مسائل گذار: بسوی دمکراسی، جمهوری، توسعه و رفاه گفتگوی کوروش پارسا با بهزاد کریمی از کادرهای قدیمی جنبش چپ ایران، عضو حزب چپ ایران، فعال و تحلیلگر سیاسی
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان،بنیاد آزادی اندیشه و بیان
در ایران کنونی هم، این ائتلاف دموکراتیک "نه به جمهوری اسلامی" است که باید وسیعترین نهضت ملی را شکل بدهد. معمار اصلی "نه به جمهوری اسلامی" هم کسی نیست حز خود جمهوری اسلامی! این "نه!"، موجی است با نمودهای مختلف که مدام دامنه میگیرد. گستردگی این ایده در جامعه که چرا مخالفان با هم نیستند نه القاء سیاسی از بالا که نشانگر عینیت سیاسی کشور و جوشیده از متن جامعه اسیر جمهوری اسلامی است.
یک نگاه مسئولانه برای داشتن ایرانی مبتنی بر عمل به اراده ملی در جهانی جهانی شده، میکوشد که همین جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا کند تا خطر فراروئی تنش و تشنج چندین دهساله به جنگ و ناامنی، بکلی از میان برخیزد و تا تحریمهای خم کننده کمر یک ملت برداشته شود. این نگاه، مبارزه سیاسی با این نظام را میخواهد در فضای حتی المقدور دور از هیجانات کاذب ناسیونالیستی پیش ببرد. نگاهی که مبارزه روز را نه موکول به تعیین تکلیف راهبردی ملی و مردمی نهائی با این نظام میکند و نه مبارزه روز را بدون افق و چشم انداز راهبردی درست میداند.
. هدف سیاسی نیاز به سیاست ورزی دارد و با دخالت در سیاست مشخص است که جان میگیرد. ورود در فعل و انفعالات سیاسی جاری، نیاز است اما در عین مرزبندی با هر جناح از قدرت اعم از هسته تا حواشی، نه به معنی برخورد یکسان با همهی آنها بلکه برخورد از جایگاه مستقل با هر مورد و هر گرایشی است که به انحای مختلف دل در گرو وضع موجود دارند.
حمزه سخت گریزان بود از اینکه نامش بر زبانها افتد. ولی گردش زمانه در پرتو انتخاب اجتماعی و سیاسی که خود در پیش گرفته بود، او را در کوران حوادثی قرار داد که نامش در سپهر گستردهای بر سر زبانها افتد. حتی به تصادف در معرض آزمونی سخت قرار گرفت و جفای بسیار بر او رفت. اما بخاطر آنچه خود مصالح جنبش میشناخت، به از خودگذشتگی بزرگی تن داد. او به یگانگی و پاکباختگی خود باور بی پایان داشت. از زمان وام گرفت و از خویشتن خویش مایه گذاشت و سرانجام سرفراز چهره نمود.
اگر نیاز سیاسی لحظه در قبال دیکتاتوری فردی شاه، بهم زدن آرامش مختنق و اراده کردن در برابر آن بود، اما در شرایط به حاکمیت رسیدن جمهوری اسلامی، تنها با چهره نمائی سکولار دموکرات البته در شکل سیاست ورزانه مبتنی بر فهم توازن قوای موجود بیرون زده از دل انقلاب بود که میشد اراده سیاسی لحظه را نمایندگی کرد. ضد آمریکایی بودن چریک فدایی خلق پرورده شده در جامعه سیاسی پسا کودتا همان اندازه قابل فهم بود که افتادنش به دام آمریکا ستیزی حکومت واپسگرا در پسا انقلاب و همآوا شدنش با آن، نشان از فاجعه سیاسی داشت.
آنچه در زیر می آید برشی است از سالهای ٤٥ تا مهر ٤٧ دانشگاه تبریز که نگارنده آن مدت را در لحظه لحظهاش زیست و با چم و خم مسایلش گره خورد. یک نقاشی زنده است از هر آنچه که طی این بازه زمانی در آنجا گذشت و روایتی با قسمی دخالت دادن جنبههای تحلیلی و بعضاً هم آوردن پاره خاطرات شخصی تا بتوان از سیر روندها و تحولات فکری و مبارزاتی آن زمان تصویری زنده به دست داد. قصد، ارایه روانشناسی آن روزگار است در یکی از مکانهایی که منزلگهی برای جریان چریک فدایی بود.
منتظر واکنش من بود. فرصت خواستم و گفتم کسانی هستند که بهتر است از آنها سراغی بگیرم. بعد هم پرسیدم مصلحت میداند پولی جمع و جور کنم؟ راستش در این خیال بودم که رفقا کم بانک نزدهاند و چند ده هزار تومانی که مثلاً می توانم از این و آن بگیرم نباید مسئله سازمان باشد! نگو که این نیز یکی دیگر از پنداشتهای خام من بود!
فایل صوتی - تصویری که ملاحظه می کنید، گفتگویی است که میان رفیق بهزاد کریمی که دو سال پیش در سفر به کانادا در دیداری با چند نفر از جوانان که در آن زمان بتازگی ایران را ترک کرده بودند، صورت گرفته است.