رفتن به محتوای اصلی

اختلافات چه بودند؟

اختلافات چه بودند؟

در سال‌های پس از انقلاب سازمان چریک‌های فدایی خلق ۴ بار دچار انشعاب شد. انشعاب گروه موسوم به اشرف دهقانی - حرمتی پور؛ انشعاب اقلیت؛ انشعاب جناح چپ اکثریت(مصطفی مدنی، مسعود فتحی، فرزانه عظیمی)؛ انشعاب ۱۶ آذر. ازآنجاکه شکست مذاکرات و تلاش برای وحدت دو جریان در شرایطی که زمینه‌های سیاسی وحدت وجود دارد از همان مکانیسم انشعاب پیروی کرده و در بسیاری موارد عوارض مشابهی دارد، به این مجموعه می‌توان شکل‌گیری سازمان راه کارگر و شکست مذاکرات وحدت با این سازمان را نیز افزود. هرچند موضع و عملکرد و خطاهای افراد در این انشعابات نقش داشتند و هر یک از موارد فوق هم از این نقطه‌نظر و هم ازنظر سطح و حد اختلافات با یکدیگر متفاوت است ولی می‌توان ایده‌ها، متدها و مکانیسم‌هایی را برشمرد که در همه این جدایی‌ها نقش داشتند. انشعاب اقلیت در مقایسه با سایر انشعابات ضربه سنگین‌تری به سازمان چریک‌های فدایی خلق وارد کرد و مصاحبه امروز بر این انشعاب متمرکز است

در زمان انشعاب اختلافات چه بود

در یک سال و نیم اول پس از انقلاب و انشعاب اقلیت سیاست مسلط در سازمان چریک‌های فدایی خلق چند بار تغییر کرد. در دو ماه اول پس از انقلاب سیاست نفی دیکتاتوری قبل از انقلاب و تلاش برای حصول و تثبیت آزادی‌های سیاسی و فعالیت آزاد سازمان تداوم یافت. در این دوره مجاهدین نیروی اصلی متحد سازمان است و سازمان به‌طور روزمره با کمیته‌ها و جریان‌های متمرکز و غیرمتمرکز سرکوب رژیم درگیر است و برای مقاومت در برابر این فشارها برخورد مثبت (یا کمتر منفی) با لیبرال‌ها، دولت موقت و نیروهایی در حاکمیت مانند آقای طالقانی دارد. این سیاست در اطلاعیه‌ای تحت عنوان نامه بازرگان منعکس‌شده و با واکنش مثبت ایشان مواجه شد و موردتوجه قرار گرفت. این نامه و این سیاست با مخالفت تند اکثریت‌ قریب‌به‌اتفاق اعضای سازمان و اعتراض جریان‌های چپ نزدیک به سازمان (کادرهایی که بعداً راه کارگر را تشکیل دادند و همچنین پیکار) مواجه شد. این سیاست پس از اعتراضات وسیع به نامه به بازرگان به‌طور مطلق کنار گذاشته شد. از اوایل سال ٥٨ تا آبان ماه سیاست غالب در سازمان مقابله باکلیت رژیم بود. کسانی مثل فرخ نگهدار که با این سیاست همراهی نداشتند از مسئولیت‌های سیاسی کنار گذاشته شدند و کسانی مثل من،مجید عبدالرحیم پور؛ امیر ممبینی رضا غبرایی که باسیاست نامه به بازرگان همراه بودند در این دوره از چنین سیاستی فاصله گرفتند. باوجود هم‌نظری سیاسی بین رهبری سازمان و راه کارگر، مذاکرات وحدت با سازمان راه کارگر به نتیجه نرسید. رفقایی که بعدها به سازمان اقلیت پیوستند باسیاست غالب در سازمان همراه بودند. اختلاف‌نظری که به شکل‌گیری فراکسیون (بعدها اقلیت) انجامید نه اختلافات سیاسی بلکه موضع نسبت به مبارزه چریکی در سال‌های قبل از انقلاب بود. از تابستان سال ٥٨ بخشی از اعضا رهبری و کادرهای سازمان نظر غالب در رهبری سازمان مبنی بر نفی مشی چریکی در سال‌های قبل از انقلاب را رد کرده و روابطی با یکدیگر سازمان دادند.

در هفت ماه پس از تسخیر سفارت تا انشعاب گرایشی مبنی بر اینکه مقابله یکسان با تمام جناح‌های رژیم خطاست شکل گرفت و تقویت شد. در سرمقاله کار شماره ٥۹ دو هفته قبل از انشعاب مطلبی حاوی برخورد مثبت با نیروهای ضد امپریالیست و ضد سرمایه بزرگ درون حاکمیت انتشار یافت که این سمت‌گیری سیاسی متفاوتی باسیاست غالب بر سازمان قبل از تسخیر سفارت را به‌طور روشن منعکس می‌کرد. این سیاست جدید بود و هنوز نه در سطح رهبری و نه در درون حوزه‌های سازمانی به‌طورجدی موردبحث قرار نگرفته و ابعاد آن روشن نبود. صف‌بندی اقلیت - اکثریت بر اساس همان تقسیم‌بندی موافقین و مخالفین مبارزه چریکی در زمان شاه پایه گرفت.

آیا انشعاب اجتناب‌ناپذیر بود؟

در آن زمان نه اکثریت معتقد به شکوفایی جمهوری اسلامی بود و نه اقلیت به جوخه‌های رزمی. این سیاست‌ها در طی سال ٥۹ پس از انشعاب اقلیت، اکثریت ( و سپس انشعاب جناح چپ چند ماه بعد) به‌تدریج در دو سازمان غلبه یافت. می‌توان تصور کرد که حفظ وحدت دو سازمان در صورت شکل‌گیری این دو خط‌مشی و غلبه یکی از آن‌ها در سازمان ناممکن بود. دو خط‌مشی که در سال‌های شصت در دو سازمان غلبه داشتند در عرصه سیاست روز رودرروی یکدیگر بودند. ولی در لحظه انشعاب هنوز چنین شکاف سیاسی شکل نگرفته بود و نمی‌توان نظر قطعی داد که درصورتی‌که انشعاب صورت نمی‌گرفت چه روندهایی در سازمان پیش می‌رفت.

یکی از خصوصیات انشعاب، و یا به شکست کشیده شدن وحدت، این است که در انشعاب کسانی که از لحاظ نظری در دو قطب نیستند یا به تعامل با نظر دیگر تمایل دارند در دو بخش انشعابی تقسیم‌شده و تضعیف می‌شوند. همچنین دو سازمان مجبورند هویت مستقل خود را متفاوت با دیگری توضیح دهند و این به‌نوبه خود به تقویت گرایش‌هایی که بر تمایز با جریان دیگر تأکیددارند و در قطب مخالف سیاسی قرار دارند می‌انجامد. در طی سال‌های ٥۹ و ۶۰ سازمان اکثریت به‌تدریج خط‌مشی شکوفایی جمهوری اسلامی و اقلیت خط‌مشی رادیکال‌تری را در پیش گرفت. در این تحول در سازمان اقلیت نیروهای معتدل‌تر (محمد دبیری فرد؛ پرویز نویدی؛ رسول آذر نوش) کنار گذاشته شدند؛ وحدت با جریان منشعب از اکثریت تحت عنوان جناح چپ اکثریت پذیرفته نشد. در سازمان اکثریت نیز همراه با تحول به‌طور طبیعی مسئولیت‌های اصلی سیاسی تشکیلاتی را کسانی که با این روند و وحدت با مضمون پیوستن به حزب توده یگانگی داشتند، عهده‌دار شدند.

تمایزات سیاسی مابین دو شاخه سازمان در خردادماه سال ٥۹ شکل‌گرفته بود ولی هنوز به شکل‌گیری دو سیاست رودررو نینجامیده بود. این دو گرایش سیاسی هنوز می‌توانستند در درون یک جریان به فعالیت خود ادامه دهند. تمایزات سیاسی در آن مقطع اجتناب‌ناپذیری انشعاب را توضیح نمی‌دهد.

تفاوت نظر در رابطه بامشی چریکی در زمان شاه در شرایطی که هر دو جناح درگیری و عمل مسلحانه علیه رژیم اسلامی را رد می‌کردند و مابازاء مستقیم سیاسی نداشت نمی‌توانست جدایی سازمانی را توضیح دهد. مرکزی بودن این اختلاف در بلوک‌بندی‌های درون سازمان در طی سال ٥٨ که به انشعاب خاتمه یافت و عدم پذیرش وحدت با سازمان توسط بنیان‌گذاران سازمان راه کارگر به دلیل چنین اختلاف‌نظری نشانه دیگری از خطای نظری متدیک ما در آن دوره بود

چرا اختلافات به جدایی انجامید؟

همان‌طور که توضیح داده شد اختلافات نظری سیاسی در اوایل سال ٥۹ نه جدایی اقلیت از اکثریت، نه جدایی جناح چپ اکثریت (که به نظر من در این مورد مسئولیت اصلی بر عهده رهبری وقت سازمان اکثریت بود) و نه عدم وحدت با کادرهایی که سازمان راه کارگر را تشکیل دادند توجیه نمی‌کند. انشعاب یک سازمان را به دو پاره تقسیم نمی‌کند. جدایی هر دو جریان را دو موقعیتی کیفیتاً متفاوت و نازل‌تر قرار می‌دهد. از انشعاب در شرایطی که می‌توان از آن احتراز کرد، همه زیان می‌بینند ولی باوجوداین در سازمان فدائیان در ابتدای انقلاب 5 بار (با محاسبه عدم وحدت با راه کارگر) جدایی رخ داد. قطعاً جوانی و بی تجربگی رهبران و کادرهای فدایی که سن اکثریت ‌قریب‌به‌اتفاق آنان بین ۲٥ تا ۳۰ سال بود، در این امر تأثیر داشت ولی تجربیات بعدی و انشعاب‌های مکرر در جریان اقلیت و انشعاب‌های متعدد جریان‌های سیاسی در خارج از کشور حاکی از این است که جوانی و بی‌تجربگی تنها یکی از عوامل بود.

در دوران قبل و پس از انقلاب مطلق‌گرایی سیاسی بر تفکر اکثر نیروهای سیاسی ایران حاکم است. تصور می‌شد که جریانی که فرد بدان وابسته است تمامی امتیازات را داراست و مخالفان شر مطلق‌اند. تصور می‌شد که خط‌مشی و ایده‌ای که فرد بدان اعتقاد دارد قادر است مبارزه را به پیروزی رساند و ایده‌های دیگر انحرافی‌اند و اپورتونیستی. تعامل با دیگر نیروها یا با ایده‌های مخالف در درون یک سازمان تنها تحمل نظرات مخالف نیست بلکه پذیرش و دیدن امتیازات دیگران است.

همان‌طور که توضیح داده شد خط‌مشی غالب در سازمان در طی سال ٥٨ سه بار تغییر کرد. همه کادرها و رهبران اکثریت سال‌ها قاطعانه از مشی مسلحانه دفاع کرده و کوشیده بودند ضرورت آن ‌را تئوریزه کنند. چندین سال سازمان اعلامیه‌های خود را با شعار باایمان به پیروزی راهمان پایان می‌داد. چنین ایمانی در طی یک سال درهم‌شکسته شده و همان کادرها آن راه یعنی مشی چریکی را بخشا با خشونت زیاد نقد می‌کردند. بخشی از کادرهای رهبری سازمان در ماه های اول پس از انقلاب به برخورد مثبت با لیبرال‌ها در درون حکومت معتقد بودند و یک سال بعد به سیاستی متضاد با آن اعتقاد داشتند. متاسفانه باوجود همه این تغییرات در همان مدت کوتاه پر تحول دوران انقلاب، تصور می‌شد که ایده‌های جدید حق مطلق‌اند و دیگر ایده‌ها نمود انحراف و اپورتونیسم. در انشعابات هر طرف تصور می‌کرد که محق بوده و این طرف مقابل است که حامل تمام خطاها بوده.

در فرهنگ نیروهای سیاسی میانه روی یک دشنام بود. حقیفت نزد دو قطب بود. برای ما چپ ها سانتر بدتر از راست بود و برای مذهبی ها "یا باید با علی بود یا با معاویه. میانه عمروعاص است که از همه بدتر است". در چنین متد و توع تفکری جایی برای پذیرش طیفی از ایده‌ها باقی نمیماند. جدایی های آن روز حاصل چنین تفکری بود. تعامل حاصل پذیرش طیفی از ایده‌ها و رد دوگانه شر و خیر است

ساختار سیاسی فداییان به تبع نوع تفکری که برشمرده شد و برداشت از حزب لنینی، حزبی بود یک پارچه با اراده واحد و منضبط. حزبی که اقلیت باید از اکثریت تبعیت می‌کرد و حق طرح نظراتش در خارج از حوزه حزبی و در سطح جامعه را نداشت. در چنین شرایطی تنها با تغییر نظر رهبران تغییر و تصحیح نظر حزبی ممکن بود. تنها کسانی که به دلیل پروسه های گذشته در سطح رهبری قرارگرفته و در درون حزب موقعیت داشتند، قادر بودند در تحول حزب تأثیر گذار باشند و با چنین تلاشی توسط دیگر اعضا و کادرهای حزب با تندی برخورد می‌شد. چنین حزبی تنها در صورت وجود شخصیت های کاریسماتیک و اتوریته نیرومند در درون حزب یا شرایط بیرونی و اتوریته های مثلا جهانی میتوانست وحدت خود را حفظ کند. چنین ساختاری در شرایط پرتحول پس از انقلاب و فقدان اتوریته نیرومند پیوند دهنده نمی‌توانست در برابر اختلافات سیاسی نظری دوام بیاورد.

درس های آن انشعاب در شرایط امروز

از آن وقایع ۴۰ سال گذشته است. نه شرایط کشور ما بگونه ۴۰ سال پیش است، نه موضوعات مطرح موضوعات آن زمان است، نه طرز فکر فدائیان فکرهای ۴۰ سال پیش است و نه موقعیت سازمانهای فدایی امروز موقعیت آن زمان است. هر یک از این عوامل می‌تواند نوع نگاه را دگرگون کند و بررسی آنچه در ۴۰ سال پیش رخ داد نمیتواند مستقیما یاری دهنده اقدامات امروز باشد. بررسی گذشته تنها می‌تواند در خدمت گسترش دادن افق دید باشد و نه بکارگیری مستقیم یک تجربه

درزمینهٔ ساختار تشکیلاتی امروز اکثر سازمانهای چپ با ساختار حزبی آن زمان فاصله گرفته اند. مهمتر از آن اینکه آن روز ما در مورد سازمانی با چندین هزار عضو و چند ده هزار هوادار صحبت میکنیم. سازمانهای چپ امروز فاقد چنین موقعیتی هستند.

ما در ۴۰ سال اخیر در حد همین سازمانهای عمدتا چند ده نفره در موارد متعدد شاهد انشعاباتی بوده ایم که مضمون سیاسی نظری آن برای کسانی که عضو سازمانهای مزبور نیستند غیر قابل توضیح است. برای مثال در ده سال اخیر انشعاب در حزب کمونیست؛ راه کارگر؛ حزب دمکرات کردستان، کومله؛ اتحاد جمهوریخواهان و ... و شکست تلاش برای وحدت در حزب دمکرات و جریان‌های جمهوریخواه را شاهد بوده ایم. درتمامی موارد فوق که عمدتا به تضعیف کیفی جریان موردبحث انجامید، عناصری که در بررسی انشعابات ۴۰ سال قبل می‌توان بر آن تأکید کرد، تأثیر تعیین کننده داشته. در همه موارد فوق جدایی ها (یا عدم وحدت ها) باوجود آنکه همه می دانستند که جدایی به همه زیان میزند رخ داده. در همه موارد فوق کسانی در دو طرف بوده اند که جدایی را مثبت میدانستند ولی بخش عمده اعضا و کادرها واقف بودند که جدایی به زیان همه است ولی جدایی یا عدم وحدت رخ داده. تکرار چنین تجربیاتی نشان دهنده آن است که هرچند پایه های فکری نیروها بالاخص نیروهای چپ در چهل سال اخیر دچار دگرگونی شده ولی متاسفانه متدهای سیاسی پابرجا تر از تئوری‌ها بوده و در اشکال جدید خود را بازتولید نموده است.

هرچند ساختارهای حزبی گذشته کنار گذاشته‌شده‌اند ولی کماکان بازمانده آن ایده‌ها حضور دارند و عمل می‌کنند. سازمان اکثریت و حزب چپ در تمام این سال‌ها به دلیل پذیرش تنوع نظری سیاسی درون خود با نقد مخالفین مواجه بوده و این انتقادات در درون این سازمان‌ها نیز منعکس‌شده و در حین پذیرش این تنوع، در مقاطع مختلف ناخرسندی از این امر در روابط و بحث‌های درون‌سازمانی منعکس‌شده است.

امروز دیگر شکل دهی مناسبات ۴۰ سال پیش ناممکن است. اگر در آنزمان موقعیت تشکیلاتی در تاثیر گذاری بر نیروها نقشی پراهمیت داشت، امروز هر کس می‌تواند نظرات خود را در اینترنت منتشر کند و در خیلی موارد نظر این یا آن فرد بیش از موضع مجموعه رهبری یک جریان مورد توجه قرار میگیرد.

اگر درزمینهٔ ساختار حزبی تفکر ۴۰ سال پیش از پایه موردنقد قرارگرفته است و یا بعبارت دیگر امکان کاربرد آن وجود ندارد، در رابطه با عامل پراهمیت‌تر یعنی مطلق‌گرایی و تقسیم ایده‌ها و نیروها به دو قطب خیر و شر تفکرات گذشته کماکان نیرومند است و مرتب خود را بازسازی کرده. تأکید بر یک عامل سیاسی روز، بر فلان نکته استراتژیک، بر فلان نقطه روشی و تبدیل آن به عاملی که بقای حزب یا سازمان بدان وابسته است، در اشکال پیچیده‌تری از چهل سال پیش تابه‌حال بازسازی‌شده.

موقعیت احزاب و سازمان‌ها امروز با چهل سال پیش متفاوت است. امروز به دلیل امکانات ارتباطی و کسب اطلاعات مباحث در وسیع‌ترین سطح مطرح‌شده و بخش عمده اعضا جریان‌ها اطلاعات دارند و خود را صاحب‌نظر می‌دانند. تنوع فکری و سرعت طرح مسائل نوین با ۴۰ سال پیش از پایه متفاوت است. تکیه ‌بر احکامی که تغییرناپذیرند و پاسخگوی هر شرایطی هستند عملکرد ندارد. مطلق‌گرایی، توضیح نیروها و ایده‌ها به شر و خیر و این تصور که نوع نگاه جریان من به تحولات پاسخگوی همه دشواری‌هاست و تعامل با دیگرانی که خطاکارند هرز دادن انرژی است به تبدیل جریان‌های کوچک به محافلی انجامیده که نقشی دائماً ناچیزتر در تحولات یافته‌اند.

فداییان در تلاش برای شکل دادن اتحادی بین نیروهای چپ تا به امروز موفق نبوده‌اند. نیروهای چپ در پراکندگی بسر می‌برند و چشم‌اندازی در آینده نزدیک برای غلبه بر این پراکندگی دیده نمی‌شود. حزب چپ ایران حاصل یک تلاش ده‌ساله برای غلبه بر این پراکندگی بود. حاصل این تلاش ده‌ساله نه اتحاد نیروهای چپ بلکه غلبه بر بازمانده انشقاق چهل سال پیش و سازمانی متشکل از کادرهای اقلیتی، اکثریتی شانزده آذری بود. موفقیتی که در حد خود دارای اهمیت است. این حزب تنها در صورتی می‌تواند نقش مثبت داشته باشد که بتواند به‌پیش برود. بتواند اشکال جدیدی در فعالیت خود بکار گیرد و چشم‌اندازهایی برای نزدیکی نیروهای متنوع چپ بگشاید.

عدم موفقیت این حزب و بدتر از آن به شکست کشیده شدن دستآورد آن در تشکیل حزبی از گرایش‌های متنوع فدایی و تبدیل‌شدن آن به یکی از چند ده سازمان چپ کنونی در خارج از کشور که تمایزاتشان برای نیروهای غیر عضو آنان قابل توضیح نیست، ضربه سنگینی خواهد بود به این طیف از نیروهای چپ در شرایطی که کشور ما در آستانه تحولات بزرگی است و پایه اجتماعی نیروهای چپ گسترش‌یافته‌اند.

تجربه تمام جدایی‌های پس از انقلاب و چند دهه اخیر نشان می‌دهد که پس از جدایی اهمیتی ندارد که در این یا آن وجه چه کسی محق بوده و چه کسی خطا کرده. مهم آن است که نیروهایی که ابعاد ضربه را می‌بینند و برای آن اهمیت قائل‌اند تا چه حد قادر باشند بروز بدترین سناریو را مانع شوند. اگر چهل سال پیش غرق شدن در مباحث درونی، حساس شدن و حیاتی دانستن این یا آن تمایز برای جوانان زیر سی‌ساله آن روز قابل‌فهم است غرق شدن در مباحثات درونی، حیاتی دیدن عواملی که برای چند صد تن از وابستگان و یا نزدیکان به یک جریان اهمیت دارد و بی‌توجهی به نقشی که نیرو می‌تواند در عرصه جامعه ایران ایفا کند و بی‌مسئولیتی در قبال رخداد سناریوهای بد با برشمردن خطاهای نیروی نماینده شراز طرف کسانی که بیش از چهل سال سابقه فعالیت سیاسی دارند قابل توضیح نیست. کشور ایران به یک نیروی چپ نیرومند احتیاج دارد و این تنها با فرا رفتن از محدوده‌های تنگ گروهی و به وجود آوردن امکان همراهی و همسویی و اتحاد همه نحله‌های چپ ممکن است.

دیدگاه‌ها

کاوه

آقای فتاپورباشما موافقم وقتی اتحاداکثریت باحزب چپ اینقدرسخت باشدپس حزب چپ بایدیک کاربسیارمهمی کرده است تا توانسته اتحادکند.ودرکل من معتقدم هرجریان سیاسی درک درستی ازجامعه داشته باشداتحادبرایش راحت ترخواهدبودچون هم جامعه رامیشناسدهم جایگاه خودراوهم طرفی که میخواهدبااواتحادکند.دلواپسی ازاتحاد،دلواپسی ازناشناخته هااست .

س., 23.06.2020 - 11:08 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید