رفتن به محتوای اصلی

چرا هنوز این‌همه شغل وجود دارد؟ بخش هشتم

چرا هنوز این‌همه شغل وجود دارد؟ بخش هشتم
تاریخ و آیندۀ اتوماسیون کار

آیا قطبیت مشاغل به قطبیت دستمزدها خواهد انجامید؟

از منحنی دمبلی شکل قبلی مربوط به تحول مشاغل و منحنی زیر که تغییرات در سهم مشاغل با دستمزد پائین، متوسط و بالا را در 16 کشور اتحادیۀ اروپا در فاصلۀ سال‌های 1993 تا 2010 نشان می‌دهد، این تلقی ممکن است صورت گیرد که قطبیت مشاغل به قطبیت دستمزدها نیز خواهد انجامید، یعنی مشاغل مستلزم سطوح عالی آموزشی و مشاغلی که به آن‌ها مشاغل انتزاعی نام دادیم، با دستمزدهای عالی همراه خواهند شد و مشاغل دستی با دستمزدهای پائین. بااین‌حال این برداشت یک نکته را در نظر نمی‌گیرد و آن‌هم نقشی است که سه عامل تعدیل‌کننده، که پیش‌تر توضیح داده‌ایم - یعنی تکمیل‌کنندگی، انعطاف تقاضا و عرضۀ کار – در این زمینه بازی می‌کنند.


بگذارید ابتدا نقش کامپیوتری شدن را در دستمزد مشاغل انتزاعی – مثل مشاغل مدیریتی، حرفه‌ای و فنی – ازنظر بگذرانیم. تقریباً تمامی این مشاغل بر سازمان‌های بزرگی استوار اند که به لحاظ تخصصی مدام در حال تحول‌اند؛ مثل دانش پزشکی، پیگیری‌های قضائی، تحلیل مالی، پردازش داده‌ها، زبان‌های برنامه‌نویسی، و آمار سنجی‌های اقتصادی. فنّاوری‌ای اطلاعاتی و کامپیوتری شدن باید قویاً به کمک کارگرانی بیایند که به این قبیل مشاغل انتزاعی اشتغال دارند. کامپیوتری شدن با کاهش فاحش هزینه‌ها و بسط کاربرد تحلیل اطلاعات کارگران را قادر می‌کند که در انجام این قبیل وظایف انتزاعی کارآزموده‌تر شوند و در عرصۀ کاری‌شان به سطح عالی‌تری از تخصص دست یابند، وقت کمتری را صرف گردآوری اطلاعات و وقت بیشتری را صرف تفسیر و کاربرد اطلاعات کنند. در همین راستا فنّاوری اطلاعات برای بسیاری مشاغل حمایتی این امکان را فراهم می‌آورد که این مشاغل وظایفی چون منشی‌گری پزشکی، امور مقدماتی حقوقی و دستیاری در تحقیقات را به کامپیوتر بسپارند. توأماً آشکارشده است که کامپیوتری شدن و فنّاوری اطلاعات امکان تأخیر اندازی در ساختارهای مدیریتی را میسر می‌سازند. مسلماً بسیاری از لایه‌های میانی مدیریت در اثر این تأخیر اندازی وظایف رایج پردازش اطلاعات از بین خواهند رفت.

اگر تقاضا برای خروجی کارهای انتزاعی بی‌انعطاف می‌بود، این دستاوردهای تولیدوری قطعاً به هزینه‌های کمتری به ازای خروجی واحد می‌انجامیدند. بااین‌حال تمام شواهد ظاهراً حاکی از آن‌اند که اگرچه فنّاوری موجب تقویت خروجی مشاغل مذکور شده است، اما تقاضا برای خدمات آن‌ها با شتاب بیشتری افزایش‌یافته است. خدمات درمانی یک نمونۀ بارز است، اما همان روند را در بخش‌های مالی، حقوق، مهندسی، تحقیق و طراحی نیز می‌توان مشاهده کرد.

مورد واکنش‌های بازار کار، یعنی عرضۀ کار، نسبت به روند قطبیت مشاغل چه می‌توان گفت؟ اگر کارگران می‌توانستند به‌سرعت رو به‌سوی مشاغل مستلزم آموزش عالی بیاوردند، این جابجایی می‌توانست موجب کاهش درآمدها در بخش‌های موردنظر گردد. اما بسیاری از مشاغل مستلزم گذراندن دوره‌های عالی آموزشی‌اند و مجرای ورود به این مشاغل شامل دوره‌های 5 تا 10 سالۀ آموزشی برای تازه‌واردان است. به‌واقع نیز جوانان آمریکائی، خاصه پسران، با لجاجت قابل‌توجهی به الزامات فزایندۀ آموزشی در خلال 30 سال گذشته واکنش نشان داده‌اند. مثلاً در سال 1975 حدود 40 درصد ساعات کار پسران جوان با کمتر از 10 سال سابقۀ کار، توسط گروهی از آنان انجام شده بود که دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. 40 سال بعد، در سال 2005، این سهم تقریباً ثابت مانده بود. برای دختران جوان دارای تجربۀ کمتر از 10 سال سهم ساعاتی که توسط دختران دانشگاه دیده انجام شده بود، 42 درصد در سال 1982 و 53 درصد در سال 2005 بود. در دهۀ گذشته، سهم ساعات کار انجام‌شده توسط کارگران باتجربۀ کمتر از 10 سال و دارای تحصیلات دانشگاهی، هم برای پسران و هم برای دختران افزایش‌یافته است: در سال 2012 سهم پسران برابر 52 درصد و سهم دختران برابر 62 درصد بود. بنابراین، درحالی‌که سهم کارگران با تحصیلات دانشگاهی افزایش‌یافته است، عرضه کار چندان کافی نبوده است که بتواند پاسخگوی تغییرات هم‌زمان در تقاضا برای کار باشد.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید