سهشنبه ۳۰ دسامبر ۲۰۲۵
سهشنبه ۹ دی ۱۴۰۴
گفتمان
سهراب مبشری
يک نظام دمکراتيک، می تواند به درجات مختلف متمرکز يا غيرمتمرکز باشد، اما يک نظام استبدادی تنها می تواند بر اساس تمرکز دوام يابد.
ديگر کمتر کسی است که منکر شود نظامی به شدت متمرکز، بحران زاست. نظام متمرکز، مردم را نسبت به قدرت مرکزی بدبين و از آن بيگانه می کند. پافشاری بر تمرکزگرايی نظام سياسی، همانند ترمز و مانعی عمل می کند که از آهنگ رشد سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می کاهد و نمی گذارد در ميان مردم، احساس «از خود دانستن» دولت که از شرايط بنيادين دمکراسی است، شکل گيرد.
ديگر کمتر کسی است که منکر شود نظامی به شدت متمرکز، بحران زاست. نظام متمرکز، مردم را نسبت به قدرت مرکزی بدبين و از آن بيگانه می کند. پافشاری بر تمرکزگرايی نظام سياسی، همانند ترمز و مانعی عمل می کند که از آهنگ رشد سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می کاهد و نمی گذارد در ميان مردم، احساس «از خود دانستن» دولت که از شرايط بنيادين دمکراسی است، شکل گيرد.
علی پورنقوی
تحقیقات انجام یافته در کشورهای آسیائی و افریقائی، و حتی در میان کشورهائی که احزاب شان گاه از میان جنبشهای مسلحانه یا شورشی برآمده اند، نیز جز این نمی گویند. مطالعه ای در 8 مورد از کشورهای اخیر4 حاکی از آن است که "گذار موفقیت آمیز از یک جنبش شورشی/مسلحانه به یک حزب سیاسی نه فقط به اهداف و انگیزه های شورشیان5، نوع حل مناقشات (مذاکره، سازش، پیروزی نظامی،...)، موقعیت سیاسی و امنیتی داخلی و منطقه ای، نقش عوامل بین المللی،... بلکه همچنین به ساختار درونی جنبش مربوطه و جای رهبران در درون آنها بستگی دارد. در این میان چفت و بست ممکنه میان مطالبات جنبش شورشی و یک برنامۀ سیاسی دارای اهمیت خاص برای گذر به یک حزب سیاسی مؤثر است."
علی پورنقوی
چه در تاریخ و چه در امروز "نوع شناسی ..." در این باره که انواع احزاب و تیره های متعلق به هر نوع حزب کدام اند، و نیز این که آیا حزب "همانی است که خود مدعی است" یا باید تعریفی از حزب داشت و بر وفق آن برخی از تشکلات بروز یافته در جا و گاه معینی را از دایرۀ شمول آن خارج دانست، اجماعی وجود نداشته است
بهزاد کریمی
افقی که چپ به عنوان آلترناتیو در برابر پدیده ناسیونالیسم گشود وبا همین افق گشایی هم مناسبات مبتنی بر انترناسیونالیسم و همه بشری دربرابر دیدگان بشریت را نشاند، هیچ بدیل دیگری ندارد. و این، ارزشی است درخشان و کماکان معتبر برای امروز و حتی بسی بیشتر از دیروز. "مرز" به عنوان مقولهای تاریخی مدت هاست که در تداوم خود سدی در برابر توسعه هم بسته و انسانی جهان ما شده است
بهزاد کریمی
ناسیونالیسم در ذات خود نه ارزش است و نه ضد ارزش، و بخودی خود نه مثبت و نه منفی. پدیدهای است که مصرف تاریخی معینی دارد. زمانی ترقیخواهانه که هنوز هم در جاهایی با ایفای چنین نقشی و زمانی دیگر موجبی برای بازدارندگی رشد و همبستگی طراز بالا که یا تا کنون عمل کرده و یا هنوز هم میتواندعمل کند. در این میان اما، نکته محرز آنست که ناسیونالیسم تنها در شرایط فارغ از ستم و تبعیض است که میتواند استعداد یابد تا نه فقط با دیگری به تعامل برخیزد که با آن حتی درآمیزد.
مجید عبدالرحیم پور
آیا سرمایه داری با اتوماسیون فرایند تولید و خدمات، کاهش کار انسانی و نیروی کار و نیز کاهش مزد و حقوق نیروهای کار برای سود بیشتر، به نوعی گور خود را نمی کند؟ آیا طبقۀ کارگر گورکن سرمایه داری خواهد بود؟ بنظر می رسد، روند تشدید شوندۀ نابودی مشاغل متکی بر کارانسانی، بیشتر از این که مؤید این باشد که یک طبقۀ کارگر متشکل در میدان های نبرد اجتماعی، سرمایه داری را به گور خواهد سپرد، مبین روندی تکنولوژیک در اضمحلال سرمایه است
بهزاد کریمی
این دستاورد بشریت است که امر جدایی یا ماندن در کادر سرزمین واحد، نه با زور و جنگ که از طریق همهپرسی دمکراتیک انجام پذیرد. "حق تعیین سرنوشت" اصولا و مقدمتاً با حق برگزاری رفراندوم است که می تواند تحققی دمکراتیک یابد. رفراندوم، ابزار تجلی حقی است دمکراتیک و نفی این ابزار دمکراتیک، جز ابتر کردن خود آن"حق" معنی دیگری نخواهد داشت
بهزاد کریمی
برآورده شدن داد و عدالت اجتماعی مد نظر ما جنبه روندی دارند و سوسیالیسم مورد نظر ما نه که چیزی جز تحقق همین روند. هم از اینرو خود را با معرفهای تعریف کنیم که نشانگر روند است و برای جامعه و توده مردم نیز دارای جذبه جاری. و این، همان عدالت است و داد. از این دو واژه نیز، با آنکه عدالت مفهومتر است ولی نه در لفظ بر زبان مشترک فارسی همه ما ایرانیان منطبق است و نه در معنی، مبری از نوعی شائبه دینی! بر داد بیایستیم و دادگری ترویج کنیم
بهروز خلیق
در داخل کشور گروه های هوادار و بخشی از فعالين چپ حضور دارند. آن ها حامل گرايش های مختلف به جهت فکری ـ سياسی هستند، ولی خود را متعلق به جنبش فدائی می دانند. برای حداقل بخشی از آن ها حفظ نام فدائی حائز اهميت است. آن ها می خواهند زير اين نام فعاليت خود را ادامه دهند. با اين موضوع، ما چه برخوردی می خواهيم بکنيم؟ آيا نسبت به اين خواست بی توجه می مانيم و نام را تغيير می دهيم؟ يا اينکه نام را به اشکال مختلف حفظ می کنيم؟
علی پورنقوی
این که برنامه، سیاست و عمل احزاب برنامهای گاه به این یا آن میزان بازتاب منافع اقلیتی قومی نیز هست، به روند تکوین آنها، و برخورداری یا عدم برخورداری اولیه آنها از حمایتهای قومی نیز بستگی بسیاری دارد. هستند احزابی که در سیر تحول خود از حزبی مشخصاً قومی به حزبی برنامهای گذر کردهاند. ضمناً نباید چنین انگاشت که گویا "برنامهای بودن" صفتی ابدی است
بهروز خلیق
ساختار هرمی احزاب کلاسیک و به ویژه احزاب توده ای بر پایه محل کار و محل زندگی و یا منطقه ای پی ریزی می شود (پایه حزب). تکنولوژی اطلاعاتی از الزام جغرافیائی در امر سازماندهی حزبی کاسته است و امکان سازماندهی بدون الزام جغرافیایی را به وجود آورده است
مجید عبدالرحیم پور
در دمکراسی سیاسی، تضادها، اختلافات و تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی و طبقاتی از میان نرفته بلکه درشکل عالی تر و غنی تر تبارز پیدا میکنند. اختلافات اجتماعی و مبارزه برای تامین منافع خود، وجود و حضورجنبشها، ارزشها و افکار آزادیخواهانه، دمکراتیک، عدالت جویانه، برابر خواهانه، صلح جویانه و دفاع از محیط زیست، در رسیدن دمکراسی های سیاسی به فراز کنونی در جهان معاصر، نقش مهم وموثری داشتند
علی پورنقوی
در مطالعات مارکسیستی – لنینیستی پیرامون حزب، مطالعه در فرهنگ و روانشناسی توده ها نیز جائی نسبی به خود اختصاص داده است. طبعاً این مطالعات زوایائی از مناسبات حزب با بیرون و پیرامونش را نیز شامل می شدند، اما ایراد مقدم بر آنها این است که سمت آنها اثرگزاری بر توده هاست و هدایت آنان؛ یعنی درست در خلاف سمتی که مدنظر "نوع شناسی ..." است: سمتی که از بیرون متوجه درون حزب است.
بهروز خلیق
شبکه ها ماده بنيادينی هستند که سازمان های جديد از آنها ساخته می شوند يا در آينده ساخته خواهند شد. شبکه ها به دليل اتکای شان به قدرت اطلاع رسانی که در الگوی جديد تکنولوژی فراهم شده است قادر به تشکيل و گسترش در سراسر خيابان های اصلی و پس کوچه های اقتصاد جهانی، اداره کشورها و احزاب سياسی هستند.
علی پورنقوی
معیار منعکس در تعریف حزب برنامهای در زمینه سازمانی حاکی از آن است که "حزب برنامهای دارای چنان سازمان درونیای است که تدوین، اشاعه و بازتولید پلاتفرمهای برنامهای را ممکن میسازد"
مجید عبدالرحیم پور
لازم است با صدای بلند گفته شود تا شنیده شود که دوستان، تشکیل حزب برنامهمحور و تدوین برنامه نوین و تبیین یک گفتمان نوین و امروزی منطبق با شرایط جهان و نیازهای جامعه امروزی، از نیازهای مبرم جامعه ما و از الزامات حضور موثر و نفوذ چپ ایران در جامعه است. تاکنون بسیار دیرشده است.