گوناگون
ابوالفضل محققی
اما من هنوز باور ندارم . من سرمایه داری را بهشت نمیدانم و راستش ته دلم میگویم عدالتی که در سوسیالیسم است در هیچ سیستم دیگری نیست! ما گرسنه، بی خانمان، بی کار نداشتیم! همه چیز داشتیم! فقط کافی بود رهبران بنشینند و راهی برای تحول و نوآوری بیابند.
ابوالفضل محققی
زن وشوهری جوان در لباس عروسی همراه تعدادی از دوستان با شاخه گلی بر دست در پای مجسمه، عکس میگیرند نمادی از دو فرهنگ. نمیدانم این سنت زیبای گل نهادن عروس و دامادهای جوان در پای مجسمه پوشکین و سرباز گمنام تا کی دوام خواهد آورد؟
ابوالفضل محققی
حال سالها از آن روز میگذرد. هنوز افغانستان در آتش جنگ میسوزد. هنوز مردم در میانه آتش وخون قربانی سیاستهای احزابی میشوند که میخواهند حاکمیت خود تثبیت کنند. فرقی نمیکند حزب کمونیست اتحادجماهیر شوروی باشند، یاحزب جمهوری خواه و یا دمکرات امریکا و یا جمهوری اسلامیایران. آن چه که برای قدرتمندان مهم نیست نظر مردم است و سر نوشت آنها!
یداله بلدی
، پس از انقلاب او به سازمان راه کارگر پیوست در ابتدا در تبریزفعالیت میکرد اما بعد به مسئولیت استان فازس برگزیده شد وبه شیراز رفت و در پوشش یک دکان خوار بار فروشی به فعالیت پرداخت. درشیراز با زنده یاد خدیجه ارفع ازدواج کرد اما دیری نپائید که باتفاق همسرش دستگیر شد و بار دیگر شلاق بود و اراده پولادین چنگیز .
ابوالفضل محققی
داستان نخستین کشور سوسیالیستی، داستان نخستین کعبه آمالی است که نه از اورشلیم، نه ازصحرای سینا، و نه بادیه عرب بل ازدل استپ های وسیع روسیه از سیبری تا قفقاز سر بر آورد و زائران جدیدی را در طلب آزادی و عدالت به خود جلب کرد. زائرانی ستم دیده که خود را صاحبان وسازندگان این خانه جدید می دانستند.
ابوالفضل محققی
ما از ساختمان های بتونی یک دست خسته شدیم از هر چه رنگ خاکستری است، از این مسکوی سرد وخشن، دلمان ساختمان های شیشه ای می خواهد! یکبار هم شده ما را، نیازهای ما را ببیند! درکمان کنید!
روسیه را به موزه تبدیل کردید! ما را به اشیای این موزه بدل نکنید!
روسیه را به موزه تبدیل کردید! ما را به اشیای این موزه بدل نکنید!
ابوالفضل محققی
حزب اعتماد به نفس وفردیت ما را از ما گرفته است. از روز اول تولد به جای ما فکر کرده ، برنامه ریخته ودر همان محدوده بسته برزگمان کرده! اجازه هیچ نو آوری ، انتقاد و گزیدن شیوه دیگری از زندگی باب میلمان را به ما نداده است. ما در برابرجوانان غربی اعتماد به نفس خود را از دست می دهیم! مانند یک دهاتی که به شهر بیاید. همه چیز ما فرق می کند لباس های بد قواره ،کفش های زمخت.
ابوالفضل محققی
او در جواب سئوال دانشجوئی که پرسید: "انتقاد و انتقاد از خود در کجای این چارت می گنجد؟" جواب داد: "هیچ کجا! انتقاد از خود را یکبار خروشچف بعداز استالین کرد و تمام شد. چه نیازی به انتقاد است زمانی که حزب مانند ساعت کار می کند."
ابوالفضل محققی
حال من با هفتاد سال، زمانی که باید بنشینم و با خیال راحت زندگی کنم، باید بار دیگر لباس موژیکی بپوشم و مانند"موژیک"ها درمیان فقر و گرسنگی زندگی کنم. برای یک تکه نان له له کنم. کجای دنیا چنین است که یک شبه یک ملت فقیر شوند وتعدادی میلیونر؟ من ده دلار حقوقم میشود. به دلار میگویم چون ما دیگر پول ملی نداریم!
ابوالفضل محققی
این اسناد و تصاویر، تا کنگره بیست وهفت ادامه داشتند. حال از تمامیآن دورانها خاطرهای مانده است. خاطرهای که انبوهی آن را دورانی رویائی میدانند که قدرش ندانستند و از دست دادند! و گروهی آن را کابوسی که از سر گذراندند!
ابوالفضل محققی
تب آمریکا و اروپائی که قرار است جامعه را شکوفا کند، قند در دل مردم ساده و به هیجان آمده آب میسازد. مردمیواقغا چشم و گوش بسته که کوچکترین چیزی از حقه بازی شرکتها و افراد هفت خطی که در این بلبشو میآیند و میچاپند، نمیدانند.
ابوالفضل محققی
جای مجسمه "سوردولف" (از مسئولین کشوری و دولتی پس از انقلاب اکتبر)، یک صلیب چوبی بزرگ گذاشتهاند، با گرو ولالهائی که از دیر باز در این میدان جمع میشدند؛ کرو لالهایی که این بار دور صلیب جمع میشوند و با دست سخن میگویند. وضعیت رقت انگیزی دارند. حمایت دولتی از بین رفته، اماکن نگاهداری فرو پاشیده و به قیمتی ناچیز فروخته شده است، حال به سختی گذران میکنند.
ابوالفضل محققی
امر مشخصی در پیش روی ما است، تعدادی در شروع ولو اندک در داخل کشور به پا خاسته و خواهان برکناری ولی فقیه! خواهان نه به جمهوری اسلامی! و نه به جنگ هستند! آیا حمایتشان میکنیم؟ هم گامشان میشویم؟
تا قبل از هجوم دستگاههای امنیتی رژیم به سازمان در سال ۱۳۶۲ عباس از مسئولان اصلی سازمان در تشکیلات شرق تهران بود. بعد از یورش سال ۱۳۶۲ عباس به زندگی مخفی روی آورد و از عناصر اصلی تشکیلات مخفی سازمان در تهران بود و در کنار رفقای شهید خشایار خواجیان (فرامرز) ِ اسماعیل پورمحمدی (بهزاد) و حسن دشت آرا فعالیت سازمانی خود را ادامه داد.
احمد هاشمی
با ایجاد اطاق فکر و سپردن وظیفه تنظیم برنامه و خط مشی کلی، این فرصت برای حزب فراهم می شود که بتواند تمامی کسانی که دارای تخصص برجسته ای در زمینه های مختلف هستند را به همکاری دعوت کند، بدون اینکه عضو حزب شوند و از این طریق، حزب قادر خواهد بود، با کارزار وسیع تری همکاری روشنفکران سیاسی و متخصصین را تامین نماید.
یداله بلدی
درسال 53 با اقدامات مبارزه مسلحانه گروه دکتر اعظمی درلرستان، هبت که با دکتر اعظمی و دیگر اعضای گروه نسبت فامیلی داشت، بار دیگر مورد بازجوئی، و شکنجه قرار گرفت. ارتباط او با گروه اعظمی باعث شد که پس از گذراندن مدت محکومیت دوساله، به علت گمانهزنی ساواک در مورد فعالیت مجدد او پس از آزادی، از زندان آزاد نشد و به جمع ملیکشها پیوست.
آرام بختیاری
امروزه ادعا میشود که سبک نویسندگی جویس، این مهاجرایرلندی، روی نویسندگانی مانند: ویرجینیا ولف، ساموئل بکت، نابکوف، و سلمان رشدی، اثر گذاشته است. آثار جویس نمایش شک سکولار، تولرانس لیبرال، و هومانیسم شوخ طبع است.
شمی صلواتی
این سروده به شما اسماعیل عزیز که در قلبم جای دارید تقدیم می کنم تک تک؟ واژه های این سروده را از قلبم گرفتم و با تمام وجودم به شما تقدیم می کنم.
صادق شکیب
می گوید: دیناری در بساطم نیست تا چه رسد به مبلغ نجومی سه میلیون تومان . منتظرم ساعتی بگذرد تا بتوانم با تاریکی بیشتر هوا لباسم را پوشیده بروم پی کارم . بگذ ار هر چه می خواد پیش آید. فوقش دستم کجکی جوش می خورد.
عبدالستار دوشوکی
کسانی که در طی سالها به مردم بلوچ توهین کرده اند یا آنها را بیگناه کشته اند، ترفیع درجه گرفته و تشویق شده اند. و این نگاه مرگبار، خطرناک و تنفرآمیز برتری طلبانه و نهادینه شده در بلوچستان عادی شده است و به یک ضابطه و هنجار پذیرفته شده توسط مامورین نظام مبدل گشته است.
رحمان
بگذار تا بسوزد آتش
'بگذار تا بسوزاند
بگذار سیل را که روان گردد؛
ویران کند ستبر بنایی را
کو با نهیب ستونهاش، استوار،
بس ریشه ی درختِ پربار زندگی را خشکانده ست
'بگذار تا بسوزاند
بگذار سیل را که روان گردد؛
ویران کند ستبر بنایی را
کو با نهیب ستونهاش، استوار،
بس ریشه ی درختِ پربار زندگی را خشکانده ست
شمی صلواتی
چرا باید من از مرگ بترسم
نه مرد قدرت بودم و قاتل کسی!
اگر نتوانستم فاشیستها را شکست بدهم
[چون ضعیف تر بودم
مرگ برای من جزی از زندگی ست
و من زندگی را
آنطور که هست پذیرفتم
نه مرد قدرت بودم و قاتل کسی!
اگر نتوانستم فاشیستها را شکست بدهم
[چون ضعیف تر بودم
مرگ برای من جزی از زندگی ست
و من زندگی را
آنطور که هست پذیرفتم
یداله بلدی
در اواخر دیماه سال 47 حسن ضیاظریفی در بیدادگاه نظامی محکم و استوار از آرمان و مواضع سیاسیاش دفاع میکند؛ او در بخشی از دفاعیاتش میگوید: "یک امر بهعنوان نیت من و بهعنوان نیت مقدسم و بهعنوان راهنمای من در کارهای سیاسی و اجتماعی مطرح بوده و خواهد بود و آن آزادی و سعادت وطنم و سرفرازی و خوشبختی مردم زحمتکش و رنجدیده ایست که به نام ملت ایران خوانده میشود"
شمی صلواتی
برای رهای از درد
باید همچون بارش باران
همچون سیل بی امان
طغیان شد و پرچم عشق را
را به هر خونه برد
باید همچون بارش باران
همچون سیل بی امان
طغیان شد و پرچم عشق را
را به هر خونه برد
برای بزرگداشت بهمن امینی عزیز، مدیر انتشارات خاوران و فعال حقوق بشر، گرد هم میآییم تا یاد او را گرامی بداریم، از نشر در تبعید و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او بگوییم و از نام نیک او و راهش یاد کنیم. باشد شعلهای که او برافروخت زنده و تابان بماند.
شمی صلواتی
با قلم نویس ساده
قلبم را با نان گرم از سفره عیانی
و ذهنم را با قوانین پوچ بردگی
وجودم را با مماشات
یا تن دادن به فاحشگی
و وجدانم را نه با ننگ
بلکه در جنگ با کتابهای بیگانه از شعور
با دروغهای بر گرفته از جعل تاریخ
با بتهای ساخته شده ازخدایان واهی
قلبم را با نان گرم از سفره عیانی
و ذهنم را با قوانین پوچ بردگی
وجودم را با مماشات
یا تن دادن به فاحشگی
و وجدانم را نه با ننگ
بلکه در جنگ با کتابهای بیگانه از شعور
با دروغهای بر گرفته از جعل تاریخ
با بتهای ساخته شده ازخدایان واهی
شمی صلواتی
دیشبی بود
در میان مستی دو دل
به همسرم می گفتم
دانی که چرا؟
عشق به خانه ما مهمان است
چون ما بیگانه باجهل و
دشمن به هر باوری که؛
بانی جدایی انسان است.
در میان مستی دو دل
به همسرم می گفتم
دانی که چرا؟
عشق به خانه ما مهمان است
چون ما بیگانه باجهل و
دشمن به هر باوری که؛
بانی جدایی انسان است.
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
یاد فروغ تاجبخش نماد پرآوازۀ خاوران و سمبل امید و ایستادگی در مقابل استبداد را در برلین گرامی می داریم.
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)
در شرایط کنونی که بحرانی همه جانبه عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و ایدئولوژیک حاکمیت را فرا گرفته و رژیم درماندهتر از همیشه است، برای دستیابی به آزادی، عدالت اجتماعی، توسعه، پس راندن نیروهای واپسگرا و ارتجاعی و قطع دست و طمع امپریالیسم، کشورمان به اتحاد نیرومندی از نیروهای مترقی و آزادیخواه نیازمند است. اتحاد چپ میتواند هسته این اتحاد گسترده دموکراتیک کشورمان باشد.
حزب چپ ایران - برلین
انقلابی که به عنوان قیامی علیه سلطنت و سلطه ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به یک رژیم استبدادی انجامید و دین را پایه و اساس حکومت قرارداد.
حزب چپ ایران - کالگری - کانادا
در برزگداشت 48 - مین سالگرد سیاهکل.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) - کالگری، کانادا برگزار می کند!
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) - کالگری، کانادا برگزار می کند!
ابوالفضل محققی
تلخی، سختی، خشونت، اجحاف، نابرابری و سرکوب مداوم آنها را گرگی کرده در مصاف زندگی که به چیزی جز یکلقمهنان باور ندارند. اکثریتی که همیشه زیر نظر حاکمیتاند. مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و با کمترین تخطی سختترین سرکوب در حقشان اعمال میشود!
محمود شوشتری
فریاد عاموس عوز در غوغای سخنوری و فریادهای مزورانه و هیستریک رایج سردمداران جهان سیاست در مورد حل درگیری خونین و جانکاه خاورمیانه، فریادی است از روی عقل سلیم ودرایت. او با تحلیلی دقیق و درست به علل و ریشه های بحران خاورمیانه پرداخته و نشان می دهد که" چگونه می توان فناتیسم را درمان کرد".
اردشیر قلندری
سوسیالیسم از نوع اسکاندیناوی که در زمان حیات شوروی در برخی کشورهای اروپایی ایجاد شد یک عوامفریبی بزرگ بود، بیم از گسترش شوروی، درواقع مهار آن بود، نه بیش! در شرایط کنونی، بسیاری از آن آببندها که درواقع سدی برای گسترش اندیشههای سوسیالیستی بود، یکی پس از دیگری برچیده میشوند، در فقدان علت، معلول نیز از بین میرود.
ابوالفضل محققی
چرا؟ چرا؟ از اینهمه اشتباه و آدرس اشتباه دادن درس نگرفتیم؛ هرگز تن به گفتگو و تلاش برای یافتن راههایی برای همگرایی برنیامدیم؟ همیشه پاسخهای از قبل آماده را در زرورقی از مسائل سیاسی پیچیدیم و بر آن مبنا صغرا و کبرا کردیم. پاسخهایی که تنها میتوانست و میتواند راضیکننده همان گروهان باقیمانده از لشگر سالهای انقلاب باشد.