کارگران آلومنیوم سازی اراک در ٢٣ اردیبهشت با تجمع در محوطە این کارخانە کە بزرگترین کارخانە تولید کنندە آلمنیوم در کشور است نسبت بە قطع برق اعتراض کردند و گفتند نگران بە خطر افتادن امنیت شغلی خود هستند.
حالا دیگر یک مشکل دیگر نیز بە مشکلات کارگران افزودە شدە کە اگر بیشتر از مشکلات پیشین نگران کنندە نباشد، کمتر نیست. تعداد این نوع کارخانە کە معضل قطع برق نیز بە معضلات پیشین شان افزودە شدە، از شمارش خارج است. برای اولین بار کارگر و کارفرما هر دو از بابت یک موضوع نگران هستند
گزارش های دیگری از این نوع اعتراضات در هفتە های اخیر منتشر شدە کە از گسترش این نوع اعتراض خبر می دهند. قطع مکرر برق کارخانە ها، کارگاە ها، ناتوانیها، دامداریها و خانە ها برای اولین بار طیفهای گستردە تری از گروەهای اجتماعی مختلف بە اعتراض واداشتە است آنها از هر امکانی کە پیدا می کنند نارضایتی و اعتراض خود را کە تنها مربوط بە برق نیست بیان می کنند.
استیصال حکومت در پیدا کردن راە علاجی کوتاە مدت برای کاهش این بحران فلج کنندە کە از کارگر و نانوا، تولید کنندە و کسبە تا مردم عادی را عصبانی و معترض نمودە، می رود تا بە خلق جنبش اجتماعی گستردە دیگری منجرشود.
جنبشی کە کنترل آن برای حکومت می تواند بە مراتب دشوارتر از جنبش های پیشین باشد، زیرا هم پایگاە اجتماعی آن گستردە و متنوعتر از جنبش های گذشتە است و هم رژیم راە کار عاجلی برای رفع و حتی تعدیل بحران در کوتاە مدت ندارد و زمانی رفع آن دشوارتر می شود کە با نارضایتی های بسیار گستردە مختلف عملا پیوند خوردە است و وضعیت بە گونە ای است کە مردم نمی توانند نسبت بە آن منفعل باقی بمانند.
تصاویر و گزارشاتی کە از اعتراض نسبت بە قطع مکرر برق و آب و اظهارات ضد و نقیض مقامات ارشد حکومتی در رسانەها منتشر می شود، با وجود اینکە بخش کوچکی از بحران را بازتاب می دهند، اما دامنە واقعی نارضایتیها بسیار بیشتر از آنهایی است کە در رسانە ها منتشر می شود با این همە همین ها برای درک عمق بحران، استیصال رژیم و وجود حالت انفجاری در جامعە کافی بە نظر می رسد.
ا عامل رشد شتابان نارضایتی ها تنها بە نارضایتی از قطع برق و آب کە حتی دولت قادر بە مدیریت جیرە بندی های کە اعلام می کند نیست محدود نمی شود، بلکە دە ها بحران کە از قبل در کشور روی هم انباشتە شدە اند و بحرانهای بیشتری کە در راه هستند مسائلی نیستند کە رژیم بتواند آنها را بە آسانی مهار کند وضعیت جدیدی را بوجود آوردە است. از اینها مهمتر آن است کە نە دولت توانایی رفع کمبود برق و آب را دارد و نە مردم می توانند پیامدهای تجمیع این همە ابر بحران را کە زندگی عادی شهروندان و رفاە آنها را مختل کردە است تحمل کنند.
از آنجا کە اپزوسیون دمکراتیک در جامعە پراکندەتر از آن است کە بتواند در هدایت اعتراضات در این شرایط مهم نقش تعیین کنندە و سمت دهندەای داشتە باشد، بە نظر می رسد مانند زمان شروع غافلگیر کنندە جنبش انقلابی، زن، زندگی، آزادی، باید در انتظار بوجود آمدن جنبش دیگری از همان جنس باشیم کە وقوع آن اجتناب ناپذیر می نماید.
بهر روی علائم تغییرات انقلابی هر روز کە می گذرد بیشتر خودنمایی می کنند. تغییراتی مانند زمان جنبش زن، زندگی، آزادی کە کسی نە توانست از قبل آنرا پیشبینی کند و نە از وقوع آن جلوگیری کند.
از سوی دیگر هیچ کدام از گروەهای اجتماعی بە استثنای گروە کوچکی کە از وجود حکومت نفع می برند، می دانند کە در این رژیم نمی توانند بە خواستەهای خود برسند.
زمینە های انقلاب در جامعە وجود دارد. آگاهی سیاسی بالاست، مردم بە شدت ناراضی و معترض اند و شب روز بیزاری خود از رژیم را آشکارا مطرح و علنا رهبر حکومت و نظام حاکم را بە باد انتقاد می گیرند و خواهان سرنگون کردن حکومت می شوند، رژیم نیزچنان مستاصل شدە است کە قادر بە رفع و رجوع امورات اولیە مردم نیست.
در این میان چند رویکرد مختلف در جامعە طرح می شوند کە فارغ از تفاوتهایی کە با هم دارند، در اینکە باید برای رهایی از وضعیت غیر قابل دوام کنونی اقدامی شود اتفاق نظر دارند، اما رویکردهای مختلفی را ارایە می دهند.
رویکرد اصلاح طلبانە، رویکرد، گذار و رویکرد انقلابی. تکلیف رویکرد اصلاح طلبان روشن است و هواداران اندکی دارد. طرفداران گذار هم طیفهای مختلفی را تشکیل می دهند و نظرات متفاوتی دارند. در میان این طیف از کسانی کە در انتخابات مهندسی شدە بە رغم تحریم انتخابات شرکت کردند و بە پزشکیان رای دادند، کسانی کە گذار را بدون همکاری نیروهایی از درون رژیم نا محتمل می دانند، تا کسانی کە می گویند قصدشان پایان دادن بە رژیم از طریق گذار است وجود دارند. رویکرد دیگر طرفداران سرنگون کردن رژیم از طریق انقلاب هستند کە هر کدام رویکرد خود را ترویج می کنند.
بخشی از گذار طلبان اصلاح طلبان سابق و جریاناتی هستند کە در زمان خاتمی، موسوی و روحانی گرایشات اصلاح طلبانە داشتند و بە اصلاح حکومت از طریق انتخابات باور داشتند و بە تبع آن اکثرا در انتخابات شرکت می کردند، اینها و همچنین برخی از جریانات لیبرال و سوسیال دمکرات کە از اصلاح طلبی عبور و گذار طلب شدەاند در میان این جریان وجود دارد.
طرفداران سرنگونی و انقلاب کە آنها نیز طیفهای مختلفی را تشکیل می دهند، اکثرشان از ابتدا سرنگونی طلب بودەاند. اکنون کە جنبش های اعتراضی دوبارە اوج تازەای گرفتە و رژیم بە شدت تضعیف و مستاصل شدە است، بحث بر سر راە کارهای دو رویکرد اصلی یعنی انقلاب و گذاربالا گرفتە است.
انقلابات معمولا غافل گیر کنندە هستند و از همە بیشتر جریانات محافظە کار و آکادمیک را غافلگیر می کنند. بهمین جهت است کە اکثر آنها علل انقلابات را بعد از وقوع بە تصویر می کشند و نە قبل از آن. این پدیدە البتە شامل سیاست مدارانی کە نگاە بە بالا دارند نیزمیشود.
یادمان نرفتە کە هنگام کاندیدا شدن روحانی و بعد از آن خیلی از مردم تحت تاثیر القائات و توهم پراکنی سیاستمدران حرفەای برای دادن رای بە او پای صندوق های رای رفتند و بدتر از آن عدەای مردم را دعوت بە شرکت در انتخابات مجلس فوق ارتجاعی خبرگان کردند تا مشتی آخوند فسیل شدە مال اندوز را بە مجلسی بفرستند کە برایشان ولی فقیە جانشین خامنەای را تعیین کنند. با این سابقە پیداست کە مردم اعتمادشان بە آنها را از دست بدهند و رغبتی بە پیروی از تحلیل هایشان نشان ندهند و این خود یکی از علل شکل نگرفتن اپزوسیون است.
خطر فروپاشی نیز منتفی نیست، اما فروپاشی چە از نوع کنترل شدە و چە خارج از کنترل مخرب است و بسود جامعە نیست. بعضا خطر فروپاشی را بهانە قرار می دهند تا مردم را از انقلاب بترسانند.عدە دیگری بدنبال یافتن متحدانی از درون رژیم برای موفقیعت راهبرد گذارشان هستند. احتمال های دیگری نیز مثل کودتا مطرح می شوند کە آن هم مشکلات مردم را بیشتر می کند. از میان همەی این احتمالها انقلاب است کە می تواند بسود مردم تمام شود. نباید مردم را از پیامد انقلاب ترساند. انقلابات آنطور کە بعضا تبلیغ می کنند لزوما همراە با اعمال خشونت از سوی مردم بخصوص در دوران کنونی نیستند و اشکال انقلابها هم یک جور نیست.
ترساندن مردم از انقلاب عملا مردم را در مبارزە با رژیم منفعل و بە پایداری رژیم کمک می کند و بە آن فرصت می دهد تا فعالان و سازماندهندگان حرکتهای سیاسی و اجتماعی را شکار نمایند.
ایران برای اینکە بتواند از شر این رژیم بنیاد بر بادە رها شود ناگریز بە انقلاب است. کنندە این انقلاب نسل های جدید، همانهایی کە جنبش های انقلابی سالهای ی ٩٦، ٩٨ و ١٤٠١ را رقم زدند و خود را از تفکرات و قید و بندهای محافظە کارانە و اصلاح طلبانە رها کردند، هستند. شکل ونوع انقلاب را هم آنهایی کە انقلاب می کنند، متناسب با شرایط جامعە تعیین خواهند کرد، نسلهای جدید مبارز، شجاع، نو اندیش و انقلابی و اهل عمل هستند، ولی نە اهل خشونت هستند و نە بە روشهای کهنە مبارزاتی اعتقاد دارند. ما در جنبش انقلابی زن زندگی، آزادی خشونتی از طرف انقلابیون ندیدیم. این جنبش الگویی برای انقلابی است کە جامعە و بیشتر از همە جوانان خواهان آن هستند. جوانانی کە می خواهند در آزادی و رفاە زندگی کنند و خوشبخت باشند.
٢٥ اردیبهشت ١٤٠٤
افزودن دیدگاه جدید