره نسترن از پدر خود که در کودکی او را از دست داد، دل هر آنکس را که کمی احساس دارد، منقلب می سازد، با یادآوری گوشه یی از شعر وی در یاد پدرش، همراه با سپاس فراوان از محمد اعظمی بخاطر این کار ارزشمندش این نوشته را در می بندم.

«سی سال رفت و همچنان
حسرت دست های بزرگ
و مهربانی آغوشت
با من پیر می شود
...
...
این است زندگی:
خورشید هر صبح می تابد و
خاک استخوان هایت را می جود
پس چرا لبخندت از خاطرم پاک نمی شود؟»

 

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید