کاربرد تجربیات پیکارهای پارتیزانی و رهاییبخش جنبش آنارشیستی را بطور وسیع و گسترده ای میتوان در دوران مارش بزرگ و انقلاب چین به سال 1949 و بعد از آن، ساختمان جامعه کمونیستی در ویتنام در دوران جنگ با امپریالیستها و بعد از آن در انقلاب کوبا، و سایر جنبش های سوسیالیستی چریکی بعد از آنها مشاهده کرد.
استفاده از تجربیات جنبش های انارکوسندیکالیستی و کمون های اقتصادی اجتماعی آنارشیستی اسپانیا، فرانسه و مکزیک و غیره را خصوصا در سالهای اول انقلابات سوسیالیستی در شوروی و چین، و بعد در بعضی کشورهای سوسیالیستی تازه به دوران رسیده، مانند ونزئولا ، کوبا و غیره شاهد میباشیم.
گرچه در بعضی از این کشورها، انقلاب به دیکتاتوری بوروکراسی حزبی و پرستش کیش شخصیت رهبرانی تبدیل شد که مانند امپراطوران یا پیغامبران گذشته، تا حدودی سوسیالیسم را نوعی از برده داری حزبی تبدیل نموده بودند، که یکی از نمونه آن را بطور شاخص در کیش شخصیت مائو و سالهای انقلاب فرهنگی در چین شاهد بودیم، ولی با وجود اشتباهات فراوان، خشونت های غیر قابل بخشش و توجیه علیه مخالفان و توده های زحمتکش، هر کدام از این کشورهای راههای جداگانه خویش را در سنگلاخ تاریخ پیموده و به قرن بیست و یکم وارد گردیده اند.
ارزیابی و تحلیل جنبش آنارشیستی و آنارکوسندیکالیستی بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران معاصر احتیاج به کار کارشناسی جامعی دارد که در محدوده این مقاله نمی گنجد، لذا، شاید بجا باشد بصورت سرفصل گونه به رئوس مسائلی به نظر مهم می آیند، به طور پراکنده اشاره نمود.
گرچه در عرصه فلسفی هنری، آنارشیسم و آنارکوسندیکالیسم، به نوعی بر پایه های رومانتیسم توده ای پایه گذاری شده بود. گرچه اکثر غالب سرود ها و مارش های جنبش سوسیالیستی توسط آنارشیستها سروده و ساخته شده و تقدیم به جنبش سوسیالیستی شده است (از جمله سرود انترناسیونال)، اما بعد از دهه شصت قرن بیستم، این جنبش در عرصه های هنری بصورت زندگی هیپی گری ، و سپس تا حدود زیادی در آثار هنری سورئالیستی و بعضی شیوه های دیگر هنری و موسیقی و غیره خود را نشان داد، اما هیچ موقع نتوانست مانند اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم به مقیاس جنبش توده ای انقلابی فرارویی نماید.
در حالیکه سنتها، تجربیات و آموزه های این جنبش در جنبش های سندیکایی، اتحادیه ای کارگران، در پیکار روزمره در کسب حقوق کارگران و زحمتکشان به کار گرفته میشود. امروز هم لایه هایی از رهبری جنبش های سندیکایی بصورت های پراکنده خود را به خطوط آنارشیستی مرتبط میدانند.
امروز به صورت غالب دیگر جنبش آنارشیستی را به شکل یک جنبش توده ای و کلان رهایی بخش ضد سرمایه داری با هدف آفریدن جامعه کمونیستی بدون قدرتمداری سیاسی، الهی و طبقاتی در عرصه جهانی مانند دوران قبل از دهه سوم قرن بیستم مشاهده نمی گردد. اما، انچه مشاهده میگردد، همچنان بر تسخیر کارخانجات و مدیریت کارخانجات و موسسات توسط کارگران و کارکنان تاکید می نمایند.
از طرف دیگر و خصوصاً در عرصه سیاسی شاید بشود گفت آن بخش هایی نیروهایی که در درون جنبش چپ و سوسیالیستی که بطور غالب بر محور فلسفی سیاسی شعارهای "مرگ بر" حرکت می کنند، و میخواهند همه چیز را داغون نمایند، بدون اینکه به همان نسبت برای آفریدن آلترناتیو بالنده در راستای شعارهای سازنده و کارساز "زنده باد" حرکت نمایند، غالبا متاثر از اندیشه های ساختارشکنانه آنارشیستی هستند.
امروزه خیزش های جدید توده ای و نوین جنبش های آنارشیستی را در حرکت ها و جنبش های نسل جدید، جنبش های دانشجویی و جوانان، در قالب هایی مانند مانند " تسخیر وال استریت" و جنبش های ضد جنگ، جنبش های ضد تبعیض جنسی و غیره شاهد میباشیم، که غالباً توسط نسل جوان سازماندهی شده و کلیت نهادها و ارگان های اصلی قدرتمداری های کلان سرمایه داری جهانی را مورد هدف قرار می دهند.
این در شرایطی است که تجربیات عملکردی جنبش های آنارکوسندیکالیستی، به صورت های جداگانه و تفکیک شده در زندگی روزمره توسط مردم در کارخانه ها، ادارات، مدارس، محیط های کار و محل های زندگی در شکل های تعاونی ها، بیمه ها، صندوق ها و دیگر ابتکارهای اقتصادی اجتماعی توده ای، ریشه ای از پایین، مورد استفاده قرار میگیرند.
آنارشیسم در تقابل با اردوگاه کشورهای سوسیالیستی
از ویژگیهای امروزی جنبش آنارشیستی، همچنان ضدیت آن با هر گونه قدرتمداری ، از جمله قدرتمداری در کشورهای اردوگاه سوسیالیستی، یا کشورهای با سابقه یا تمایلات سوسیالیستی کمونیستی است. تبلیغات ضد کمونیستی امپریالیسم جهانی خوراک لازم را برای آنها جهت همگامی با آنارشیستها در پیکار ضد کمونیستی فراهم کرده و مانع از آن میشود که این نیرو جایگاه واقعی خود را در صفوف اردوگاه صلح و سوسیالیسم جهانی یافته و در همچنان در اتحاد با آن قرار گیرد.
به عنوان نمونه، پروفسور نوام چامسکی که از نظریه پردازان امروز جنبش آنارشیستی می باشند، در حرف، به یک اندازه بر علیه حکومت هایی مانند دولت های چین، یا شوروی سابق از یک طرف، و دولت های جنگ افروز امپیریالیستی جهانی مانند آمریکا تبلیغ میکنند، ولی همیشه در انتخابات داخلی آمریکا شرکت کرده و به نفع حزب دموکرات آمریکا رای میدهند.
نوام چامسکی که تجربه های مارکسیست – لنینیستی و تجربه چین را برای جنبش کمونیستی بصورت یک فاجعه ارزیابی کرده و این کشورها را به نظام های دیکتاتوری اردوگاه زندان بزرگ تشبیه می نماید، عملا در لابلای گفتار خویش، گذار به سوسیالیسم را در طریق "اقتصاد مشارکتی"، دا "دموکراتیزه کردن صنعتی کشور" در کشورهای پیشرفته صنعتی جهان بیشتر میسر تر میداند.
گرچه من در این نظریه پردازی ایشان هیچ قرابطتی به آنارشیسم نمی یابم، بلکه اینطور برداشت می نمایم، که در صف بندی جنگ سرد به راه انداخته شده، و پیکار جنگ افروزانه امپریالیستها بر عیله اردوگاه با سمتگیری چپ و سوسیالیستی، ایشان در نهایت جایگاه خویش را در کنار آمپریالیستها می یابند.
از یک چنین شیوه های رفتار و گفتار سیاسی میتوان این نتیجه را گرفت، که خود کشورهای امپریالیستی روی این امر که از فلسفه سیاسی جنبش آنارشیستی به عنوان سلاح تبلیغاتی قدرتمندی بر علیه جنبش ها و کشورهای سوسیالیستی جهانی استفاده نموده و بر روی آن، سرمایه گذاری می نمایند. به موازات آن، آنها از رادیکالیسم ضد کمونیستی- سوسیالیستی آنارشیستها، به صورت ستون پنجم، جهت تفرقه انداختن در درون فرایند وسیع نیروهای چپ و سوسیالیستی استفاده می نمایند.
امروز، باز هم همان سوال زمان مارکس در انترناسیونال چهارم به قوت خویش باقی است. آیا انارشیستها و سوسیالیستها قادر خواهند بود دست در دست هم، شانه به شانه در ساختمان سوسیالیسم به پیکار تاریخی خویش ادامه بدهند؟ آیا ماکسیست لنینیست ها در مورد کشتار آنارشیستها بعد از انقلاب اکتبر توسط ارتش سرخ با فرماندهی تروتسکی، کیش شخصیت پرستی و شیوه مالکیت و مدیریت اشرافیت حزبی، به جای مالکیت و مدیریت مردمی، شفافیت لازم را خواهند داشت؟
امروزه، انقلاب تکنولوژیک، در عرصه تکنولوژی روبوتیک، هوش مصنوعی، تکنولوژی دیجیتال، انقلاب اطلاعاتی، تکنولوژی فضائی و تحقیقات بیولوژیک و غیره، شرایطی را فراهم نموده است، که بستر های علمی، صتعتی و اجتماعی برای تحقق آرمان های سوسیالیستها از تمام نحله های مختلف به میزان به مراتب بیشتری نسبت به قرن بیستم فراهم تر است. امیدواریم که نحله های مختلف چپ، از آنارشیستها گرفته تا سوسیالیستها و کمونیستها در نزدیکی و همگامی بیشتر با همدیگر در راستای ساختمان سوسیالیستی جامعه حرکت نمایند. حقیقت به تنهایی متعلق به هیچ کدام از این گروه ها نیست. همگی در کنار هم میتوانند تصویر جامع تری از حقیقت را به نمایش بگذارند.
دنیز ایشچی 26 سپتامبر 2021
No Gods No Masters A History of Anarchism Part 1 of 3 - YouTube
No Gods No Masters A History of Anarchism Part 2 of 3 - YouTube
No Gods No Masters A History of Anarchism Part 3 of 3 - YouTube
Spanish Civil War Documentary - YouTube
Joan Baez - Here's to you, Nicola and Bart - YouTube
China A Century of Revolution 1949 - 1976 - YouTube
What Is Anarchism? Noam Chomsky on Capitalism, Socialism, Free Markets (2013) - YouTube
افزودن دیدگاه جدید