Skip to main content

گوناگون

ابوالفضل محققی
تنها زمانی می توان از شهر وندی، حقوق شهر وندی و شهر وند آزاد سخن گفت که به مسئولیت فردی خود در قبال دیگرشهروندان عمل نمائیم، تلاش کنیم تا حد توان خود این دیوار صلب کشیده شده توسط ارتجاع مذهبی را سُست کنیم و با شهامت و بدون ترس از انگ خوردن، از حقوق شهروند بهائی نیز دفاع کنیم .
آرام بختیاری
آلفرد آدلر در خانواده ای یهودی تبار در شهر وین بدنیا آمد، پدرش تاجر غله بود. او از سال 1902 وارد محفل فرویدگرایان شد ولی در سال 1911 از فروید جدا شد و در سال 1934 بدلیل روی کارآمدن فاشیسم آلمانی به امریکا مهاجرت کرد. در تمام طول عمر موضوعات و نارسایی های اجتماعی برایش مهم بود. از جمله آثار وی- بهداشت و سلامتی اجتماعی، پژوهشی در باره ضعف ارگانها، عمل و تئوری روانشناسی فردی، معنی زندگی، پیروزی بر عقده حقارت، و شناخت انسان، هستند.
دکتر بهنام هم‌چنین در مقام معاونت دانشگاه تهران خدمت کرد و در آخرین سال‌ پیش از انقلاب ریاست دانشگاه فارابی را بر عهده داشت. دکتر بهنام از همکاران سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی سازمان ملل، یونسکو، بود و این همکاری در دوران تبعید در پاریس منظم‌تر شد که نتیجه‌ی آن سفر‌های متعدد به آفریقا و چاپ چند کتاب ارزنده به زبان فرانسه در مورد مدرنیته و خانواده بود.
احمد فرزند ترکمن صحرا بود. جوانی خود را با امواج انقلاب و جنبش همگانی مردم ترکمن صحرا آغاز کرد. در روزهائی که شور پیکار همگانی برای عدالت و آزادی همه صحرا در بر گرفته بود، سر از پا نمی شناخت. در ستاد مرکزی شورا ها، در کانون فرهنگی - سیاسی خلق ترکمن ، در میان صیادان بندر ترکمن و گومیشان و در جنبش معلمان، جوان آفتاب سوخته و بالا بلند ترکمن همه جا حاضر بود.
ابوالفضل محققی
در این میان وضعیت و حجم کار، انتشارات شناخت که وظیفه رساندن به موقع انتشارات سازمان به دست اعضا و هوادران در سراسر ایران را بر عهده داشت، سخت سنگین بود. این که با دمپائی چرمی که بیشتر شبیه دمپائی های هلندی است، به سرعت پله های ورودی کتابفروشی را یک دو تا می کند، کسی جز مسعود سلطان پور نیست. لحظه ای آرام قرار ندارد؛
ابوالفضل محققی
برای نشان دادن وضعیت وشرایطی که تحت آن شرایط انتشاراتی و کتاب فروشی شناخت کار می کرد و وظیفه توزیع آن همه کتاب، جزوه، اعلامیه، تراکت و پوستر را انجام می داد نا چارم گریزی کوتاه به جو بالای سر کتابفروشی یعنی خیابان انقلاب بزنم!
آرام بختیاری
در دوره رنسانس، نوول اروتیک "دکامرون" در سال 1350 میلادی به رشته تحریر درآمده. در فرانسه آثار نویسندگانی مانند دساد، بالزاگ، بودلر، و در انگلیس بعضی از آثار شکسپیر، و در ایتالیا خاطرات کازانوا، در آلمان بعض از نوشته های گوته و شیلر،آثار عشقی اروتیک شمرده میشوند. در قرن 20 نویسندگانی مانند جویس، لاورنس، نابکوف، هنری میلر، آنایس نین، ژنت، آرسان، همینگوی، ویلیامز، پاپلو نرودا، و اسکار وایلد، در ژانر اروتیک آثاری آفریده اند.
ابوالفضل محققی
هیچ هنر اصیلی نمی تواند جدا از این جوشش خون شکل گیرد. خونی بجوش آمده از عشق که چون نفیر مولانا مرد و زن را به ناله در می آورد؛ نفیری که چیزی جز بیان حال، بیان سیر و سلوک و حضور هنرمند در بطن تاریخ در بطن مردم نیست. نفیر هنرمندی که پس از سالها رنج، سالها طی طریق به آفتابی می رسد که پرده می درد و خط سوم را مینگارد. اگر تصویرگر باشد تصویر می کند؛ اگر پیکرتراش باشد می تراشد اگرخالق آوای حیات باشد در ترنم های موسیقیائی منعکس می نماید. صحنه های آفرینش را خلق می کند؛ سمفونی های جاودان پیروزی انسان بر سرنوشت،بر طبیعت را می آفریند.
در ۱٨ مارس ۱۹۳۳ در پی انتشار کتاب «تلگرام شبانه» به بهانه تبلیغات کمونیستی به بازداشت پلیس منتقل شد. او در ۳۱ مه به دلیل مشارکت در ایجاد یک شبکه کمونیستی برای سرنگونی رژیم در محل دستگیر شد و در زندان بورسا زندانی شد. او در پایان تیرماه به خاطر انتشار کتاب «تلگرام شبانه » به شش ماه زندان محکوم شد. در همان سال او همچنین برای شعری دیگر به دوازده ماه زندان و پس از محاکمه حزب کمونیست به پنج سال زندان محکوم شد. او سرانجام در ۴ اوت ۱۹۳۴ به د لیل فرمان عفو عمومی که بمناسبت دهمین سالگرد جمهوری اعلام شده بود، آزاد شد.
ابوالفضل محققی
نوشتم انتشاراتی شناخت مولود جدال نظری برسر درستی و یا نادرسنی مبارزه مسلحانه و نگاه به ماهیت انقلاب وجریان حاکم شده بر کشور و شیوه برخورد با آن بود، که منجر به جدائی سازمان چریک های فدائی خلق و شکل گیری دو جریان اقلیت و اکثریت گردید. کتابفروشی کوچک شناخت هدیه تولد سازمان اکثریت بود که یکی از اعضای حزب توده ایران از روی علاقه شخصی بی سر وصدا دراختیاربخش انتشارات سازمان نهاد.
آرام بختیاری
گروهی از صاحبنظران تفکر بنیامین را مخلوطی از مارکسیسم غیرجزمی و یهودیت مسیحایی و امام زمانی میدانند. وی پیش از مارکسیسم زیر تاثیر اندیشمندانی مانند برگسن، نیچه، کانت، کیرکگارد، زیمل، و دیلتای بود. آشنایی وی با مارکسیسم غیر از آدرنو و هورکهایمر در مکتب فرانکفورت، از طریق برشت، بلوخ، و آسیه لاسیس، و دوری از تفکر مذهبی یهودی گرهارد شولم بود.
ابوالفضل محققی
از پله ها سرازیر می شوم زیرزمین نه چندان بزرگی است مقابل دانشگاه تهران. دست چپ کتابفروشی کوچکی است به نام انتشارات شناخت، دست راست قهوه خانه ای که نامی ندارد از آن دست کتاب فروشی ها و قهوه خانه هائی که از دل انقلاب بیرون زدند.
یداله بلدی
حاج داود زنده نماند تا مانند همپالکی اش حمید نوری مورد محاکمه قرار گیرد و جنایات او برای افکار عمومی مردم ایران وجهان آشکار گردد؛ اما تاریخ بشر همواره از دادگاهی بنام وجدان آگاه بشری برحورداراست و حاج داود و حاج داودها درپیشگاه افکارعمومی به عنوان جنایتکار محکوم و منفور هستند و از نام آنان با ننگ ونفرت یاد خواهد شد.
ابوالفضل محققی
من دیگر چیزی به یاد ندارم! اما هر بار که توفان درمی‌گیرد، من آن صدای وحشت‌زده را می‌شنوم. صدای او را که از درون من فریاد می‌کشد! او را می‌بینم که پسرم را محکم گرفته و به خود فشار می‌دهد، به چپ و راست خم می‌شود و فریاد می‌زند. تا زمانی که توفان می‌غرد، او درون من بی‌تابی می‌کند. با فرونشستن توفان آرام می‌شود. پسرمان را بغل می‌کند و در این گوشه قلبم آرام به خواب می‌رود. او تمام روزها و شب‌ها این جا خوابیده است. تنها توفان خوابش را آشفته می‌کند!
آرام بختیاری
زیبا شناسی ماتریالیستی باید در خدمت ادبیات عملگرا باشد یا برعکس، فضای باسواد نمودن سیاسی جامعه باید مدام تازه گردد، در سوسیالیسم ،ادبیات نقشی اجتماعی دارد. استالین میگفت نویسندگان و روشنفکران، مهندسان روان و روح افراد جامعه هستند. گرچه ادبیات در جامعه سرمایه داری در وضعیت مشکوکی است، پیش بینی و خبر مرگ ادبیات، خود میتواند یک استعاره ادبی باشد، شاید منظور ادبیات بورژوایی بوده.
ابوالفضل محققی
نتیجه چنین حصار کشی به دور خود! باد دادن خرمن های کهنه، باعث غربت وعدم انطباق سازمان سیاسی با جامعه، عدم درک نیازهای اجتماعی ودورماندن ازمبارزه جاری وروزانه مردم وناتوانی در طرح شعارها وخواسته‌های مردم و کلی گوئی می‌گردد. این گروه بندی های درون سازمانی افراد را به تقابل با یکدیگر، یار ویار کشی وانشعاب میکشاند و موجب تحلیل رفتن مدام تشکیلات وکم رنگ وکم بنیه شدن نقش این احزاب و سازمانها در صحنه مبارزه سیاسی ، اجتماعی و فاصله گرفتن از مردم بخصوص نسل جوان می‌شود.
اسد عبدالهی
تنها اندکی از جان بدر بردگان هستند که گوشه هایی ازاین فاجعه هولناک بشری را برمَلا کرده اند. تااین زمان اندک اند کسانی که پای می فشارند براتحادی بین همه کسانی که دراین سالها عزیزان، دوستان، رفقا، فرزندان، همسران، خواهران، برادران، بستگان وهم‌اندیشگان خویش را از دست داده اند.
یداله بلدی
عمر قهرمانی جاودانه نیست اما قهرمانانی جاودانه اند که درشرایط سخت ودشوار با مردم باشند و در رنج‌های آنان سهیم باشند و از حقوق ستمدیدگان دفاع کنند، نه اینکه به ستمگران مشروعیت بخشند.
موضوع این شماره: مبارزه با مجازات اعدام
فصلنامه‌ی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیر نظر شورای سردبیران با مسئولیت دو سردبیر: مراد رضایی و علی صمد
همکاران این شماره: دکتر مهرداد درویش‌پور، منیژه ربیعی، دکتر سعید مدنی، حسن نادری، گراناز موسوى، احمد باقری، رضوان مقدم، مهرداد خامنه‌ای، حسین غبرایی، ن. س.، بامداد آزاد، داود احمدلو، بیــژن میثمــی، دکتر حسن نایب هاشم، وهاب انصاری، نسرین- ن، مراد رضایی و علی صمد
صفحه آرایی و گرافیک : مراد رضایی
زنده یاد بنی صدر عمری را قبل و بعد از انقلاب در مبارزه با استبداد داخلی، استیلای خارجی و ارتجاع و استبداد مذهبی سپری کرد. بنی صدر در طول حيات سياسی اش توانست برخی اشتباهات و اشتباه محاسباتش را اصلاح کند و یادگار نیکی از خویش در تاریخ ملی ایران برجای گذارد.
ابوالفضل محققی
دخترک بی‌خبر از آنچه که می گذشت کنار حوض نشسته بود. به ماهی‌های سرخی که در چهار دیواری حوض با بی‌قراری می چرخیدند خیره شده بود. هراز چندی سری بیضی شکل از آب بیرون می آمد. دهانی کوچک مانند دهانه بادکنک چند بار باز و بسته می شد. هوا را به درون می کشد و باز حرکت بی‌قرار خود را در طول و عرض حوض ادامه می داد.
شهین که در خرداد سال ۱۳٥۰ دستگیر و به پنج سال محکوم شده بود تا سال ۱۳٥۶ در زندان ماند. در سال ۱۳۶۱ نیز دستگیر و چهار سال و نیم در جمهوری اسلامی به حبس بود و بار دیگر طعم تلخ زندان را چشید با همان صلابتی که زندان رژیم شاه را گذراند. او تا پایان زندگی اش به مردم عشق ورزید.
ابوالفضل محققی
چهره پهلوانان مردمی، دوست داشتنی که در تمامی طول تاریخ با تلاش خودبا دلیری و پهلوانی خویش نهال امید در دل ها کاشته اند .پیروزی در این میدان ها که ببهای روزها وشب ها سخت کوشی وعرق ریختن وگذشتن از بسیاری خواسته ها صورت می گیرد!تلاش برای باز گردانیدن و حفظ غرور ملتی که سرانجام بلند خواهد شد و نقش آزادگی وحریت خود را بر تارک تاریخ این سرزمین که تختی ها ،قلیچ خانی ها نوید افکاری و نهایت یزدانی ها به نگهبانی ازآن بر دروازه وطن ایستاده اند خواهد زد.
آرام بختیاری
فروم میگفت از خودبیگانگی ها در ضمیر ناخودآگاه انسان نفوذ کرده و موجب بیماریها و ناگواریهای روانی انسان میشوند. وی خواهان روح و روان هومانیستی رادیکال است که موجب تغییرات اجتماعی انسانی فرد گردند. وی میگفت راهنمای یک زندگی سالم انسانی میتواند دو هدف باشد؛ داشتن یا شوق مالکیت؛ که انسان را جامعه ستیز میکند، و شوق به بودن و هستی؛ که انسان باید اخلاق مدار باشد.
اسد عبدالهی
انسانی كه بتواند در اين گفت‌وگوی درونی، با خود به مثابه «ديگری» انديشه كند، توانايی داوری و تشخيص ميان خوب و بد را، به ويژه در شرايطی كه نظام ارزشی فرو ريخته باشد، به دست می آورد. نكته ديگر در تفكر آرنت، «زندگی در عصر ظلمت» است. او فضای ظلمانی و تقديرِ زيستن در چنين شرايطی را عذر موجه برای عدم واكنش اخلاقی و وجدانی نمی‌داند.
مصطفی مدنی
شهین را نخستین بار در کوتاهی بعد از انقلاب ۵۷ در ستاد سازمان در خیابان میکده (فدائی) دیدم. دختری ساده، با وقار و صمیمی که آمده بود گنجینه‌اش را در اختیار نشریه‌ی کار قرار دهد. میراثی گران‌بار که از مبارزات ایدئولوژیک درونی سازمان و به قلم یکایک اعضای رهبری فدائی که نشان می داد همگی دستی توانا به قلم دارند، به امانت نزد او مانده بود.
ابوالفضل محققی
از کودکی چنین بود. ماه گذشته که سکته کرد و در بیمارستان بستری گردید، تمام روزها انبوهی ازمردم عادی، کسانی که او را از دور و نزدیک می شناختند برای دیدنش به بیمارستان می رفتند. ناظرانی که او را نمی شناختند، می پرسیدند که این شهین توکلی کیست؟ انسان شکوهمندی که حتی در زندان زمان شاه نیز در هر سلول در هر بندی که قرار گرفت سکوت زندان شکست، شادی و امید آفرید."
حسن بلوری
علم نیز چون دانش تاریخی طولانی دارد. شروع آن را می‌توان از زمان آنکسیماندر دانست. قرن‌ها یافته‌های علمی، به‌غیر از هندسه و علم اعداد، بیشتر در شکل توصیفی، بیان کیفی، ارائه می‌شدند. بیان کمی و کیفی علم از دوران گالیله، به ویژه از زمان نیوتن به این طرف، با بهره‌جوئی از زبان دقیق ریاضی مرسوم گردید. منظور ما از علم توانائی شناختی ویژه، کاوش در باره‌ی رابطه‌ها، ویژه‌گی‌های اساسی، روابط علّی، قوانین بخش مربوطه، توسعه، بررسی، بازنگری و تجدیدنظر در یافته‌ها می‌باشد. علم فرهنگ شک و تردید است و نه باورها. علم در مفهوم‌ها، زیررده‌ها، فرضیه‌ها، نظریه‌ها و قوانین منطقی خلاصه می‌شود.
لباس شخصی‌های رسانه‌ای و فضای مجازی هر روز بازارشان داغ‌تر و پررونق‌تر می‌شود. به عنوان تحلیلگر، مخاطب و منتقد؛ در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی حضور گسترد‌ه‌ای دارند. اگر بتوانند خودشان را به‌عنوان تحلیلگر و کارشناس جا بیاندازند، کارشان سکه خواهد شد و هر روز مخاطبان را با افاضاتشان مستفیض خواهند نمود. و عملا مخاطب را از داشتن برنامه‌ای پربار و بدرد بخور محروم خواهند کرد. این «لباس شخصی‌ها» یا به عبارتی دیگر «ارتش سایبری» به عنوان مخاطب با شبکه‌های تلویزیونی تماس می‌گیرند و وقت برنامه را با سؤال‌های طولانی و بلاانقطاع پر می‌کنند.
س. شکیبا
ما وقتی نداشتیم که شناخت پیدا کنیم، بفهمیم و بدانیم که انسان، ولو انسان مبارز، می تواند و باید روحیات گونه گون داشته باشد، عاشق طبیعت باشد فقط برای دیدن سبزه و چشمه و نه الزاما افزایش قدرت جسمانی، عاشق سفر باشد، تا سرزمین خود و مردمش را ببیند و بشناسد و از موسیقی در جاده لذت ببرد و نه الزاما برای اجرای قرار در جدالی دائمی.
آرام بختیاری
انسان همیشه در جستجوی مکانی مناسب برای خود در جهان بوده است. اندیشه نو یعنی شناخت آزاد برای انسان آزاد. فلسفه علم یعنی استفاده از دستاوردهای شناخت. فلسفه، نقد وضعیت موجود و مزرعه ساختارهاست.
کولت شید
در یک سیستم سرمایه داری، افراد زیادی برای دیدن خانواده وحفظ دوستی‌های موجود - چه رسد به ایجاد و پرورش دوستی‌های جدید- وقت ندارند. ایجاد وقت برای دیدن افراد وقتی که مثلا چند جا (اغلب با اوقات کاری نا منظم)، کار می‌کنید ارتباط گرفتن، مراقبت از کودکان و اعضا خانواده، و انجام وظایف بنیادی مانند آشپزی، رفتن به بقالی، وشستن رخت‌ها، برخی اوقات به صورت هم زمان دشواراست.
موضوع این شماره: بحران پناهندگی؛ قوانین و واقعیات
همکاران این شماره: مرجان نیک خواه، ملیحه حیاتی، دکتر مهرداد درویش‌پور، ناهید کشاورز، سیامک سلطانی، مینا امیدوار، مژگان کاهن، بیــژن میثمــی، دکتر گودرز اقتداری، رویا م.، روزا روزبهان، حسین غبرایی، مراد رضایی و علی صمد
 صفحه آرایی و گرافیک: مراد رضایی
ابوالفضل محققی
"دو باری که اجازه ملاقات دادند همراه چند پاسدار مسلح به سالنی که هیچ پنجره ای نداشت آوردند؛ ریشش بلند شده بود. هر دیدار زخم های پانسمان شده تنش پیدا بود. دیگر اجازه ملاقات ندادند .... بعد یازده ماه که در انفرادی بود، تیر ماه سال ۶۴ به پدرش زنگ زدند که خانمش با بچه اش می توانند بیایند ملاقات. به پسرم گفتم که فردا بابا را خواهی دید . روز پنجم تیر به پدرش زنگ زدند که لازم نیست بیائید اعدام شد! باور کردنی نبود."
ابوالفضل محققی
باغی که او با هنر خود با رشته های حسی تنیده شده با فریاد آزادی گوشه کوچکی از دریچه آن باغ برروی ما گشود و ما را با خود بi سیاحت آن باغ برد. من هنوز هر زمان که دلم تنگی می گیرد، به سراغش می روم تا دریچه ای از باغ جادوئی خود بگشاید؛ باغی که در آن فریاد آزادی خواهی درد ورنج حاصل از این آزادی خواهی را می شنوی! می توانی در موهای سفید او نزدیک شدن به لحظه وداع را ببینی . اما آن چشمان درخشان آن ذهن زیبا ، آن روح سرکش و بیقرار ،آن شور هستی نهفته بر آن، آن دست های آفرین کار بتو می گویند که هیچ چیز پایان نیافته و نمی باید!