هیچ پدیدهای در جهان وجود ندارد که بتوان آن را شر مطلق یا خیر مطلق نامید. هر رویداد، هر موجود و هر اتفاقی، آمیزهای از سود و زیان، نور و تاریکی است. بیگبنگ، انفجار عظیمی که چهارده میلیارد سال پیش رخ داد، شاید در لحظه وقوع فاجعهای عظیم به نظر میرسید، اما از دل آن، جهانی شگفتانگیز با میلیاردها کهکشان، ستاره و سیاره زاده شد. زلزلهها و آتشفشانها، با ویرانی و مرگ همراهند، اما گاه خاکسترشان بستری برای بازسازی بهتر و حتی حیات دوباره فراهم میکند. حتی موجوداتی چون موشها، سوسکها یا حیوانات درنده، که اغلب منفور شمرده میشوند، در چرخه طبیعت نقشی حیاتی دارند؛ از کنترل آفات گرفته تا حفظ تعادل اکوسیستم.
اما آیا این فواید به معنای آن است که باید زلزله و آتشفشان را برای شهر خود آرزو کنیم؟ آیا حاضرید موشها و سوسکها را در خانه خود پرورش دهید تا آزادانه بچرخند؟ پاسخ روشن است: خیر. ما پدیدهها را نه بر اساس وجود فوایدشان، بلکه بر اساس برایند سود و زیانشان قضاوت میکنیم.
متأسفانه، انسانها اغلب در قضاوتهای خود یکجانبهنگرند. گاه از سر ناآگاهی یا تعصب، تنها یک سوی ماجرا را میبینند و از پیامدهای گستردهتر غافل میمانند. برای مثال، جمهوری اسلامی، که با جنایت و فساد، ایران را به ورطه فلاکت کشانده، شاید یک درس تاریخی به ما آموخته باشد: اینکه حاکمیت دینی نمیتواند راهحلی برای سعادت بشریت باشد. اما آیا این درس ارزش این همه رنج و ویرانی را داشت؟ آیا میتوان این رژیم را به خاطر این «فایده» توجیه کرد؟
قضاوت درباره تجاوز رژیم اسرائیل به ایران نیز از همین دست است. شاید چنین حملهای سران جنایتکار رژیم را نابود کند، شاید حتی خامنهای را از میان بردارد. اما به چه قیمتی؟ جنگ داخلی، قحطی، ویرانی زیرساختها، تجزیه کشور، آشوب در خاورمیانه، و شاید حتی جرقه جنگ جهانی سوم. ممکن است بمب هستهای در خاک ایران آزمایش شود یا دموکراسی برای دههها به رؤیایی دستنیافتنی بدل گردد. این «شاید»ها، چه پیشبینیشده و چه غیرقابلپیشبینی، ما را به تأمل وامیدارند: آیا برای رهایی از یک شر، باید شر بزرگتری را به جان خرید؟
مثال سادهترش این است: آیا برای نابودی سوسکها در خانه، موش پرورش میدهید؟ آیا برای جلوگیری از دزدی، پلنگی درنده را در حیاط خود رها میکنید؟ عقل سلیم میگوید خیر. انتخابهای ما باید مبتنی بر خرد باشد، نه احساسات یا قضاوتهای یکجانبه.
در نهایت، زندگی و تاریخ به ما میآموزد که خیر و شر، دو روی یک سکهاند. آنچه اهمیت دارد، توانایی ما در سنجش عمیق و خردمندانه پدیدههاست. باید یاد بگیریم که نه شیفته فواید ظاهری شویم و نه از زیانهای مقطعی هراس به دل راه دهیم. تنها با نگاهی جامع و دوراندیش میتوانیم تصمیمهایی بگیریم که آیندهای بهتر را برای خود و جهان رقم بزنند.
افزودن دیدگاه جدید