«ناصریان» را که سالهابعد، فهمیدیم اسم اصلی اش «مقیسه» است به نام حاج آقا ناصریان می شناختیم، او یکی از فعال ترین و بی رحم ترین جلادان در مقطع قتل عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت بود.
او در همان دادگاه کذاییِ چند دقیقه ایِ من در ۵ شهریور ۱۳۶۷، منظورم همان «هیات مرگِ » معروف، کاسه ی داغ تر از آش شده بود و وقتی حجت الاسلام نیری که بعدا فهمیدیم رئیس هیات بوده به ناصریان به عنوان عامل اجرایی و حتی موثر در مشخص کردن زندانی هایی که باید اعدام می شدند، گفت: « ببریدش بیرون»، دستم را گرفت و با خودکار چند ضربه ی سبک به سرم زد و گفت: بیا بریم، نگفتم این خبیثه حاج آقا؟ (در صورتیکه او تا آن موقع چیزی نگفته بود).
ناصریان کسی بود که می دانست جلیل شهبازی ( فدایی خلق) که از سال ۱۳۵۸ در زندانهای اوین و قزل حصار در مقابل همه ی شکنجه ها ایستاده بود و در آن مقطع، یعنی شهریور ۶۷ ۱۳جیره ی کابل داشت و برای فرار از این شکنجه ی به شدت دردناک، بویژه که تمامی نداشت و هرروز در ۵ وعده ی نماز تکرار می شد ، با شیشه ی شکسته، خودکشی کرده است.
با رفیق عزیزم جلیل از زمستان ۱۳۵۸ رفیق بودم و حداقل سه سال در زندان گوهردشت باهم بودیم. وقتی جلیل بعد از خودکشی، تمام کرد، همین «ناصریان» که آنوقت ها لباس شخصی می پوشید و نه آخوندی، به یکی دیگر از هم بندی هایمان گفته بود: «چیه؟ دوست داری کابل نخوری هان؟ باشه جلیل تون که خودشو راحت کرد اگه می خوای یه طناب بهت بدم که خودتو راحت کنی.»
آری همین ناصریان امروز ترور شد.
ای کاش فرصتی می شد تا ناصریان و و نیری و پورمحمدی و.. در یک محاکمه ی عادلانه با حضور خانواده ها محاکمه می شدند. ای کاش می شد چنین جنایتکارانی در زمان حیات خویش محاکمه ی خود را به چشم می دیدند .برای تکرار نشدن چنین جنایاتی، هنوز یک دنیا تلاش و مبارزه لازم است. یک دنیا.
امیر حسین بهبودی
دیدگاهها
ترور ناصریان
برای محاکمه شاید عمر ما کفاف…
افزودن دیدگاه جدید