Skip to main content

سیاست

بهزاد کریمی
رای پزشکیان، رای متعلق به محافظه کاری سیاسی است؛ از وصل به نظام تا بیرونی‌های متوهم به اصلاح‌ آن. رای ناراضیانی منفعل که در قبال وضعیت موجود احساس درماندگی‌ می‌کنند؛ رایی نه حاوی امید معنی‌دار، بلکه لحظه‌نگر، پناه جسته به هر تخته نجات و فاقد دورنما. رایی عادت به «بدتر هراسی» و «خطرنمایی» و در گریز از ورود به چالش با خطر بزرگ و اصلی. دلخوش به اندک‌هایی غالباً دور از دسترس‌ و یا سریعاً دود در هوا‌. برای برون‌رفت از وضعیت، منفذ می‌جویند اما در سیکل باطل می‌چرخند. از تحول مایه‌گذارانه می‌هراسند و آن را پس می‌زنند.
مصطفی مدنی
بعد نخست سخنان خامنه‌ای پذیرش شکست و گلایه از شهروندان برای پشت کردن بالای ۶۰ درصدی به صندوق های رای بود. او خود پیش از این بارها می گفت، شرکت زیر ۴۰ درصدی مردم کشورهای اروپایی، ننگی ست برای این دولت‌ها و نشانه عدم مشروعیت آن‌ها! حال، آش را می‌خواهد بگونه‌ای سر بکشد که دهان نسوزد. پس تمامی هنر خویش به کار گرفته است تا افکار حامیان حکومت را، بی خیال از این شکست، آن‌گونه که می‌خواهد شکل بدهد.
نادر عصاره
اگر رای دادن برای اثبات صحت و صداقت خامنه ای و کارنامه اش و تامین مشروعیت آن در پایه های حکومتش با کار برد فریب در انتخابات می باشد، تحریم و رای ندادن ابراز نارضایی و اعتراض مردم است. تحریم و رای ندادن، هم در دور اول و هم در دور دوم، رد و طرد کارنامه خامنه ای، باعث تضعیف پایه های حکومت و طبعا ترس از افزایش تصمیمات تعصب آمیز و افراطی آن می شود. نمایش انتخابات، فریب است.
بهزاد کریمی
شک نباید داشت که «روزنه‌گشایی»ها و «رهگشایی»های ادعایی فقط و فقط به سود نمایشات ولایت‌اند و اتلاف انرژی اپوزیسیونال جامعه علیه نظام. موضوع، لزوم تقلیل‌پذیری به انتخاب بین «بد» در برابر «بدتر» نیست و اصلاً به تصریح باید گفت پزشکیان را نباید با جلیلی نمقایسه کرد. مسئله، رها کردن محور اصلی مبارزه و مسخِ عملاً تَرک جبهه‌ی اصلی مبارزه است در خدمت کوتاه‌سقفی بی ثمر. مردم ایران، از این ایستگاه‌ها گذشته‌اند و در تجربه به این رسیده‌اند که هر میدان بازی را پیشاپیش با نگاهی تیز از نظر بگذرانند.
محمود میرمالک ثانی
اپوزسیون دمکراتیک باید از خواب خرگوشی بیدار شود و به خود بیاید که مرگ خامنه‌ای هیچ فرصتی برای آن‌ها بوجود نخواهد آورد که بتوانند از آن برای حضور مستقیم در صحنه سیاسی ایران بهره ببرند. بلکه باید خود را برای شرایطی به مراتب دشوار تر از حال آماده سازند.
مسعود فتحی
«انتخابات» ۱۴۰۳ رژیم از نظر شرکت شهروندان در انتخابات، از پایین‌ترین سطح مشارکت در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران برخوردار است. آمار خود رژیم نشان می‌دهد که رویگردانی از این حکومت و پایبندی به آرمان جنبش «زن، زندگی، آزادی» و تداوم آن است. ترفند شکاف در اردوی تحریم با کشاندن بخشی از آنان به واسطه‌ی اصلاح طلبان به پای صندوق‌های رای هم نتوانست، این انتصابات را به سطحی فراتر از نمایش انتخابی پیشین رژیم فرابرویاند.
نادر عصاره
خامنه‌ای خود را در معرض آرا قرار نمی‌دهد و از آن‌ها فرار می کند تا به کارنامه و برنامه خود سرانه و بدون پاسخگو بودن ادامه دهد. مخالفت‌های ذکر شده در بالا را از طریق رای ندادن به خامنه‌ای در صحنه انتخابات نمی‌توان عملی کرد، چون از صحنه می گریزد. پس با به بازی نگرفتن نمایش انتخاباتی او، باید بی اعتباری او و انتخاباتش را اعلام کرد. با تحریم نمایش انتخابات می توان به خامنه ای، و کارنامه و برنامه اش نه گفت و دستگاه حکومتی او را به لرزه در آورد.
بهزاد کریمی
تشویق به مشارکت در این «انتخابات»، شراکت در برنامه‌ی نقشه‌کش اصلی خامنه‌ای است. سود «موج آفرینی» توهم پراکن‌های «روزنه‌گشا» چه جواب بدهد و چه ندهد، به جیب ولایت فقیه می‌رود و بس. دعوت به شرکت در این «انتخابات» چون هیچگونه توجیه برنامه‌ای ندارد، فاقد هرگونه منطق سیاسی به سود جنبش دمکراتیک مردم ایران است. سردی بیش از حد «انتخابات» اخیر نظام اگر دستاورد جنبش «زن – زندگی – آزادی» بود، دعوت به گرم کردن تنور این انتخابات، پشت کردن است به آن.
بهروز خلیق
براساس رتبه‌بندی شاخص رفاه لگاتوم در سال ۲۰۲۳، ایران در میان ۱۶۷ کشور، در رده ۱۲۶ قرار داشت. اين رتبه نشان می دهد که ايران با وجود منابع عظيم و ثروت انسانی و مادی در شاخص رفاه در رده های پائين قرار دارد و تنها از ۴۱ کشور جلوتر است. بدترین شاخص های ایران نیز در حوزه های ۹ گانه ، مربوط به حوزه های آزادی های فردی، محیط زیست و سرمایه گذاری است.
کامران رشیدی
تحریم انتخابات پیام اصلی‌اش این است که مردم با نه گفتن به حکومت تنها راه چاره را بسط و گسترش و سازمان دادن جنبش‌های اعتراضی می‌دانند و در این راستاست که مسئولیت و تعهد جریانات سیاسی اهمیت ویژه ای می‌یابد. آن‌ها باید در غلبه بر مشکلات خود که باعث تفرقه و جدایی بین آن‌ها گردیده شرایط گفتگوی موثر ملی را فراهم کرده و سعی کنند روی موارد مشترک که کم هم نیستند، با یکدیگر متحد و یکپارچه عمل نمایند.
نادر عصاره
رای مردم، به پزشکیان یا کاندیدای دیگر، رای و پذیرش کارنامه گذشته و برنامه آینده علی خامنه ای و بیعت با اوست. رای به پزشکیان و یا کسی دیگر و نه! به جلیلی یا کسی دیگر پوششی است برای رای دادن به علی خامنه ای و بیعت با او. کسانی که با کارنامه و برنامه علی خامنه ای موافقند، بدیهی است که یکی از کاندیداها را انتخاب کنند و بر عکس مخالفین با آن کارنامه و برنامه ضد زن، ضد زندگی، ضد آزادی و ویرانگر کشور هیچ انتخابی میان کاندیداها ندارند. این ها چه می توانند بکنند؟
نادر عصاره
با این تصمیم رئیس جمهور فرانسه، بحرانی سیاسی آغاز شد. برنده انتخابات مجلس ملی، برنده انتخابات پارلمان اروپا به نظر می رسید. خطر بقدرت رسیدن حزب اجتماع ملی (Rassemblement Nationale) برهبری خانم مارین لوپن بشدت احساس شد. این حزب، حزب اصلی راست افراطی فرانسه است، تسلط بر قدرت کشور فرانسه توسط این حزب، با پیامدهای داخلی و خارجی ضد عدالت و ضد آزادی و ضد دموکراسی، تکان دهنده بود و تکان دهنده هست. فرانسه در بحرانی فرو افتاد که آینده را تیره و تار کرده است. موقعیت خطیری فرا رسیده است.
حکمت بنیادین «روزنه‌گشایی»، با هر تفسیر و تعبیری هم که همراه باشد، در نهایت پر کردن شکاف میان نظام و جامعه است. کارزاری که اینان چه آگاهانه – غالباً هم آگاهانه – و چه ناآگاهانه قصد راه‌اندازی‌اش دارند و شروع هم کرده‌اند، چیزی جز تلاش برای به عقب کشاندن جامعه و ترمز زدن بر آن نیست. تشبثی ناکام به مصداق «عِرض خود می بری و زحمت ما می‌افزایی» در قبال روندی که قانونمند پیش می‌رود!
فرید اشکان
انتخاب کلودیا شین بام در کشوری که یکی از مشخصه فرهنگی آن مردسالاری و خشونت علیه زنان است، نشانه رشد فرهنگی کشور مکزیک و نقش رهبران سیاسی در ترسیم چشم انداز در جهت مساوات طلبی و برابری جنسیتی میباشد. انتخاب خانم شین بام در مکزیک نشان دهنده ان است، زمانی که مردم درد کشیده و محروم و بشدت مذهبی با اعتقادات سنتی زمانی که چشم انداز رهایی از بستر وضعیت موجود را تجربه میکنند به درستی در راستای منافع ملی خود قدم برداشته و با انتخاب بهینه خود تضمین کننده آینده خود و کشورشان خواهند بود.
بهزاد کریمی
«رفتارگرا» نمی خواهد بپذیرد که ولایت است که ولی فقیه می‌سازد و نه برعکس. تفاوت نیروی خواهان پایان دادن به هستی جمهوری اسلامی با او و همکیش‌هایش نیز درست در همین است. ما خود را فقط طرف حساب شخص خامنه‌ای نمی‌دانیم تا خواهان تعویض او یا تغییر رفتار و اصلاح وی شویم، بلکه پیگیرانه بر پایان دادن به جمهوری اسلامی و برچیدن بساط نظام دینی هستیم‌ و برای جایگزینی آن با بدیل سکولار دمکراسی مبارزه می‌کنیم. ما نیروی گذار از این نظام، خلاف سینه چاکان ِاحتمال «تغییر رفتار رهبری»، به یک عطسه تب نمی‌کنیم و فریب ترفندهای نظام نمی‌خوریم!
یداله بلدی
در شرایط کنونی هیچگونه چشم اندازی در جهت توقف وتضعیف اسلام بنیادگرای سنی وشیعه وجودندارد وقدرتهای بزرگ ومنطقه ای مانند مهره ای شطرنج.با آن بازی میکنند ومردم همچنان قربانی میشوند. جمهوری اسلامی که خود به رشد سلفی های سنی یاری میرساند اکنون برای حفظ منافع خود درمنطقه آنانرا به قربانگاه میفرستد اکنون نیز بیش از ده نفر از سلفی های سنی مذهب در زندانها در انتظار اجرای حکم اعدام خود هستند.

سیامک فرید
جمهوری اسلامی همچنین تلاش خواهد کرد با برگزاری مراسم عزاداری و تهییج هواداران ابتکار را بدست گیرد تا اعتراضات احتمالی مجال شکلگیری نداشته باشد و فضا را در دست گیرد.
با همه این احوال اعتراضات می تواند گسترده تر شود و این مرگ نقطه عطف دیگری در تاریخ جمهوری اسلامی باشد. باید منتظر ماند و به قول معروف، خبری در راه است
بهزاد کریمی
طی تاریخ، پایه‌های ستمگری را چالش و شورش ستمدیدگان ‌ساییده‌اند. زمان‌های فروریزی قطعی کاخ‌ها اما آنگاه فرا‌رسیده‌ که ارزش‌های حاکم به سنگ ‌خورده‌اند بی آنکه حکومت یارای دل کندن از آنها را بدارد. جمهوری اسلامی متجاوز به حقوق جامعه نیز مصداقی از اینست؛ محکوم به شکست بر پیشانی دارد. این قطعیت را می‌‌باید بی لکنت زبان پیش‌بینی کرد و فراتر حتی، نشانه‌ی برچیده شدن‌‌ بساط نظام دانست. رفع تعرضِ نظام و دفع آن از قدرت طبعاً هزینه ‌دارد، نهایت‌اش اما، رفتن حجاب است و نظام.
بهزاد کریمی
زنده نگهداشت سرنوشت بسیار تلخ آمیخته به نفی بلد و دربدری، زورگویی و شکنجه، تجاوز و کشتار آن زمان یک ملت و عمدتاً در حق کودکان، زنان و سالخوردگان فقرزده‌ی آن، می‌باید عبرت برای فردای بشریت باشد. خون گریستن به ستمِ رفته بر ارامنه‌ی غلتان در خون دیروز، وظیفه و حق امروزین است. مبارزه برای برابر حقوقی ملی در خدمت همبستگی بشری معنی دارد و نه رفتن در جلد حقانیت این یا آن ناسیونالیسم و ماندن بر پای کوبش طبل فلان ملی‌گرایی. تبعیض ناسیونالیستی زدودنی است، ناسیونالیسم ولی، ناستودنی. در سالروز ۲۴ آوریل، تاکید را می‌باید بر آن افق‌گشایی‌ نهاد که انسان را دوست انسان می‌خواهد و نه گرگ همدیگر.
سیامک فرید
مبارزان قدیمی چه آیت الله های پیر و حجره نشین و چه کراوات زدههای ملی و چپ سنتی اشکال مبارزه را با آن طریقی که خود می دانستند محدود میکردند و شاید امروز تکانی خورده باشند ولی بعید می دانم که به این درک رسیده باشند که زنان توانایی رهبری جامعه برخواسته از خواب سنت را دارند، کما اینکه حاکمیت به خوبی می داند که مبارزه زنان برای حجاب تنها نوک کوه یخی است که در آب پنهان است.
محمد اعظمی
اکنون اوضاع سیاسی و چشم انداز این تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل بسیار پیچیده‌تر شده‌است. از طرفی جمهوری اسلامی در مخمصه‌ی بدی گرفتار شده‌است. پاسخ مستقیم جمهوری اسلامی امکان جنگ غیر رسمی و اعلام نشده‌ی کنونی را رسمی خواهد نمود. در این تردیدی نیست که رژیم در شرائط کنونی قادر نیست وارد جنگ شود و آنرا تداوم دهد. علت آن قبل از هر چیز به رویگردانی مردم از حکومت باز می گردد.
بهزاد کریمی
از این‌رو است که چه مرتبط با مشکل فوق در بخشی از جمهوری‌خواهان سکولار دمکرات، و چه فراتر برای غلبه بر اتحادگریزی‌ها در بیشترینه‌ی اپوزیسیون، نیاز به کار گفتمانی پیگیر و گسترده در زمینه‌ی غلبه بر انواع روحیات گریز از همکاری‌ها در اپوزیسیون است. به این اعتبار، نه فقط موازی با تلاش‌های نوع ساختاری در عرصه‌ی همکاری‌ها و اتحادها، بلکه حتی مقدم بر آن، لازم است با راه انداختن کارزار پرسشگری در اپوزیسیون، هر جریان سکولار دمکرات را در برابر این پرسش قرار داد که در باره‌ی همکاری‌ها، ائتلاف‌ها و اتحادها چه می‌گوید و چه توضیحی برای عمل‌کرد یا نا عمل‌کرد خود در این زمینه دارد؟
صادق کار
برای نمونە میشود بە تحریم بانکهایی کە تن بە دستبرد راهزنانە رژیم بە حسابهای شخصی مردم می دهند کە این روزها بە صورت "تشتک" در سطح وسیع پخش و مورد استقبال مردم قرار گرفتە است اشارە داشت. یا بە برگزاری مراسم های گستردە نوروزی در شهرهای کردستان نظر داشت کە هرگز سابقە نداشتە کە با چنین گستردگی و شکوهی برگزار شود و در عمل بە کنشی گستردە علیە استبداد و قوانین ارتجاعی رژیم و دفاع از انقلاب زن، زندگی، آزادی در کردستان تبدیل شود.
بهزاد کریمی
اما جماعت در جنگ بر سر قدرت نمی‌خواهند این واقعیت بدیهی را بپذیرند که ولی فقیه ظاهراً مقتدر موجود، هم اکنون خود موضوع هجو هر روزه‌ی اکثریت قاطع مردم است، چه بماند این یا آن کوتوله‌ی دیگری که به عبث بخواهد پای در این مقام سفت کند. این جماعت ذهنیت اجداد هزار سال پیش خود را برای منافع امروزی بکار می‌گیرند! حفظ قدرت و جنگ بر سر آن دور از چشم مردم و علیه مردم، خود نشانه‌ی تکرار اضمحلال‌ همانند نیاکان است‌ با اندکی دیر یا زود.

مجید سیادت
باید منتظر دوران نسبتا طولانی تلاطم در خاورمیانه باشیم. باید بیش از گذشته برای نزدیکی هر چه بیشتر نیروهای صلح دوست و مترقی خاورمیانه بکوشیم. باید در حد امکان از نزدیکی با نیروهای صلح دوست و مترقی اسرائیل (و فلسطین) پشتیبانی کنیم. کمربندهای خود را برای دورانی از تلاطم و آشوب سفت تر کنیم.
یداله بلدی
در ساعت ۲ بامداد بیستم بهمن ماه یکی از پاکبانان در روی «پل نیایش» در تهران مشغول نظافت بوده، که یکی از مزدوران ولایت فقیه براساس فرمان رهبر« فرزانه»، «آتش به‌اختیار» پاکبان زحمتکش را از روی پل به پائین پرتاب کرد و او را به‌قتل رساند. در علت این جنایت مانند استذلال تمام مزدوران خامنه‌ای چنین توجیه می‌کند که «فکر می‌کردم می‌خواهد پرچم را از روی پل بردارد یا به‌سرقت ببرد».
نادر عصاره
تجربه سرنگونی استبداد فردی شاه نشان داد که بدون برخورداری از بینشی خردمندانه و سنجیده از آزادی برای جایگزینی استبداد، مردم ایران، با خلاص شدن از قفس آن استبداد، توسط استبداد دیگری به دام افتادند. به اتحاد نیزمانند آزادی، بدون برخورداری از بینش لازم، نمی توان دست یافت. بنابراین راه اتحاد و وفاق همگانی، با مبارزه با موانع و منزوی کردن نارسایی ها هموار می شود. 
بهروز خلیق
خشونت پرهيزی جنبش "زن، زندگی، آزادی" به برتری سياسی، اجتماعی و اخلاقی آن انجاميده و بستر مساعدی را برای جلب همبستگی بين المللی فراهم ساخته است. توسل به خشونت موجب فاصله گيری گروه های وسيعی از جنبش خواهد شد. در حالی که مبارزه خشونت پرهيز از توان بالقوه بالائی برای جلب گروه های وسيعی از جامعه برخوردار است. از جمله گروه هائی از جامعه مثل فعالان سياسی و مدنی، هنرمندان، وکلا، پزشکان، نويسندگان، روزنامه نگاران، تشکل های صنفی و مدنی  که به حمايت از جنبش خشونت پرهيز "زن، زندگی، آزادی" برخاستند.
بهزاد کریمی
مسئله هم اصلاً این نیست که نباید به نوع مناسبات کشور با هر قطب و قدرتی حساس نبود، برعکس نیروی چپ در همین ایران کنونی ‌باید که به هر نوع پیامد منفی ناشی از هم‌پیوندی‌های سرمایه‌داری داخلی چه با غرب و چه شرق حساس باشد و بر ضرورت اتخاذ تدابیر کنترل کننده‌ی چنین عوارضی پای بفشارد. اما امپریالیسم را فقط در غرب خلاصه‌کردن و شرق «ضد امپریالیست» را به پرستش نشستن، داستان دیگری است که کمترین ربطی به چپ‌بودن ندارد و فقط و فقط خبر از وابستگی قطب‌گرایانه می‌دهد!
مجید سیادت
در طی صد روز عملیات نظامی، اسرائیل نتوانسته سازمان سیاسی و نظامی حماس را در هم بشکند. شکستن حماس (نابود کردن حماس) یکی از دو هدف رسمی و اعلام شده ی اسرائیل است. (هدف دوم، آزاد کردن اسرا است. اسرائیل تا کنون موفق شده تنها یک نفر از صد و سی و اندی اسیر را آزاد کند).
بهزاد کریمی
نقد حاضر به بازنمایی نگاه و نوع سیاستی می‌پردازد مختص معدود و محدود محافل و سایت‌ها‌‌ی منتسب به طیف چپ که سخت دل‌بسته و دل‌مشغو‌ل آنند. نقد کاری با کیستی این تیپ فکری ندارد و فقط چیستی طرز نگرش و رفتار عملی‌ آن را برمی‌رسد. تمرکز مصداقی‌ نقد نیز بر نوشته‌‌ای قرار دارد که اخیراً با سرنام "کارپایهٔ سیاسی برای مرحلهٔ ‌کنونی مبارزه" در تارنمایی موسوم به «10 مهر» نشر یافته است. نوشتاری در تبیین این بینش، که چون تا آخر خط ‌می‌راند نمونه‌‌ی عیان این طرز فکر می‌نماید.
بهروز خلیق
خشونت جزو مفروضات سرنگونی است. برخی منکر جنبه خشونت آميز سرنگونی هستند. اما وقتی پرسيده می شود که پس مفهوم سرنگونی چيست؟ سئوال را بی پاسخ می گذارند. جالب است برخی که خواهان جايگزينی سرنگونی به جای گذار هستند، می گويند ما مخالف خشونت هستيم. ولی توضيح نمی دهند چرا بر کاربرد سرنگونی اصرار دارند؟ بنظر می رسد که برای اين دسته يا تنها واژه سرنگونی مطرح است و يا اينکه سرنگونی را برای نشان دادن همراهی با جريان های سرنگون طلب در خيابان های اروپا، کانادا و امريکا می خواهند.
مهدی ابراهیم زاده
کنفرانس داوس در خوشبینانه ترین حالت می‌تواند زمینه ساز دستیابی به راه حل هایی برای موضوعات ۴ گانه بالا باشد، اما باورکردنی نیست، که بتوان برای جنگ اکرائین بدون حضور روسیه و یا برای جنگ غزه بدون شرکت مستقیم طرف های درگیر درآن، به یک راه حل که متضمن صلح پایدار باشد، رسید. از سوی دیگر، امروز در منازعات بین‌المللی و جهانی، ویا مشکلاتی همچون تغییرات اقلیمی و یا بحران اقتصادی و بدهی های کشور های در حال توسعه، نمی‌توان بدون مشارکت همه قطب ها و کشورهای ذی نفوذ، از جمله بریکس، انتظار دستیابی به راه حل های کارساز و عملی داشت.
احمد هاشمی
تشکیل یک دولت فدرال، به عنوان هدف مقدم، برای جنبش براندازانه، به این معنی است که تشکیل دولت موقت با مشروعیت قانونی، یعنی از طریق اتنخابات آزاد منتفی است و در پی آن نیز مهیا نمودن شرایط برای برگزاری مجلس موسسان قانون اساسی نیز، دردستورکار نیست.
با این مقدمات جای تعجب نیست، که او طرفداران گذار به دموکراسی رارفرمیست می خواند، زیرا انقلابیون به مسئله دموکراسی کاری ندارند، بلکه با سقوط رژیم، بلا واسطه یک جمهوری دموکراتیک فدرال جایگزین می کنند. شکی باقی نمی ماند,که این همان دور باطل رفرم یا انقلاب است.
بهروز خلیق
شکل مبارزه و ميدان مبارزه که توسط جنبش زن، ژندگی، آزادی انتخاب شد و شکل مبارزه ای که امروز زنان کشورما پيش می برند و تن به پوشش اجباری نمی دهند، الگوی مناسبی را در مقابل ما گذاشته است. مبارزه مدنی در خيابان ها، دانشگاه ها، محلات، کارخانه ها، ادارات و ......در شکل اعتراضات خيابانی، گردهمائی ها در دانشگاه ها و خيابان ها، اعتصاب ها، اعتصابات سراسری، بست نشينی ها، تحريم ها، سرپيچی از قوانين تبعيض آميز، تعطيلی مغازه ها و ....