به مناسبت "روز جهانی مبارزه با کار کودکان"
بهروز خليق
سازمان جهانی کار در اجلاس جهانی کار در سال ۲۰۰۲، ۱۲ ژوئن را "روز جهانی مبارزه با کار کودکان" ناميد. با اين اميد که به کار کودکان پايان داده شود و از مصائب آن ها کاسته شود. اما آمارها، شواهد و تجارب نشان می دهد که با وجود اضافه شدن مقاوله نامه ۱۸۲ که به شناسائی و محو "بدترين اشکال کار کودکانی" برمی گردد، وضعيت کودکان کار در تعدای زيادی از کشورها از جمله در کشور ما نه تنها بهبود نيافته، بلکه بدتر و مشقت بارتر هم شده است.
رقم کودکان کار در کشور ما مشخص نيست. برخی ارقامی که اعلام می شود، نشانگر ابعاد گسترده کودکان کار است. چند روز قبل عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران، خبر از دستکم ۷۰ هزار کودک کار در پایتخت داد. به گفته او آمار کودکان کار در کشور و بهویژه در شهر تهران روز به روز در حال افزایش است.
کودکان کار با آزارهای فراوان از جمله آزارهای جنسی روبرو هستند و از مشکلات جسمی و روحی متعددی رنج می برند. بررسیها نشان میدهد میزان آسیبهای جسمی کودکان کار در خیابان بالا رفته است. در هفته چند مورد سوختگی و موارد متعدد خودکشی در میان آنها دیده میشود. براساس آمار سال گذشته، ۲۱ درصد از کودکان کار در ایران گرسنگی کشیده، ۱۴ درصد تجربه تصادف دارند، بیش از ۱۵ درصد از مأموران توهین میشنوند و کتک میخورند، حدود ۲ درصد پسربچهها مورد آزار جنسی قرار میگیرند و ۲۳ درصد نیز با سرما و گرمای شدید دست و پنجه نرم میکنند.
کارفرمایان و سوداگران از نیروی کار ارزان کودکان و نوجوانان در جمع آوری زباله ها و در کارگاه ها از جمله در کورههای آجرپزی بهرهها میبرند. باندهائی هستند که کودکان را از جمله در زباله گردی بهکار میگیرند و گاهی کودکان را از خانوادههایشان اجاره میکنند. کودکان وارد باندها میشوند تا کار کنند و اندک درآمدی داشته باشند. برخی شواهد نشانگر آن است که سن کودکان زبالهگرد پایینتر آمده و حتی کودکان زیر ۱۰سال کیسه بزرگ زبالهای بر دوش می کشند و در خیابانها میگردند. جمهوری اسلامی بی اعتنا به هشدارهای مدافعين حقوق کودکان و مصوبات و تعهدات بینالمللی، چشم بر استثمار بی رحمانه کودکان و نقض حقوق آن ها توسط باندهای سوداگر بسته است.
در دهه های گذشته شماری سازمان های مردم نهاد در دفاع از حقوق کودکان کار شکل گرفتند. اما حکومت کودک کش فعاليت آن را محدود کرده و يا منحل نموده و يا مجوز آن ها را تمديد نمی کند. اکنون شمار اندکی از آن ها به فعاليت خود ادامه می دهند که از سوی وزارت کشور مرنبأ به آن ها تذکر داده می شود.
واقعیت این است که آمار بالای کودکان کار در کشور ما به سياست ها و عملکردهای مخرب جمهوری اسلامی، به ابر بحران اقتصادی، گسترش فقر، افزايش بيکاری و به وضعیت اقتصادی و معیشتی تهيدستان جامعه بر می گردد. خانواده های فقير قادر به تامين معاش خود نيستند و کودکان عزيز خود را برای کسب در آمد اندک راهی خيابان ها و يا کارگاه ها می کنند.
لازم است نيروهای چپ در کنار دفاع از حقوق و مطالبات کارگران و مزدبگيران توجه ويژه ای به کودکان کار داشته باشند و از حقوق آن ها فعالانه دفاع کنند.
افزودن دیدگاه جدید