تئوریک
آرام بختیاری
به گواهی مورخین چپ فلسفه، پلخانف یک مبارز و نظریه پرداز چند بعدی و چند فضایی بود و می گفت قاطعیت تاریخ فلسفه روی بنیاد واقعیت بنا شده . او سرسختانه به نقد مکاتب فلسفه بورژوایی مانند نوکانتی، پوزیتیویسم، آنارشیسم و وجود ایده آلیسم و متافیزیک در آنان پرداخت و مدام تاکید میکرد که فلسفه مارکسیستی بزرگترین انقلاب در تاریخ اندیشه در طول ۳ هزار سال گذشته است.
آرام بختیاری
فرمول مورد علاقه بورژوازی یعنی نظریه: الیت-عوام، یا نخبه- توده، کاملا متکی است به معیارهای ذهنی و شخصی که قوانین عینی اجتماعی مانند زیربنا-روبنا را انکار میکند. ایدئولوگ های امپریالیستی از نظریه نخبه گان برای تصور اینکه در هر جامعهای قشر برگزیده ای برای سیاست و اقتصاد،وجود دارد که برای اتوریته خود از آن استفاده میکند. از "تئوری الیت" نیز در خدمت حاکمیت بورژوازی انحصاری و سلطه بر طبقه کارگر در کشورهای سرمایه داری استفاده میشود.
آرام بختیاری
کائوتسکی میگفت از دمکراسی باید با چنگ و دندان دفاع کرد. به این دلیل او منکر نظریه بلشویکی انقلاب بود. وی بر این باور بود که شرایط انقلاب اکتبر در روسیه مهیا نبود و سوسیالیسم از طریق دموکراسی "محض" عملی نشد بلکه از طریق دیکتاتوری و کودتا. تزلزل و شک بعدی کائوتسکی در مارکسیسم موجب نقد: لنین، روزا لوکزمبورگ، و فرانس مهرینگ به او گردید.
آرام بختیاری
نظرات رویزیونیستی برنشتاین در سطح بین المللی با مخالفت مارکسیسم انقلابی خصوصا نظرات لنین، بابل، پلخانف، مهرینگ، لوکزمبورگ، و کائوتسکی روبرو شد. برنشتاین کوشید مارکسیسم را از طریق ایدئولوژی بورژوایی اصلاح کند و جنبش کارگری را به یک جنبش سوسیال رفرمیستی تبدیل نماید. نظرات وی تا امروز از چندین جهت منبع به اصطلاح سوسیالیسم دمکراتیک و تسلیم اپورتونیستی جنبش کارگری زیر ایدئولوژی و سیاست عملی بورژوازی است.
حسن بلوری
دانش کنونی ما نشان میدهد که کل فیزیک از نظریه کوانتومی پیروی میکند. از اینرو به نظر درک اساسی از جهانِ هستی بدون یک نظریهی کوانتومیِ توسعه یافته (گرانش کوانتومی) امکانپذیر نیست. بهویژه به این دلیل که نمیتوان نیروی گرانشی را در ارتباط با سایر نیروهای پایه ندید. در واقع گرانش کوانتومی برای وحدت نیروهای پایه در علم فیزیک و درک همه جانبه کیهان ضروریست.
آرام بختیاری
فلسفه نوکانتی سه وظیفه ایدئولوژیک داشت تا منافع بورژوازی را تعیین کند: نخست اینکه مانع رشد ماتریالیسم در علوم اجتماعی شود، دوم اینکه جامعه طبقاتی را از طریق استتار روابط استثمار و حمایت از دین حفظ کند، و سوم اینکه انکار دیالکتیک، و مطابق بودن نظریه رشد و تکامل جهان گیاهان و جانوران تئوری داروین با علوم اجتماعی.یعنی سرمایه داری نیز رو به رشد و تکامل است و مصون از بحرانهای دوره ای و سیکلی. برای حل این ۳ مشکل نامبرده، نو کانتی ها هر جا با مشکل روبرو میشدند، از خود نظرات کانت کمک میگرفتند
حسن بلوری
در حال حاضر اساس علمِ کیهانشناسیِ را نظریه نسبیت عام اینشتین۵ که یک نظریه کلاسیک است تشکیل میدهد. اما این نظریه توسعه و تحولات کیهان را فقط تا مرز به اصطلاح انفجارِ بزرگ توضیح میدهد. یعنی، نظریه نسبیت عام هیچ اظهار نظری در بارهی حالت "پیش" از انفجار، لحظه انفجار، علت انفجار، شرایط و مراحل اولیه کیهان نمیکند. این وضع نشان از اعتبار نظریه نسبیت عام تا مقطع تکینگی۳ (singularity)، در جاییکه فضازمان به اصطلاح به "پایان" میرسد دارد. از اینرو ناتوان از جمله در توصیف لحظه آغاز و شرایط اولیه کیهان۶ است.
آرام بختیاری
دفترهای زندان وسعت عظیم علایق نظری گرامشی را نشان میدهند چون او موضوعات متنوعی مانند اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی، استتیک، و مخصوصا ماتریالیسم تاریخی را نیز فراموش نمیکند. از دیگر موضوعات مورد علاقه وی در آن یادداشت ها: نقد جریانات فلسفی نئوپوزیویتیسم و نئوکانتی، نقد ایده آلیسم جناب کروسه، تحولات اندیشه فلسفی رنسانس، و ماتریالیسم فرانسوی در قرن 18 میلادی هستند.
حسن بلوری
مفهوم زمان در زندگی، نوع تفکر و جهانبینی ما نقش مهمی بازی میکند. با این حال ما زمان را هرگز مشاهده نکرده و نمیکنیم. علت این امر چیست؟ یافتههای جدید علم فیزیک۲ در اینباره چه میگویند؟
آرام بختیاری
هایدگر کوشید از طریق مفهوم" وجود" به پرسش بنیادین فلسفه پاسخ دهد و بر جدل قدیمی ماتریالیسم- ایده آلیسم غلبه کند و مشکل عین-ذهن را حل نماید ولی آندو چنان درهم پیچیده هستند که پاسخ را میتواند فقط بشکل ذهنی-ایده آلیستی تصور نمود. وظیفه دیگر فلسفه وی همچون مکتب فرانکفورت انتقاد از ظواهر جوامع انبوه و پرجمعیت قرن بیست بود. هایدگر بعد از اینکه از نئوکانتیسم جدا شد، هوادار فنومنولوگی هوسرل و فلسفه تاریخ دیلتای در سال 1927 شد. هوسرل بعدها از وی فاصله گرفت و فلسفه اگزستنسیالیسم او را "هستی شناسی محلی تاریخیت" نامید.
حسن بلوری
انسان تا دهه سی قرن گذشته بر این باور بود که کیهان ساختاریست ایستا و هیچ آغازی در زمان و مکان نداشته است. اما کشف انبساط کیهان و پرتو پسزمینه کیهانی نشان داد که کیهان و فضازمان آغازی داشتهاند. این یافتهها نه فقط موجب پرسشهای بسیار در بارهی ساختار و دینامیک کیهان و فضازمان شدند بلکه همچنین مایه طرح این مسئله نیز گردید: پیش از آن چه بود؟
پرسشِ ’پیش از آن چه بود؟‘ اولینبار در نیمه اول قرن بیستم در رابطه با یک نظریه در مورد فضازمان و با آن کیهان مطرح شد.
پرسشِ ’پیش از آن چه بود؟‘ اولینبار در نیمه اول قرن بیستم در رابطه با یک نظریه در مورد فضازمان و با آن کیهان مطرح شد.
روشنفکر در زبان لاتین به معنی صاحب اندیشه، فهم و هوش است که گاهی به شکل اغراق آمیزی روی تئوری و تفکر تاکید میکند. نوع اجتماعی و مبارز برخاسته از میان زحمتکشان و طبقه کرگر در جوامع عقب افتاده و طبقاتی کمتر دیده میشود چون کاپیتالیسم مانع ورود فرزندان زحمتکشان به مراکز آموزشی و اکادمیک است.
آرام بختیاری
مارکس میگفت در طول تاریخ، خشونت و اعمال زور مانند قابله و مامای زایمان برای جامعه و نظام جدید مفید بوده است. تئوری وقتی به آگاهی تبدیل شود خالق یک نیروی مادی میشود. سازماندهی زحمتکشان برای تحول و انقلاب مهمتر از تشویق آنان به استفاده از خشم و زور و اعمال قدرت در مقابل دولت بورژوایی و طبقات استثمارگر است.
حسن بلوری
انسان از زمانهای بسیار دور دریافته بود که جهت حرکت اجسامِ رها شده از یک ارتفاع همواره به طرف پائین است. اما او تا قرن هفدهم قادر به توضیح این پدیده نبود. در این قرن نیوتن توانست با بهرهگیری از دستاوردهای گالیله و کپلر۲ نشان دهد که علت آن یک قانون طبیعی جهانشمول معروف به قانون گرانش است. نیوتن این قانون را در چهارچوب فیزیک کلاسیک خود فرمولبندی و در سال ۱۶۸۷ در کتابی تحت عنوان "اصول ریاضی فلسفه طبیعی" منتشر نمود.
کارل مارکس و فریدریش انگلس از راه برخورد نقادانه به اقتصاد سیاسی آدام اسمیت و دیوید ریکاردو توانستند طبقههای اجتماعی را بهمثابه عاملهای اقتصادی نیز تجزیه و تحلیل کنند. آنها به جای آن که نبردهای اجتماعی را تنها ناشی از ایدهها یا نبرد قدرت بدانند، این مبارزات را «برپایه دادههای تجربی موجود» و «جنبش واقعی» ساختارها و کنشگران تاریخی مورد بررسی قرار دادند. مطالعات آنها به قضیه تضاد میان پویایی نیروهای مولد اقتصادی و نیروی ایستایی مناسبات تولیدی موثر در اشکال مبادلهها و موسسهها انجامید.
حسن بلوری
هیچ انفورماسیونی بدون نمایش فیزیکی نمیتواند وجود داشته باشد. اطلاعات همواره از قوانین فیزیکی پیروی میکند و برای انتقال به ماده ـ انرژی نیاز دارد. این یک واقعیت بدون استثنا است.۲ اما پرسش اساسی در باره مفهوم اطلاعات چیستی آن است. به این معنا که آیا اطلاعات ماهیت فیزیکی دارد؟ آیا این ماهیت است که باعث تغییر یا ایجاد حالت جدید در یک سیستم میشود؟
آرام بختیاری
برای فیزیوکراتها مقوله «کار» تنها معیار کاپیتالیستی تولید «ارزش اضافی» بود. در این مکتب زمینداران، سرمایه دار بشمار میآمدند و میگفتند: ارزش مصرفی کارگر کمتر از ارزش اضافی است که تولید میشود، و بقیه هدیه طبیعت است. انگلیسی ها به اقتصاد ملی میگفتند اقتصاد سیاسی. فیزیو کراتها نخستین مکتب اقتصاد سیاسی نام گرفتند. تئوری اقتصاد سیاسی آنها ضد مرکانتلیستی یعنی ضد اقتصاد تجاری بود، چون زمین را منبع تولید ثروت ملی و ثروت اجتماعی می پنداشتند.
آرام بختیاری
استوارت میل کوشید همه تئوریهای مکتب یوتیلیتاریسم را با هم ادغام کند و در اقتصاد بورژوایی و لیبرالیستی وارد نماید. مارکسیست ها اشاره میکنند که تئوری استفاده گرایی از آغاز خصوصیت استفاده جمعی نیز داشته و زمانی دارای محتوا شد که روابط اقتصادی مانند: تقسیم کار و مبادله کالا را پذیرفت. تئوری اوتیلیتاریسم در پروسه اقتصاد لیبرال تبدیل شد به سوء استفاده و تبلیغ دین و خرافات. مارکس میگفت: بورژوازی محتوای اقتصادی تئوری استفاده را سرانجام تبدیل به اسطوره سرایی نمود.
آرام بختیاری
امروزه گروهی کانت را نگهبان در ورودی ایده آلیسم آلمانی میدانند. سه متفکرایده آلیسم آلمانی ؛ مشهور به فیلسوفان عقیدتی،کوشیدند نفی متافیزیک توسط کانت را جبران کنند. دومین شاعر مهم آلمان بعد از شیلر؛ یعنی گوته، نیز خود را مخلص و پیرو فلسفه کانت میدانست. امروزه اشاره میشود که در تاریخ فلسفه غرب، نقش مخالفان کانت مهمتر از اهمیت طرفداران او میباشد.
آرام بختیاری
امروزه تقواهای بورژوازی آهنگی منفی دارد چون با سلطه و اقتدار طبقه حاکم همخوانی دارد. اگر: فروتنی، قناعت، کوشش، صبر و غیره مطرح میشوند، معنی دیگری غیر از تعریف بورژوازی دارند. گفته میشود که هیچ انسانی موظف به رعایت یک تقوا نیست بلکه باید تقواها همیشه مد نظر باشند یعنی یک اخلاق انسانی رعایت گردد.
آرام بختیاری
کتاب «ایدئولوژی آلمانی» مارکس و انگلس؛ محصول جامعه بحران زده و پر تحول سالهای ۱۸۴۸- ۱۸۳۰ میلادی آلمان،و بحث و جدل های فرهنگی فلسفی سیاسی تئوریک آن دوره است. مارکس و انگس در این کتاب نشان دادند که فلسفه نیز بخشی از تئوری انقلاب و شناخت جامعه و آینده نگری پیشگامان فکری آنست.
محمود عبدی
ایده اصلی نگری و هارت این است که جهانی شذن اقتصاد و سیاست، سرمایه داری را تعغیر داده، امپریالیسم دولت محور متعلق به گذشته است. دولت ملت جای خود را به نوعی جدیدی از قدرت یعنی شبکه جهانی غیر متمرکر داده است. پارادایم جدید هم سیستم و هم سلسله مراتب است. ساختار سیستمی که بصورت افقی مفصل بندی شده است. در واقع این دو کتاب توضیح مارکسیستی جدیدی از جهانی سازی و سرمایه دهری بدست میدهند.
آرام بختیاری
افکار لایبنیتس مخصوصا روی متفکران عصر روشنگری آلمان مانند: کانت، لسینگ، هردر، و ولف اثر گذاشت. او در کنار متفکران و دانشمندانی همچون: کپلر، کپرنیک، برونوی شهید، گالیله، و نیوتون، که بین سالهای ۱۷۲۷-۱۵۴۳ میلادی فوت کردند، در طول 2 قرن، نقش مهم و اساسی در تکمیل فهم جهان بر اساس علوم تجربی داشت. لایبنیتس مانند راسیونالیست های فرانسوی، شناخت را در ریاضیات ممکن میدانست، او ولی بعد از شکست به متافیزیک فلسفی بازگشت. در نظر وی ریاضیات فقط یک متد شناخت؛ یعنی یک واسطه است.
آرام بختیاری
حث ماتریالیسم حدود ۳ هزارسال است که آغاز شد و از مراحل گوناگونی مانند ماتریالیسم: مکانیکی ،پانته ایستی طبیعت خدایی، دیالکتیکی کهن، اسطوره ای، باستانی، متافیزیکی، آنتروپولوگی انسان شناسانه، عامیانه، علمی طبیعتگرا، پیشامارکسیستی، تاریخی، و مارکسیستی، گذشته. ماتریالیسم واژه ایست لاتین و بینشی است که وابستگی و ارتباط تمام اجزاء هستی؛ حتی روح و روان را به ماده و اشیاء و پدیده ها آموزش میدهد.
آرام بختیاری
مکتب نوافلاتونی محصول زوال و بحران نظام برده داری یونان باستان در قرن سوم بعد از میلاد است. این مکتب تاثیر مهمی روی فلسفه و الاهیات عربی-اسلامی و غربی-مسیحی در قرون وسطا و در دوره رنسانس گذاشت. مارکس و انگلس مکتب نوافلاتونی را جمعبندی ذهنی مکاتب و دکترین: رواقی، اپیکوری، شکاکانه، با محتوایی ارسطویی-افلاتونی تعریف نمودند. نوافلاتون گرایی از نظر ماهیت اجتماعی، محصول ایدئولوژیک زوال نظم سیاسی-اجتماعی برده داری در دوره باستان بود. مکتب نوافلاتونی در طول تاریخ خود به اشکال مکاتب: اسکندریه-رومی، سوری، آتنی، و پرگامنی، در غرب و در شرق و در خاورمیانه درآمد.
حسن بلوری
با در نظرگرفتن نکات ذکر شده میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا کیهان واقعن سهبُعدی است و اگر آری، چرا و علت آن چیست؟ پرسشی که همچون چیستی فضا و زمان نظر فیلسوفان و دانشمندان را از دورانهای دور به خود جلب کرده است.
آرام بختیاری
مسلمانان بر این باورند که خدا از طریق محمد و قرآن، اجرای اراده اش را اعلان نموده و سرنوشت انسان از پیش تعین شده است، ولی انسان خود مسئولیت شخصی دارد و بعد از مرگ، روح ابدی او منتظر اقامت در بهشت یا جهنم خواهد بود. استفاده اعراب از واژه یونانی "فلسفه" بجای الاهیات، نشان داد که قرار بود آنها به اصول فلسفه یونانی پایدار باشند ولی بعد از مدت کوتاهی، آثار و اندیشه فیلسوفان یونانی مانند: ارسطو، افلاتون، فلوطین، و نوافلاتونی ها را چنان جعل و تحریف کردند که چند قرن از قرون وسطای مسیحی را سوار" اسب اشتباهی" و مجروح الاهیات و خرافات دینی و عرفانی نمودند؛
آرام بختیاری
فلسفه مارکسیستی اندیشه ایست خوشبینانه، هومانیستی و عملگرا. نظریه و عمل در آن تشکیل وحدت میدهند که خود ابزاریست برای تغییر جهان و راهنمای عمل. آن فلسفه انقلاب است برای رهایی، عدالت، آزادی، صلح، سوسیالیسم، کمونیسم، و انترناسیونالیسم. فلسفه کمونیستی مدعی علم العلوم بودن نیست، ولی با سایر علوم مرتبط است. علمی است خاص در کنار سایر علوم برای شناخت جهان مادی و تنوعات مشخص آن. رابطه فلسفه با سایر علوم دو جانبه است، با علوم دیگر از نظر: جهان شناسی، شناخت تئوریک، و متدیک، حمایت میکند و تمام دستاوردهای شناختی آنان را برای تشکیل و نوگرایی جهانبینی قبول دارد و یا از دستاوردهای آنان استفاده میکند.
حسن بلوری
نظریه نسبیت عام اینشتین علت خمیدگی فضازمان را حضور ماده و انرژی میداند. اما یافتههای جدید بعکس، نواساناتِ خلاء کوانتومی را دلیل بروز ماده و انرژی در مکانهایی که فضازمان خمیده است میانگارد. این تفسیر نو، چشمانداز جدیدی را برای حل برخی مسائل بنیادیِ فیزیک و کیهانشناسی ایجاد میکند.
حسن بلوری
آیا کیهان یک هولوگرام است و ما بر یک کیهاِنِ هولوگرافیک زندگی میکنیم؟ شاید این پرسش ... عجیب بهنظر آید. اما بنابر اصلِ هولوگرافیک، حاصل از بررسیهای نظریِ افقِ رویدادِ سیاهچالهها، چندان هم عجیب نیست. چرا که بسط این اصل به کلِ کیهان معنایی جز آن ندارد که کیهان، هولوگرامی بیش نیست.
حسن بلوری
شناخت ما از کیهان به دلایل مختلف از جمله و بهویژه بیاطلاعی از منشاء و همچنین از آیندهی کیهان و محدود بودن سرعت انتقال انفورماسیون به سرعت امواج الکترومغناطیسی و امواج گرانشی کامل نیست. از اینرو منشِ علمی از ما میطلبد که "نباید بیشتر از آن گفت که میتوان گفت".
آرام بختیاری
این جریان مدعی بود که اندیشه در سرمایه داری کاپیتالیستی اروپا و امریکا، به کالا و شیئی تبدیل شده و در سیلی از: اطلاعات غیرمهم، سرگرمی، لذت طلبی، و ابتذال فرهنگی، پژمرده شده است، روشنگری کذایی نیز ابزار فریب تودهها شده ، سیاست فرهنگی و فرهنگ سازی، موجب حماقت و برده گی انسانها گردیده، و ادعای عقلانیت، اطلاع رسانی، و روشنگری، یک حیله و فریب، و فقط با هدف سرگرمی توده ها است.
آرام بختیاری
بحث اضداد هگل نتیجه مطالعات وی پیرامون ایده های: هراکلیت، افلاتون، ارسطو، آگوستین، اسپنسر، فیشته، شلینگ، و مکتب اسکولاستیک مسیحی بود. هدف فلسفه هگل تشکیل "علم محض یا علم مطلق" بود. در ساختمان عظیم تفکر وی هدف این است که اندیشه و هستی به یک هویت نهایی برسند؛ یعنی نوستالژی انسان برای" درک بینهایت و یکی شدن ذهن و عین".
حسن بلوری
توصیف کیهان بدون شناخت کافی از منشاء هستی، مِهبانگ۲، و مراحل آغازین آن نمیتواند رضایتبخش باشد. آنچه در حال حاضر در اینباره گفته و نوشته میشود بیشتر در حد حدس و گمان است و مبنای تجربی ندارد. یعنی، نمیتوان با اطمینان از منشاء و مراحل اولیهی کیهان و چگونگی شکلگیری آن سخن گفت. اینکه آیا اصولن امکان شناختِ منشاء ماده، فضا و زمان وجود دارد یا خیر، پرسشی است که در نظریه کیهان کوانتومی به آن پرداخته میشود.
آرام بختیاری
هگل مهمترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان و اوج ایده آلیسم مطلق است. او دیالکتیک ایده آلیستی را به اوج خود رساند و از طریق یک دانش جامع دائرت المعارفی، طراح یک سیستم ایده آلیستی عینی بود. بر اثر نتایج تحقیقات هگل، مارکس به دیالکتیک ماتریالیستی، و هگلی های راستگرا به مواضع کانت رسیدند.