رفتن به محتوای اصلی

ارژنگ ناجیمن به اين تلخ، يقين دارم
من كه چون قطره‌ای بر گِرداگِردِ اين دريا چرخيدم،
وَز تماشای اجسادِ امواجِ به‌جان‌آمده در مَسلَخِ ساحل‌ها
از دو دريای پريشان‌ام، امواجی به‌تنگ‌آمده را ديدم-
كه چه‌گونه سر بر ساحلِ من می‌كوبند.
محققان پیش بینی می کنند که سیر نزولی در سهم انرژیهای مذکور ادامه یابد، زیرا بسیاری از کشورهای اروپائی در صدد خاتمه دادن به برنامه های هسته ای شان و یا تقلیل شدید آن اند: آلمان در سال 2022، بلژیک در سال 2025، اسپانیا در سال 2030 به برنامۀ هسته ای برای تولید الکتریسیته خاتمه خواهند داد و فرانسه – بزرگترین تولید کنندۀ "برق اتمی" - تا سال 2035 تولید خود را به نصف مقدار کنونی تقلیل خواهد داد.
ا. آملی زادهدر یکی از رفت و آمدها همدیگر را دیدیم و برای هم دست تکان دادیم و دیگر هیچ خبری از او نداشتم و حتی نام اش را نمی‌دانستم تا، در دوران سربازی در کرمان سال ۱۳۵۵ دریکی از روزها در خیابانی منتهی به فلکه مشتاقیه، او را دیدم.
او هم مرا دید. بی هیچ تردیدی همدیگر را شناختیم؛ همدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم و از هر دری صحبت کردیم؛ به ويژه خاطره ی آن شب‌ها!
کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در ویندر شرایطی که اختلاس‌های میلیاردی و دزدی های نجومی بیداد می‌کنند، گرانی سرسام‌آور مایحتاج زندگی، فشار هر چه بیشتری به مستمری‌بگیران وارد می کند، بازنشستگان بعد از یک عمر کار و زحمت، این حق را دارند که زندگی شایسته‌ای داشته‌باشند. بازنشستگان خواستار آن هستند که مستمری به خط فقر رسانده شود، همسان سازی انجام پذیرد و خدمات درمانی رایگان به آنان تعلق گیرد.
دنیز ایشچیهدف کشورهای امپریالیستی از این پروژه های رهبر تراشی و به راه انداختن به اصطلاح انقلاب های رنگی، تنها در هم شکستن رقیبان خویش، گسترش تسلط خویش بر بازارهای بیشتر نیروی کار، منابع طبیعی و بازارهای مصرف است. لازم به تذّکر است که شرط اولیه نائل آمدن به چنین هدف هایی، در وحله اول از هم پاشاندن رقیبان خویش و اعمال کنترل سیاسی امنیتی از طریق بر سر کار آوردن ستون پنجم و دست نشاندگان مزدور خویش، تحت پوشش حمایت های مالی، سیاسی، تبلیغاتی و نظامی خودشان است.
حسن گلشاهیمن در همان اتاق، شاهد لطیف‌ترین احساسات پشت آن چهره‌های انقلابی شدم و نازک ترین مهربانی‌ها را در آن نگاه‌های پلنگ وار ‌دیدم. فداکاری‌ها از خرد تا کلان و گذشتن از خود‌ بی دریغ را، که وصف‌شان نیز برایم دشوار است. از مسعود که وجودش آکنده از مبارزه بود تا عباس با آن شخصیت مستحکمی که با خود داشت. آرش، آژنگ، گلوی بذله گو، موید همیشه شوخ، آریان مهربان، نجابت توکلی، صلابت عرب هریسی، مجید تیزهوش و حاجیان پرجنب و جوش. همه و همه. آن اتاق، عصاره مبارزه انقلابی بود و همزمان، نماد ایثار بی‌مانند در راه آرمان‌های والا.
شورای مرکزی حزب چپ ایرانما بر «نه» به انتخابات فرمایشی و برگزاری انتخابات آزاد، قضاوت صندوق های رای و پذيرش رای آزادانه‌ی مردم پای می فشاریم. برگزاری انتخابات آزاد مشروط به تامین شرائط آن، از جمله: آزادی زندانیان سیاسی، تامین آزادی فعالیت احزاب مخالف، سندیکاهای کارگری، تشکل ها و انجمن های سیاسی و صنفی، آزادی مطبوعات، گردهمائی ها و مبادلۀ آزادانه‌ی اطلاعات است.
رحماناز کجا می داند،
جوانی سَرخوش و خنده رو
انتظارش را می کشد
شانه هایش را در چنگ می گیرد
و خستگیِ سالهایِ خسته
از تن اش،
قطره-قطره بیرون می ریزد
مهدی ابراهیم زادهورودی های سالهای ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، و جذب بخشی از آنها به اتاق کوه، گامی بود در جهت هر چه بیشتر سیاسی شدن، فضای موجود. سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ دانشگاه چه به لحاظ اعتصابات دانشجویی که بخشاً از فضای دانشگاه خارج شده و به جامعه کشیده شده بود، چه به لحاظ حجم و ابعاد فعالیت های فوق برنامه دانشجویی، نظير سخنرانی، نمایش فیلم، تأتر، برپایی این نمایشگاه نقاشی و عکس و چه به لحاظ گسترش و تنوع فعالیت اتاق کوه و جانشینی فعالان قدیمی با فعالان جوانتر، می‌توان از نقاط اوج جنبش دانشجویی دانست.
بهرنگ ایران سرشتاز خانه به خیابان مى زنم ...، شاخه هاى خشك در باد مى رقصند، چراغ هاى خیابان ساكت از كرونا روشن است. یاد آن شبى مى افتم كه با فانوس در را به روى برق چشمان غلام باز كردم ، آن شب هم شاخه ها در باد تكان مى خوردند و سایه هاى ترسناكى بر دیوار خانه قدیمى مان مى افتاد. آن شبى كه تا صبح من و غلام ، بیژن را بر در و دیوار شهر تكثیر مى كردیم ...