رفتن به محتوای اصلی

غدیر خم راستگرایان

غدیر خم راستگرایان

مبارزات امروزی ایرانیان پیشینه ای طولانی دارد و بسیاری از سخنگویان بالقوه ی آن، کنشگران حقوق بشر، آموزگاران، کارگران، وکلا، دانشجویان، روشنفکران و فعالان صنفی هستند که هم اکنون عمدتا در زندان اند. همان گونه  که رهبران مبارزات مردم آفریقای جنوبی علیه آپارتاید در زندان بودند. آنان رهبران واقعی مبارزات امروز هستند. تشکیل جبهه های حقوند و کادرهای موثر نه از خلال توییت نوشتن در فضای مجازی یا تصویر سازی های کاذب در شبکه های ماهواره ای، بلکه از دل سالیان سال مبارزه در زندگی واقعی بدست آمده و بدست خواهد آمد. باید امیدوار باشیم و بکوشیم تا کنشگران آگاه قادر باشند ضمن استمرار انقلاب "زن، زندگی، آزادی" مسیر مستقل خود را برای استقلال، آزادی و عدالت بر میزان رشد در ایران پی بگیرند و توامان به قدرت های خارجی و استبداد داخلی "نه" بگویند.

بطور کلی انقلاب ها وقتی همگانی می شوند که مستقل (مستقل از رژیم و مستقل از قدرت های خارجی) و آزاد باشند. امروز گدایان انقلابی با محور کردن تمنا از دولت های خارجی بی درنگ انقلاب "زن، زندگی، آزادی" را گرفتار دینامیک مسلط-زیرسلطه خواهند کرد. گویی بسیاری هنوز تجربه ها را ندیده اند یا بدان باورمند نیستند. وقتی نقبی به تاریخ می زنیم در انقلاب مشروطه که شرایطی برای تغییر رابطه بنیاد دینی با بنیاد دولت در جهت استقلال بیشتر از دولت و همچنین موقعیتی برای تحول دین با رویکردهای عقلانی فراهم آمده بود با کودتای رضا خانی هم تفوق دولت را بر قرار کرد و هم از راه ستیز با بنیاد دینی و هدف کردن تجدد (مدرنیته)، تجربه آشتی دین با دموکراسی را با ستیز تجدد با دین جانشین کرد. در نهضت ملی کردن صنعت نفت، درس خوانده‌ ها و دانش آموخته های جدید، نقش اول را ایفا کردند و آزادی و استقلال را با هم هدف کردند. این بار، تغییر ساخت دولت از استبدادی به دموکراتیک و بیرون رفتن از رابطه مسلط زیر سلطه و نیز شهروند شدن ایرانیان، در دستور کار قرار گرفت. دولت با تکیه به حاکمیت مردم، می ‌باید به خود ثبات می ‌بخشید و ستیز دولت با بنیاد دینی، جای به استقلال نسبی این دو از یکدیگر می ‌داد و آشتی دین با دموکراسی و رشد می ‌باید جانشین ستیز مدرنیته با دین می ‌گشت. در کودتای 28 مرداد 1332، بخشی از روحانیان در کودتا شرکت کردند و بنیاد دین جانب نهضت ملی ایران را نگرفت و در برابر کودتا نایستاد. دولت ساخت استبدادی خود را بازیافت و سرانجام ستیز با بنیاد دینی و نیز ستیز تجدد با دین را از سرگرفت. در انقلاب 1357، رﮊیم شاه تعادل تثبیت کننده با قدرت های خارجی را از دست داد. مقام اول دینی، خمینی، در برابر دنیا (از طریق مصاحبه با وسائل ارتباط جمعی)، خویشتن را بیان کننده و مدافع این اسلام گرداند. اما با خدعه و نفاق مجدد، بنیاد دینی نسبت به استقلال خویش، بیگانه ماند. افزون براین، ساخت آن تغییر نکرد و پندار و گفتار و کردار روحانیان قدرت طلب چیره شد. بدین‌قرار، غفلت از تغییر ساخت بنیاد دینی و نیز آزادی و استقلال انسان از بنیاد دینی، بازسازی دیکتاتوری که حاصل تصرف دولت توسط بنیاد دین است، را ممکن گرداند.

ابرجنبش پاییز 1401 با نام گذاری خود به عنوان انقلاب "زن، زندگی، آزادی" توامان هم صحنه برخوردها و هم آینده ای دیگر را ترسیم و تخیل می کند. آینده ای که ضامن اش "وکالت و انتقال حق به دیگری" و "فرمانده ای و فرمانبری" نیست. موضوع به روشنی نفی آن است. در این انقلاب، اگر زن معنایی داشته باشد برای فرا رفتن از نظام دوگانه سلطه جنسیتی، اگر زندگی معنایی داشته باشد فراتر از معنای محافظه کارانه آن یعنی "حیات" اسیر در ضرورت که باید با سلسله مراتب مدیریت سیاسی بنظم در آید. استلزام زندگی، آزادی برابرهای متفاوت و متفاوت های برابر، خروج از حقارت فرم ها و آری گویی به خود و حکومت بر خود و نفی تمنا از بیرون خواهد بود. گدایان انقلابی گویی هنوز برای خانه کردن در فضایی بی زمان مشغول تاریخ زدائی هستند و انقلاب زن زندگی آزادی را در نا بهنگامی اش به بهنگام ترین رخداد برای بهره برداری راست مذهبی در داخل و راست جهانی قرار داده اند. متاسفانه این گدایان انقلابی با بهره گیری از رسانه های حامی خود، مصادره روح "انقلاب زن زندگی آزادی" را کلید زده اند. بایستی فکت هایی از این انقلاب را دقیق دید. آنچه به زن، زندگی، آزادی وجهی انقلابی می دهد نه تلاش آن برای تسخیر مجدد قدرت و برگرداندن وضعیت به مسیر ضروری تاریخ بلکه تلاش برای رفع انحصار قدرت در وجوهات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. یکی از وجه های زن زندگی آزادی، تکثر بنیادین صورت ها، پایین به بالا بودن چرخش معانی و گفته ها است. از این روی چانه زنی با قدرت ها در خارج به تسریع از خودبیگانگی جنبش و سوژه های مستقل آن می انجامد. این شکل از ضیافت ها، تنها رعایا پروری و اعلام بیعت با اربابانی است علیه متن قیام و جایگزینی "گذار" بجای "انقلاب". متاسفانه نشست واشنگتن چنین فضائی بود.

فرصت طلبان در بحرانی ترین مقاطع تاریخی ایران اعمالی شبه کودتایی را مرتکب می شوند برای خزیدن در توهمات و رویای باشکوه امپراطورمابانه خود و جعل افسانه ای از گذشته بواسطه میل به فرار از واقعیت. این نهیبی است به جنبش آفرینان و کنشگران فعال در انقلاب "زن، زندگی، آزادی" تا فعالانه در تشکیل جبهه و کادرهای حقوند نقش ایفا کنند تا خودانگیختگی نیرو محرکه های متشکله جنبش را جهت دار و وابسته ننمایند.

عباد عموزاد ـ بهمن 1401

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید