رفتن به محتوای اصلی

چرا هنوز این همه شغل وجود دارد؟ (بخش چهارم)

چرا هنوز این همه شغل وجود دارد؟ (بخش چهارم)
تاریخ و آیندۀ اتوماسیون کار

تعامل کار و اتوماسیون چگونه صورت می‌گیرد؟ - ادامه

طبعاً مثال گفته‌شده را نباید نمونه وار تلقی کرد. تغییرات تکنولوژیکی الزاماً موجب افزایش مشاغل بی‌ضرر و زیان نیستند. سه فاکتور عمده می‌توانند آثار تغییرات تکنولوژیکی را تعدیل یا تشدید کنند. اول این‌که کارگران تمایل بیشتری به استقبال از اتوماسیون دارند اگر وظایفی را به عهده داشته باشند که در اثر اتوماسیون تکمیل می‌شوند، و نه آن وظایفی را که به علت اتوماسیون در همان مراحل اول از میدان به در می‌شوند. یک کارگر ساختمانی که در کار بیل‌زنی تخصص دارد، اما مهارت راندن بالابر را ندارد، قاعدتاً با پیشرفت اتوماسیون با تنگناهای شغلی بیشتر و بیشتری مواجه خواهد شد. به همین قیاس، یک کارمند پول‌شمار بانک که به‌خوبی از عهدۀ این کار برمی‌آید، اما قادر به "بانکداری مناسبتی" نیست، بسیار نامحتمل است که شغلی در یک بانک امروزی به دست آورد.

ثانیاً افت‌وخیز در میزان عرضۀ نیروی کار می‌تواند منجر به تعدیل دستمزدها شود. اگر عرضۀ کار برای انجام وظایف مکملی که کارگران ساختمانی یا کارمندان بانک به عهده می‌گیرند، در جاهای دیگری در بازار کار فراوان باشد، افزایش احتمالی دستمزد بابت انجام این وظایف مکمل ناشی از تعامل اتوماسیون و کار انسانی می‌تواند تعدیل یا حتی منتفی شود. بااینکه این دست افت‌وخیز در عرضۀ کار قادر به جبران کامل افزایش دستمزدهای ناشی از ارتقاء تولیدوری نیست، اما می‌توان مثال‌های مفرطی را نیز ارائه داد: هسیه و مورتی نشان داده‌اند که ورود نیروی کار جدید به بخش املاک و مستغلات، در واکنش به افزایش قیمت خانه، تماماً افزایش دستمزدی را که می‌توانست به‌این‌علت سبب شود، خنثی کرده است.

نماسوم این‌که افت‌وخیز تقاضا، در ترکیب با افت‌وخیز درآمد، می‌تواند به ترمز یا سرعت‌گیری عواید حاصل از اتوماسیون بیانجامد. در مورد محصولات کشاورزی در بلندمدت، بهبودهای خارق‌العادۀ تولیدوری با کاهش نسبت درآمد خانوار برای خوراک همراه بوده است. بهبود در تکنولوژی در بخش‌های دیگر، مثلاً در بخش بهداشت، به نسبت بیشتری از درآمد خانوار برای بهداشت انجامیده است. حتی اگر افت‌وخیز در تقاضای نهائی در بخش معینی "کمتر از یک واحد" باشد – به این معنا که بخش موردنظر با افزایش تولیدوری کوچک و کوچک‌تر می‌شود – این الزاماً بدان معنا نیست که با پیشرفت‌های تکنولوژیک، تقاضای کل کاهش می‌یابد؛ بلکه درآمد اضافی حاصل از پیشرفت تکنولوژیک درجاهای دیگر هزینه می‌شود. با پیدایش ماشین ‌سواری مسافرت با اسب و هزاران شغل در دهۀ ۲۰ قرن گذشته از بین رفتند، اما صنایع غذای سرپائی (غذای فوری) و مهمانخانه‌داری کنار جاده برای سرویس دادن به "جمعیت ماشین‌سوار" پا به میدان گذاشت. افزایش درآمد همچنین می‌تواند محرک تقاضا برای مشاغلی که به پیشرفت تکنولوژیک مطلقاً ربطی ندارند، نیز بشود. تولید غذاهای رستورانی، خدمات نظافت کاری، آرایش مو و تناسب بدنی نه ارتباط محکمی با تکنولوژیهای امروزی دارند و نه در اثر این تکنولوژی از بین رفته‌اند. به قول بامول، این مشاغل گرفتار نوعی کاهلی تکنولوژیک‌اند. اما البته تقاضا برای این نوع کالاها اکیداً وابسته به افت‌وخیزهای درآمدی است، به‌نحوی‌که افزایش تولیدوری در بخش‌هایی که با پیشرفت‌های تکنولوژیک هدایت می‌شوند، موجب تقویت استخدام در بخش‌های مذکور است. نهایتاً این نتیجه ایجاب می‌کند که افت‌وخیز جای گذاری بین بخش‌های راهنما و کاهل، کمتر یا حداکثر برابر یک واحد است.

بهبود در تولیدوری در دوره‌های بسیار طولانی، به افت تقاضا برای کالاها و خدمات منجر نشده است، بلکه مصرف خانگی اساساً همپای درآمد خانگی حرکت می‌کرده است. ما این را می‌دانیم زیرا علیرغم پیشرفت مدام در استانداردهای زندگی، سهم جمعیتی که به کار دستمزدی اشتغال داشته است، دست‌کم در خلال یک قرن اخیر افزایش داشته است. یک کارگر متوسط آمریکایی در سال ۲۰۱۵ که بخواهد با سطح درآمد یک کارگر متوسط در سال ۱۹۱۵ زندگی کند، کافی است فقط ۱۷ هفته در سال کار کند تا به این خواسته‌اش دست یابد. بسیاری از شهروندان امروزی علاقه‌ای به این مقایسۀ بین ساعت کار و درآمد ندارند و استدلال می‌کنند که تقاضا برای مصرف همراه با تولیدوری افزایش‌یافته است. البته شهروندان کشورهای پردرآمد در مقایسه با یک قرن پیش تعداد ساعات کمتری در سال کار می‌کنند، بیشتر به تعطیلات می‌روند و، به نسبت طول عمر، زودتر بازنشسته می‌شوند و به‌این‌ترتیب بخش بیشتری از درآمدشان را صرف اوقات فراغت می‌کنند. این خبر خوبی است، اما آیا به این معنا نیز هست که تقاضا برای مصرف دارد اشباع می‌شود؟ به نظر من نه. این نکته محرز است که در کشورهای پردرآمد مصرف و فراغت مکمل هم‌اند؛ شهروندان بخش قابل‌توجهی از ایام فراغتشان را به مصرف – خرید، مسافرت، خوردن و گرچه کمتر خوشایند مراقبت‌های پزشکی – می‌گذرانند.

حال دربارۀ این دغدغه که اتوماسیون، در اثر رفع نیاز به نیروی کار، موجب نابودی کار خواهد شد، چه می‌توان گفت؟ این واقعه در مدل‌های سادۀ اقتصادی نمی‌تواند رخ دهد، زیرا "سرمایه" در تعلق عامل‌های اقتصادی‌ای است که احتمالاً کارگر هم هستند. اما از سوی دیگر ماحصل کار آن‌ها به عدۀ محدودی تعلق می‌گیرد. تحقیقات انجام‌یافته محیط‌های اقتصادی چندنسله ای را ترسیم کرده‌اند که در آن‌ها یک انفجار تولیدوری روباتی در یک نسل می‌تواند به ثروت سرسام‌آور یک نسل از سرمایه‌داران به هزینۀ نسل‌های آینده بیانجامد. این نسل‌ها ازآن‌رو متضرر می‌شوند که ثمرات یک موج اوج‌گیرندۀ تولیدوری توسط یک نسل قبلی به مصرف رسیده و نسل کنونی با تقاضای به‌شدت کاهش‌یافته برای کار مواجه شده است. در برخی از موارد حتی محدودیت‌های اعتباری را تجربه خواهند کرد که مانع از سرمایه‌گذاری انسانی می‌شوند. در این مدل تهدید اصلی الزاماً از جانب تکنولوژی نیست، بلکه به علت سوء حاکمیت است. یک مالیات متناسب بر سرمایه می‌تواند پیشرفت‌های تکنولوژیک را متوجه رفاه همگانی کند. بنابراین یک نتیجۀ کلیدی این است که اتوماسیون سریع می‌تواند چالش‌هایی را متوجه توزیع ثروت کند، که رسیدگی به آن‌ها مستلزم یک پاسخ سیاست‌گذارانه وسیع است.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید