در این برنامه به ویژگی های نسل موسوم به "زد" و نقش آن در چالش و تهدید های آن برای نظام پرداخته شد. در این گفتگو ضمن استفاده از مفهوم بحران چشم انداز و "گیرکردگی سیاست" در ایران، بروز انفجارهای اجتماعی توسط این نسل یکی از چالش های پیش روی نظام خوانده شد که باعث نگرانی مسئولین نظام شده است.
سعید رهنماکمون پاریس از آغاز، بحث داغی در جدلهای نظری رهبران مختلف سوسیالیستهای روسیه بود. همانطور که قبلاً اشاره شد، لنین مجموعه مکاتبات مارکس با کوگلمان را در ۱۹۰۷ با مقدمهای منتشر و از آن بر علیه پلخانف استفاده کرد. پلخانف با عطف به اولین برخورد مارکس نسبت به هشدار او به انقلابیون فرانسه که نباید بر علیه دولت موقت دست به اسلحه برند، بر سیاستهای رفرمیستی خود تأکید میکرد، و لنین با تکیه به انتقاد بعدی مارکس به کموناردها که به ورسای حمله نکردند، سیاستهای انقلابی خود را پیش میبرد.
مراد رضایی و علی صمددر آن روز تاریخی و در توهم ثبات، آرامش و امنیت حکومت کودتایی و استبدادی شاه، که امر سیاسی با ترس، تهدید، وحشتافکنی، سکوت، عدم امنیت، فرار، محرومیت، سرکوب، تبعید، زندان، شکنجه و کشتار هم معنی بود، جوانانی مصمم و مبارز با از خود گذشتگی در جهت تغییر در وضعیتی که اختناق و سرکوب ایجاد کرده بود برآمدند و با عزمی راسخ ایستادند تا با مقاومت خود به دیکتاتوری و استبداد حاکم، نه بگویند!
رضا جاسکیبرای فدائیان مبارزه با رژیم شاه و قدرتهای امپریالیستی، برخلاف برخی از نیروهای دیگر، از موضع ضد غربی نبود. از نظر فدائیان قابل دفاع بودن خشونت ستمدیدگان از نظر کلی به معنی اخلاقی دانستن هر اقدام مسلحانه نبود. همهی عملیاتهای نظامی، نه فقط از نظر نظامی و تبلیغاتی بلکه امنیت کامل افراد بیگناه به دقت بررسی میشد. ارزیابی از هر اقدام نظامی و تطابق آن با موازین تئوریک قبل و بعد از عملیات ادامه مییافت. همهی اینها به معنی وجود ارزشهای اخلاقی بالا در میان آنها بود. این چیزی است که حتی دشمنان فدائیان هم به آن اذعان کردهاند.
سهراب مبشریحجم کار نظری انجام شده توسط بنیانگذاران فدایی قابل توجه است. مسعود احمدزاده متولد ۱۳۲۵ بود و هنگامی که در سال ۱۳۵۰ توسط رژیم شاه به جوخه اعدام سپرده شد، ۲۵ سال بیشتر نداشت. او علیرغم عمر کوتاهش، تجارب انقلابی در شماری از کشورهای دیگر را مورد مطالعه قرار داده بود. بیژن جزنی هنگامی که توسط عمال سلطنت به قتل رسید ۳۷ سال داشت. حاصل پژوهش او در مورد تاریخ معاصر ایران و توجه به تجارب انقلابی کشورهای دیگر، صدها صفحه نوشته است که از او باقی است.
حسن نادریبا توجه به اقرار شاه در آستانهی بحران سیاسی، به آسانی میتوان درک کرد که چگونه سازماندهندگان مبارزات چریکی شرایط آن زمان را به درستی تشخیص و مبارزهی مسلحانه را نه برای ماجراجویی و آتشبازی بلکه شکستن فضای دیکتاتوری را انتخاب کردند. این طیف از روشنفکران بهدرستی دریافتند همهی درها برای افق دور بسته است و کلید در دست کسی است که نمیخواهد نور و گرما برای رشد آزاد جوانههای آیندهساز باز شود. شاه ترجیح میدهد تاریکی چشمها را نابینا و کمسو کند.
مراد رضاییدیکتاتوری فردی شاه نقش اصلی و عمده را در تثبیت موقعیت نظام و اتخاذ تصمیمات بر عهده داشت و تمام امور در شعاع تصمیم و ارادهی وی به اجرا درمیآمد. مقوم اصلی این شکل از دیکتاتوری سرمایهداری وابسته بود و متقابلاً این دیکتاتوری هم خود را در وهلهی نخست مدافع مناسبات این شکل از سرمایهداری میدانست. در وهلهی دوم دیکتاتوری فردی حامی سرمایهی رانتی یا بخشی از سرمایهداری بود که با دیکتاتوری ارتباط متقابل داشتند. اولویت سوم دیکتاتوری فردی نیز مدافعه از منافع طبقهی حاکم و به طور مشخص خاندان سلطنت و شخص شاه بود.
علی صمدنسل جوان چپ دههی چهل و پنجاه را باید در زمانهی خود و در جامعهای در حال گذار و زیر سلطهی استبداد و دیکتاتوری بررسی کرد. نسل جوان چپ، با بحثها و گفتگوها و فعالیتهای فکری و فرهنگی بهدنبال راههای نو و برآمد عملی برای بیرون آمدن از آن فضای سکوت و رخوت آن روز جامعه بود. بهعلاوه این نسل روشنفکر و مبارز جوان کشور در اواخر دههی ۴۰، همه راههای مسالمتآمیز و قانونی را به روی خود بسته دید و در حین حال شاهد تغییر و تحولات انقلابی، مدنی و سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان بود.
رقیه دانشگریاندیشهی احزاب و سازمانهای سیاسی – عقیدتی همگی از جامعه نشأت میگیرند و ریشه در جامعه دارند. اندیشهی سوسیالیستی که باورمندان به آن به چپ معروف شدهاند، از خواست و آرزو و آرمان کارگران و زحمتکشان زاده شده و نامیرا است. آرزوی عدالت و برابری و آزادی و صلح چیزی نیست که بتوان از مردم گرفت. فداییان سخنگویان و مدافعان صادق این آرزوهای نیک هستند. از همین رو مانند ققنوس از خاکستر زمان و زمانه سر بر میآورند و پرچم مبارزه و امید را از دست نسلی به نسل دیگر میسپارند.
مریم سطوتدر آن روزها فکر میکردم که مانند 28 مرداد امکان بازگشت شاه بازهم وجود دارد. اولین ملاقاتم با خانواده بعد از سه سال روز راهپیمایی فداییان از دانشگاه بود. میان خانواده احترام بسیار داشتم. آنها با دیدن من همه به گریه افتادند. اعلامیه باز شدن ستاد فداییان در دانشکده فنی را من به رادیو تهران بردم. در میان راه که حکومتنظامی بود چندین جا جلو مرا گرفتند. وقتی اسلحه کمری مرا دیدند و فهمیدند که چریک هستم راه را با احترام بسیار باز کردند. در جلو ستاد فنی هواداران بسیاری جمع شده بودند. برای آنها کافی بود که چریکها را ببینند