گوناگون
ابوالفضل محققی
نمیدانم چه کسی مادران را خبر کرده است. چند نفر از مادران مقابل در منزل ایستادهاند. مادری جلو میآید مادر«انوش» است. چمدانم را میگیرد؛ گوئی تَبرُکی است؛ میبوسد بالای سر میبرد و فریاد میزند: "این سند جنایت خمینی است!" زیر بغلم را میگیرند و به داخل خانهام میبرند. میانه اتاق گیج و منگ ایستادهام. حتی نشستن را هم فراموش کردهام. خانم شریفی دستم را میگیرد سرش را آرام بر روی شانهام میگذارد و گریه میکند. عکس هر دو پسرش را در کنار عکس برادرش روی دیوار میبینم.
حسن بلوری
برای برونرفت از وضعیت ناهمآهنگ موجود و پرتوافکنی به مسئلهی پسزمینهی فلسفه و فیزیک لازم است در عین تلاش ارائه نیروی گرانشی به زبان کوانتومی ضعفهای احتمالی نظریه کوانتوم را برطرف و در صورت عدم موفقیت از این طریق نظریه جامعتری را که محیط بر نظریه نسبیت و نظریه کوانتوم باشد ارائه کنیم. در حال حاضر فیزیکدانها سعی دارند به طرق مختلف از جمله کوانتیزه کردن نیروی گرانشی مسئلهی دشوارِ پسزمینه را حل کنند.
اسد عبدالهی
اینها فرصتی بود برای او که دورترشود. سعی ام نتیجه نداد و به خودم هم مشکوک شدند؛ با صحبت و گفتگو منصرف نشدند. سه نفری بودند و تیزی به دست؛ این همه سال هنوز قیافه هایشان به یادم مانده؛ اخمو با ته ریشی و دهان هایی که از شدت خشم کف کرده بود؛ با سنینی بین هیجده نوزده سال؛ حایل شدم، دختر خواهرم اما زرنگ بود و جَلدی گریخت؛ تر وفرزبود و چالاک. شاید اگر آن چابکی را نداشت، صدمه می دید از دست آن اوباشان گزمه به دست. من اما تیزی تیغ را در فرار از دست آنان بر پشتم حس کردم. کُتم دونیمه شده بود واز آسترش که مملو از تراکت بود، در فضا پخش شد؛ و پیراهنم دو نیمه.
امیر که در آلمان میان فعالان سیاسی ایرانی «علی لر» نامیده می شد؛ او در تمام سال هائی که در این کشور زیست، همواره درد مردم را داشت و در عموم اعتراضاتی که علیه بیدادگری های حکومت اسلامی ایران، در کلن و شهرهای اطراف برگزار می شد، مشارکت فعال داشت. حضور او در حرکات مختلفی که در پشتیبانی از خواست های مردم ایران و دفاع از جنبش های مختلف کشورمان شکل می گرفت، چشم گیر بود.
مادر گلچوبیان مادری شجاع، صبور و یاوری همیشگی بود و امیدش روز دادخواهی و محاکمه آمران و عاملان جنایات های ضد بشری رژیم بود. او همیشه می گفت نگذارید یاس و نومیدی بر قلب تان سایه اندازد. بمانید که ماندن ما و تلاش ما برای دادخواهی بزرگترین ضربه به رژیم است. نبود مادر گلچوبیان و دیگر مادران و خانواده های خاوران که از میان ما رفتند، وظیفه و مسئولیت ما را برای ادامه راه دادخواهی سنگین تر میکند. امید آنکه چون گذشته و این بار با عهدی با عزیران و مادران دادخواه، راهی که آنان آغازگرش بودند را بتوانیم به سرانجام برسانیم.
دنیز ایشچی
مناسبات و ارزش های رفتاری فرهنگی انسان ها، در طول تاریخ گذار تکاملی آنها از حیوان های گذشته به انسان های امروزی و رشد جوامع بشری، شکل گرفته و انباشته شده اند. بخشی از این ارزش های فرهنگی، بصورت انباشت تجربیات بشری برای تنظیم مناسبات زیست هارمونیک و اجتماعی آنها شکل گرفته است. بخشی دیگر بصورت بازتابی از اندیشه های خرافاتی متعلق به دوران گذار از حیوان به انسان در زندگی گذشته و حال اجتماعی که نه تنها هیچ پایه های علمی ندارند، بلکه خیلی موارد، بصورت های خشونت آمیز و ارتجاعی - خرافاتی بر پایه های تامین نیازهای غریزی مردسالارانه اجتماعی استوار نیست، تنظیم گردیده اند.
اسد عبدالهی
می گفت صدای آنها طنین غُرش ِطبیعت است. می گفت از نزدیک دیده ام؛ اولین بار از هیجان می لرزیدم؛ هیجانی شبیه همان حسی که در اوج عشق یا به هنگام مواجهه با مرگ به انسان دست می دهد؛ وقتی حیرتم را دید گفت می دانم تلاشم برای توصیف آن لحظه بیهوده است اما چیزهایی در زندگی وجود دارد که کلمات از بیانش قاصر است و بضاعت زبان برای توصیف قلّه و قعر عواطف آدمی محدود و ناکارا؛
بهزاد کریمی
سئوال میشود که آیا شعبه امنیت سازمان در طول فعالیت خود دچار خطا بوده است یا نه؟ مسلم است که داشته، همانگونه که دیگر ارگانها هر یک در حیطه کار خود کم یا زیاد خطا کردند و بدانگونه که کل کمیته مرکزی و نیز همه سازمان هم مرتکب خطا شدند. اما جداکردن یک نهاد از کل و خود کل را هم منفک از نوع فکر، برنامه، نوع سیاست و روش کار تشکیلاتی بررسی کردن، و سپس کوبیدن آن نهاد و مخصوصاً شخصی که به بهای بیشترین فشارهای وارده بر روی خود مسئولیت میپذیرد، مطلقاً ناپذیرفتنی است.
ابوالفضل محققی
او نیز می توانست مانند دیگر اعضای این شعبه، مانند مسئولان اصلی، چشم و دهان ببندد. سخنی در دفاع از خود و نقد این نوشته ها بر زبان نیاورد. اما این در طبیعت او نیست . او از جمله افرادی است که همیشه بر سرایمان خویش می لرزد و با چنگ و دندان از آن دفاع می کند. برای او مهم است که رو در روی کسانی بیاستد که بی مسئولانه سرکه و دوشاب را مخلوط می کنند و در بازار پر هیاهو و پر خریدار شایعه به جای عسل عرضه می دارند! بی آن که بر کلمه به کلمه و جمله به جمله آن چه نوشته وگفته اند دلیل روشن و ایقانی مسئولانه داشته باشند.
حسن بلوری
قانون دوم ترمودینامیک میگوید یک ابژکت زمانی تابشِ گرمائی دارد که همزمان آنتروپی آن رو به کاهش باشد. همین رابطه در مورد سیاهچالهها نیز صدق میکند. یعنی، همزمان با تابشِ گرمائی آنتروپی سیاهچاله کاهش مییابد و متناسب با کاهشِ آنتروپی سطح افقِ رویداد سیاهچاله نیز تغییر میکند، کوچکتر میشود.
ابوالفضل محققی
دو روئی ما در رفتار مان در خانه و رفتار مان دربیرون. دلم نمی خواهد با همین دو روئی بچه ام را بزرگ کنم. دلم نمی خواهد ترس و لرزم را به بچه ام منتقل کنم . عمو واقعا نمی توانید تجسم کنید چه رقابتی بین همین دکتر ها که یکیش هم من باشم برای پولدار شدن ،برای در آمد بیشتر داشتن وجود دارد. از هر تاجری بدتر شده ایم.تمام مدت حساب کتاب. دنبال جائی برای سرمایه گذاری از گرفتن سهمی از فلان بیمارستان خصوصی تا پیدا کردن زمین مناسب برای ساخت وساز ، پیدا کردن فلان واسطه در شهر داری و ... این حال و روز اکثر پزشکان مطرح این کشوره.
ابوالفضل محققی
دو تا هم بچه داریم دیگه این مملکت جای ماندن نیست جوانی ما که تباه شد نمی خواهم بچه هایم در این محیطی که این لامصب ها بوجود آورده اند بزرگ شوند. نمی خوام بچه هام هرروزشتشوی مغزی توسط یک مشت آدم های عقب مانده ای بشوند که زندگی ما را تباه کردند؛ حال نوبت بجه هامان رسیده. خود ما تمام کشورهایئ که میشه مهاجرت کرد را بررسی کردیم. استرالیا ازهمه بهتره چون زبانشان انگلیسی است، گرمه، کارم هست. اما خیلی دوره و نا آشنا.
ابوالفضل محققی
نهایت در چنین روزی در مقابل سه چهره زیبا با لبخندی به وسعت دشت های سرزمینم می ایستم. هر کدام با سبدی از گل های سپید با علم به جزای سنگین بر داشتن حجاب در ام القرای حکومت اسلامی، حجاب از سر گرفته و با شعر و سرود به مناسب هشتم مارس روز جهانی زن در حال دادن گل به زنان مسافر نشسته در کوپه اند. زنانی که دارند با چنگ و دندان از هستی و آینده مردمان این سرزمین دفاع می کنند.
ابوالفضل محققی
دریغ از یک نوشته و راهکار برای همگرائی نیروهای اپوزیسیون در مقابل صد ها مقاله که در بررسی تکراری جمهوری اسلامی و ناز و غمزه اصلاح طلبان نوشته می شود. پی بردن به مضمون نامه خاتمی به خامنه ای بعد این همه سال شناخت از او، مهم تر از نیم نگاه به تحولات افراد درون خود جدائی ها و نیروها در خارج از کشور است. هنوز قادر نیستیم صمیمانه بپذیریم که امید هیچ تغیر مثبتی در جمهوری اسلامی نیست و دل بستن بر اصلاح این رژیم و اصلاح طلبان جز گره زدن برباد آن هم از نوع ویران گر و مسموم کننده آن نیست.
حسن بلوری
محاسبات نظری و شبیهسازیهای رایانهای ما نشان میدهند چنانچه تنها یکی از ثابتهای طبیعی اندکی کوچکتر یا بزرگتر از آنی بودند که هستند امکان شکلگیری ساختارهائی مانند سیارات و با آن حیات وجود نداشت! دقیقا بههمین خاطر کسب اطمینان از جهانشمول بودن قوانین علم و شناخت از چرائی و چگونگی ثابتهای طبیعی بسیار مهم است. بیشک درکِ درست و همه جانبهی مسائل نامبرده میباید که به توسعه فلسفه، فیزیک و شناخت بهتر ما از واقعیتها بیانجامد.
ابوالفضل محققی
چه تلخ است نوشتن از کسانی که بخشی از خاطرات تو با آن ها رقم می خورد و با رفتنشان قسمتی از روح تو نیز کنده می شود. خاطره نسلی که آرام آرام از صحنه زندگی خارج می شوند. خاطره نویسی شکسته از فشار این همه درد از آنان که رفته اند می نویسد، تا کی کسی خاطره او را نیز نقل کند. سرگذشت نسلی که عاشق بود.هر چه می خواست برای مردم می خواست!خودی در میان نبود. محسن متعلق به این نسل زیبا بود.
عاشقانه و با عزمی استوار به اتفاق زنده یاد احمد فرهودی و یار دیگرشان، تحت رهبری زنده یاد عباس مفتاحی در سال ۴۶ به عضویت گروه (پویان- مفتاحی- احمدزاده) در آمد و همهی نیرویش را در خدمت مبارزه در راه آزادی و عدالت اجتماعی گذاشت. پس از حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، در ۴ اسفند ۴۹، توسط ساواک شاه دستگیر و سه ماه بعد در ۲٥ اردیبهشت ٥۰ آزاد شد. چهار ماه بعد، در مهر سال ۱۳٥۰ هنگام پیوستن به سازمان چریک های فدائی خلق ایران، بازداشت و در دادگاه نظامی ارتش به ده سال زندان محکوم شد. در آستانه ی انقلاب از زندان آزاد و با دیدگاه چپ به صفوف انقلاب پیوست.
ابوالفضل محققی
ترسانیدن و رساندن مردم به جائی که تن به وضعیت موجود بسپارند و دعا کنند که وضغ بد تر از این نشود، و نهایت آرزویشان، حفظ وضع موجود باشد. زمانی باید تا کاسه صبر توام با ترس ملت در سایه مبارزان وطن سر ریز شود؛نسل جوان در یک هم گرائی عمومی برای پایان دادن به وضعیت تلخ وبی چشم انداز خویش و ساختن آینده روشن بپا خیزد و در جنبشی بزرگ و فرا گیر طومار حکومت را در هم نوردد.
اسد عبدالهی
پیرمرد حالا دیگر علاقه اش به گُل است و گُلدان و گُل کاری و باغچه ی کوچک خانه ...
از علایق آخر عمری وی این بود که کی موعد نوبتی "دیدار" زندانیان سیاسی فرارسد تا علیرغم فرسودگی تن با شوق و ذوقی وافر در آن حضور یابد و با بوئیدن عطر دوستی، جان و روحش را صیقل دهد. آخرین ساعت هر "دیدار" با به نوا درآمدن ترنم دوستی توسط این هنرمند ویولن زن به پایان میرسید که آن را در هر غم و شادی بهمراه داشت. یاد این یار کی رود از خاطر؟
امیر ممبینی
به شوخی گفتم، محمود تو میدونی از کی حق عضویت سازمان را ندادی؟ مهربان و خندان و دستپاچه شوخی مرا جدی گرفت و گفت رفیق همین الان، بذار صف را رد کنم بیام حق عضویت بدم. زدم زیر خنده. گفتم محمود الان دوره انقلاب علیه همدیگره. کی حق عضویت میده. بات شوخی کردم. گفت، اما رفیق دلم برای اون روزها تنگ شده. کاش حق عضویت میگرفتن. کاش آدم تو سیاست یک سقفی بالای سر خودش داشته باشه.
دنیز ایشچی
حمزه نه فقط مسئول تشکیلاتی شهر ما بود، بلکه به مانند برادر بزرگی برای همه ما بود، که هم به همه مهر می ورزید، هم اینکه همه به او احترام گذاشته از او حرف شنوی داشتند. با بزله گویی و کنایه حرف های جدی با خنده های ظریف و صدای نازک خویش حرف های جدی خود را به همه تفهیم میکرد. همه ما در کنار او نه فقط احساس آرامش میکردیم، بلکه احساس میکردیم که چتر برادر بزرگمان بالای سرمان هست.
بهزاد کریمی
حمزه سخت گریزان بود از اینکه نامش بر زبانها افتد. ولی گردش زمانه در پرتو انتخاب اجتماعی و سیاسی که خود در پیش گرفته بود، او را در کوران حوادثی قرار داد که نامش در سپهر گستردهای بر سر زبانها افتد. حتی به تصادف در معرض آزمونی سخت قرار گرفت و جفای بسیار بر او رفت. اما بخاطر آنچه خود مصالح جنبش میشناخت، به از خودگذشتگی بزرگی تن داد. او به یگانگی و پاکباختگی خود باور بی پایان داشت. از زمان وام گرفت و از خویشتن خویش مایه گذاشت و سرانجام سرفراز چهره نمود.
یداله بلدی
حمزه و مهرداد پس از انقلاب به سازمان فدائی پیوستند و حمزه که دامپزشک بود، باتوجه به تخصص خود به کردستان رفت تا به مردم محروم کردستان یاری رساند. که شرح آن را درکتاب از «آن سالها و سالهای دیگر» توضیح داده است که چگونه دانشآموزان کُرد که میروسکوپ ندیده بودند، از از دیدن آن و آزمایشهای ساده با میروسکوپ، شگفتزده شده بوند.
زندگی و سرنوشت دکتر حمزه فراهتی از آغاز تا پایان تکرار زندگی و سرنوشت هزاران نفر عاشق میهن و مردم زحمتکش آنست که بی دریغ و بی هیچ چشم داشت با تمام وجود برای خدمت به مردم و میهن به پا خاستند و در دو حکومت خودکامه بی هیچ جرم و جنایتی آماج کین حاکمان مستبد شدند و یا جان باختند. و یا چون دکتر حمزه فراهتی جان به در بردند و سوختند و ساختند.
ابوالفضل محققی
هنوز مدت زیادی از آمدنش به زندان نمیگذشت که یک شب گفت" من همان افسری هستم که در موقع مرگ صمد همراهش بودم." اشک در چشمهایش حلقه زده بود. احساس میکردم که چیزی عمیق بر قلبش سنگینی میکند که قادر نیست آنرا در خود نگه دارد. داستان واقعی غرقشدن صمد را من اولین بار آنجا شنیدم. کوچکترین تردیدی در صحبتاش نبود. وقتی حادثه را شرح میداد، غم و اندوه را میشد بخوبی حس کرد.
خانواده کرامت دانشیان
در سینه ات حک شده نامی
درهر بهارت نهفته آوایی
بانگ برآور!
بخوانش!
درهر بهارت نهفته آوایی
بانگ برآور!
بخوانش!
بدون شک حکم دادگاه بلژیک علیه دیپلمات ایرانی امریست تاریخی زیرا تاکنون رژیم جمهوری اسلامی اگرچه در بیش از ۱۵۰ اقدام تروریستی در خارج از مرزهای ایران توانسته بود ده ها نفر از مخالفان سیاسی خود را به قتل برساند ولی هیچگاه پلیس موفق نشده بود که نشان دهد نیروهایی که در سفارتخانه های جمهوری اسلامی به عنوان پرسنل دیپلماتیک کار می کنند در این جنایت ها دست دارند.
بهروز مطلب زاده
در آن روزگار، من با اینکه هنوز با شعر، آن هم شعرنو، چندان آشنائی نداشتم، اما وقتی شروع کردم به خواندن آن، انگار کلمات جادویم کردند. از خود بی خود شدم. یاد قصه های مادر بزرگمان افتادم که هرشب با قصه هایش ما را به رویاهای دست نیافتنی می برد و هیچ وقت هم از شنیدن آن قصه ها خسته نمی شدیم.
آرش کمانگیر سیاوش کسرائی شده بود قهرمان جان و جهان من، با او کار می کردم، با او میخوردم و می خوابیدم. با او زندگی می کردم. نانِ سفرهِ دلم شده بود.
آرش کمانگیر سیاوش کسرائی شده بود قهرمان جان و جهان من، با او کار می کردم، با او میخوردم و می خوابیدم. با او زندگی می کردم. نانِ سفرهِ دلم شده بود.
اسد عبدالهی
یک روز که با مادر در حال گفتگو بود؛ از اطاق آن طرف حیاط صدای دلنشین زن جوانی را شنید که آواز می خواند. صدایی خوش با حجمی وسیع و رسا . این واقعه در روزهای بعد هم تکرار شد. مادر در توضیح آن گفته بود:
«... تمرین آواز می کند برای پُرکردن کاست. صدایش فوق العاده است و شویش دکترجوانی است در طب همانند او ... عاشق و واله ی یکدیگرند! ...»
«... تمرین آواز می کند برای پُرکردن کاست. صدایش فوق العاده است و شویش دکترجوانی است در طب همانند او ... عاشق و واله ی یکدیگرند! ...»
حسن بلوری
مفهوم اندازهگیری کوانتومی و مفهوم ناهمدوسی از مفهومهای بنیادیِ علم فیزیک محسوب میشوند. این دو مفهوم در دهههای اخیر مورد توجه خاص قرارگرفته و پژوهش در بارهی آنها رو به افزایش است. بههمین خاطر لازم میدانم در زیر توضیحاتی را در رابطه با مفهومِ اندازهگیری در حیطه نظریه کوانتوم ارائه کنم
محمود میرمالک ثانی
ر کشوری مانند ایران با توجه به اعترافات صورت گرفته از عناصر دولت در مجری و تدارکاتچی بودن به این معنا که آنان هیچ نقشی در اتخاذ تصمیمات دولت چه در عرصه داخلی و خارجی ندارند. آنها تابع نظام (سیستم) هستند. مامور و معذور. پس باید از این دولت مردان پرسید که شما مجری و تدارکاتچی چه کسی یا چه کسانی هستید. مطمئن هستم که پاسخی در حال حاضر داده نخواهد شد.
محمود میرمالک ثانی
امروز نیم قرن از تولد سیاهکل می گذرد. نیم قرن تلاش بی پایان فدائیان برای ثبت خود در تاریخ مبارزاتی مردم . مبارزه برای دست یابی به عدالت اچتماعی، سوسیالیسم و زدودن چهره کریه فقر و نابرابری از جامعه. مبارزه ای که کماکان ادامه دارد وپایانی برای آن متصور نیست. ما فدائیان تنها توانستیم یک دهه از عمر پنجاه ساله خود را در بطن جامعه و در میان مردم خود باشیم، با آنان زندگی کنیم و از آنان بیاموزیم و به آنان بیاموزانیم. تجربه سه سال زندگی سیاسی در میان مردم دست آورد بسیار گرانبهایی برای ما فدائیان به ارمغان داشت.
هوشنگ اسدی
ریش نتراشیده و لباسش شباهت او را به کارگران زیاد می کرد؛ داشتم فکر می کردم قیافه و صدایش برایم آشناست که مسعود احمدزاده برخاست و حرف او را قطع کرد؛ با چنان صدای بلندی خندید که دادگاه به لرزه درآمد و گفت: "از همین یک نمونه معلوم است دادگاه فرمایشی تشکیل دادهاید، این آقا که خودش را کارگر معرفی کرد، دکتر جوان رئیس تیم دستگیری و بازجوی من است."
هوشنگ اسدی
من تنها شاهد عینی این حوادث بوده ام: ماجرای زیبرم- دستگیری مجید احمد زاده - دادگاه مسعود احمد زاده. چند دهه بعد از آن ماجراهای تاریخ ساز، اغلب کسانی که در جریان انتشار این رویدادها بوده اند، جهان را ترک گفته اند. گویا من و محمد بلوری باقی مانده باشیم که لقب"پدر روزنامه نویسی ایران" را دارد و د ر کتاب خاطراتش فقط از ماجرای زیبرم گزارش اندک و ناقصی داده است. در سه نوبت، گزارش های مربوط به این حوادث را می خوانید. از نگاه تنها شاهد عینی که خودش هم به قهرمانان صحنه خونین مهر میورزید.