Direkt zum Inhalt

گفتمان

نادر عصاره
ناپلئون بناپارت، برای سلطه کامل دولت در کشورفرانسه، کارکرد های گذشته دین در رژیم قدیمی این کشور (معطوف به اتحاد سیاست و دین)، بعلاوه هم پیمانی با پاپ را ضروری تشخیص داد و عملی کرد. بناپارت در دین، پایه های اخلاق و نظم اجتماعی را می دید و آن را ضامن ثبات سیاسی  می شناخت. بناپارت، در راستای رضایت خاطر ملت فرانسه، فرسوده از ده سال انقلاب، پایان آن را در اعلامیه کنسول ها (سه مقام عالی رتبه که حکومت می کردند از جمله بناپارت)، این گونه اعلام داشت: «انقلاب بر اصولی که با آن ها آغاز شد، قرار گرفته: انقلاب تمام شده است.» 
آرام بختیاری
شکاکی یا" اسکپتیک" واژه ایست لاتین یونانی، و اصلی روشی متدیک، جریانی آگنوستیکی لاادری است که مهمترین خصوصیت اش اینست که، شک را عمده ترین اصل تئوری شناخت میداند. ریشه و دلیل شکاکی ممکن است فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، غریزی و یا طبقاتی باشد. آن بشکل شکاکی اخلاقی، متافیزیکی، یا مذهبی، اصول فکری خود را در شک می بیند و به عینیت حقیقت باور ندارد و به اثبات عینی نرم های اخلاقی شک دارد. از زمان اسکندر مقدونی جریان فکری شکاکی در چهارچوب فلسفه یونان از طریق متفکرینی مانند هراکلیت، پارمیندس، و پروتاگوراس، شروع شد.
نادر عصاره
در انقلاب فرانسه، تصور کردن پیدایش  کامل ایده  دولت لائیک بنحوی ساده و سرراست، نگرشی خوش بینانه است که  ناشی از خوانشی بسیار ایده آلیستی و  آشنایی نا کافی به  تاریخ پر ضد و نقیض  این دوره ها می باشد.  حاکمیت مردم، به جای حاکمیت  تخت  و محراب،  دولت قانونی به جای دولت با دین رسمی، برابری تمامی شهروندان  از هر دین و کیش در برابر قانون،  شهروندی از هر دینی منفک و خود بنیاد، آزادی دین وکیش، همگی  چون حقوق شهروندی اعلام شده بودند.
نادر عصاره
ژان پل سه کوت، دانشیار  تاریخ در موسسات آموزشی در فرانسه، در صدمین سالگرد تصویب قانون جدایی دین و دولت در مجلس ملی فرانسه، رساله ای را تحت عنوان«دولت خانه خودش، دین خانه خودش»، در سال ۲۰۰۵ توسط انتشارات دو-سوئوی در فرانسه منتشر کرده است. پیدایش ضرورت قانون جدایی دین و دولت، زمینه های تدوین و تصویب قانون مربوطه، دشوارهای اجرای آن، دلایل بنیاد اصولی آن بر آزادی وجدان و برابری حقوقی ، از مباحث اصلی این اثر می باشند. مولف تاریخدان، با توضیح دقیق و ظریف موافقان و مخالفان قانون جدایی دین و دولت...
مهرانگیز کار
برنامه زوم کمپین توقف قتل های ناموسی
چگونه جنبش زنان می‌تواند قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان را تغییر دهد؟
سخنران : مهر انگیز کار
بهروز خلیق
برخلاف تبليغات صورت گرفته، نه حزب به راست چرخيده و نه سياست همکاری و اتحاد با جريان های راست به تصويب کنگره دوم رسيده است. اما برنامه سياسی از نگاهی که گفتگو را برای گفتگو می خواهد، فاصله گرفته است. حزب از گفتگو با جريان های منتقد و مخالف، اهداف مورد نظر خود را دنبال می کند.
در اساس سياست همکاری و اتحادهای حزب، تشکيل بلوک چپ و همکاری و همگامی با جريان های جمهوريخواه سکولار و دموکرات است. حزب هم چنان جهت تحقق آن ها گام برخواهد داشت.
نادر عصاره
داوری و ساخته ها و بافته های یک طرفه از یکدیگر میان منتقدان و مخالفان رژیم جمهوری اسلامی، امری است واقعی. این داوری ها، به شکاف و اختلاف میان افراد و احاد سیاسی می انجامد. مصلحت فعالیت مشترک مستلزم جلوگیری از شکاف و اختلافات بی پایه و اساس است. رفع داوری های ساخته و بافته ذهنی و غیر واقعی، جز گفتگو راهی ندارد. بنابراین گفتگو در خدمت پیوند و همبستگی منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی است.
محمد اعظمی
مهم‌ترین دستاورد این کنگره تمرکز روی مسائل مهم سیاسی و نیز تشکیلاتی بود که به تصویب برنامه سیاسی و تدقیق اساسنامه حزب انجامید. این کنگره با تدارک خوب مضمونی، تشکیل کمیسیون برای وارد کردن پیشنهادات در کنگره را لازم ندید و وقتی را برای تشکیل کمیسیون و وارد کردن پیشنهادات تلف نکرد. تدقیق اساسنامه و اصلاح و تکمیل طرح سند سیاسی قبل از ورود به کنگره انجام شده بود و فقط نکات مورد اختلاف در کمیسیون‌ها به رای کنگره گذاشته‌شد.
بهروز خلیق
کنگره با بيم و اميد آغاز شد. اين نگرانی وجود داشت که کنگره در حل مشکل دو عضويتی، تصويب اساسنامه و پيشبرد دستور کار با مشکل مواجه شود، و به سست شدن پايه های حزب بيانجامد. جای خوشحالی است که کنگره به مشکل جدی برنخورد و مسئله دو عضويتی از پيش پای حزب برداشته شد و اساسنامه تدقيق و تکميل شده به تصويب رسيد.
نادر عصاره
فرهنگ دینی و یا دین خویی، نظریه ای است که در رودر رویی با مسائل پیچیده ای که ما در منطقه کشورهای اسلامی با آن روبرو هستیم می تواند مورد تامل و باحتمال زیاد کاربرد واقع شود. دخالت ها، جنگ ها، غارت ها و تحمیلات دیگر قدرت های بزرگ واقعیت است در مورد آن چه اخیرا در افغانستان با بقدرت برگشتن طالبان روی داده است. اینها درست! اما چرا افغان ها، ایرانی ها و دیگران خود نا توان هستند و ملا عمرها، ملا خمینی ها و حتی ملا خامنه ای ها یا امثال صدام حسین ها و محمدرضا شاه ها حاکم و آمر و مردم تابع و پیرو می شوند؟
حزب ما همچنان مصمم به دنبال این است تا جهان دیگری بسازد. جهانی امروزی و این دنیایی که خوشبختی و شادی انسان مرکز اصلی توجهش است. تکیه‌گاه اصلی چپ؛ نیروی کار، اقلیت‌های جامعه، جامعه‌ی مدنی و جنبش‌های اجتماعی است. سیمای چپ از دید ما، جهانی دمکراتیک‌تر، شادتر و انسانی‌تر برای جامعه‌ی بشری است.
نادر عصاره
مسعود به فکر فرو رفته، قول هیپیاس سوفسطایی بشردوست قرن پنجم پیش از میلاد در یونان را به یاد می اورد که می‌گوید: "ما همگی خویشاوند و همشهری و دوستیم و اگر بر طبق قانون عرف هم چنین نباشد، بر حسب طبیعت، همگی، کسان هم هستیم، شباهت های ما نمودار خویشاوندی مان است ..."؛ حرکات دست و سر مسعود نشان می دهند که او حیران است که با این خویشاوندی همگانی، جایی که می بایست کمتر رنج و درد باشد، رنج و درد بیشتر و جایی که می توانست خوشی و لذت بیشتر باشد، لذت کمتر و جایی که لازم نیست آسیب و زیانی باشد، آسیب و زیان فراوان. هراس هست. مسئولیت هم هست.
متأسفانه وجود این روابط برخی از محافل چپ را باین نتیجه می رساند که ایران در رودر رویی با امپریالیسم قرار دارد و باید حمایت شود و همچنین نتیجه گیری میشود که دولت ایران دارای وجوه مثبت است. نتیجه غلط این گونه تحلیل ها آنست که ما خواسته هایمان را بجای واقعیتها می‌نشانیم. ممکن است که ونزوئلا و ایران دارای سیاستهای دفاعی مشابهی در رابطه با آمریکا باشند ولی خیلی اشتباه است اگر بخاطر آن دولت جمهوری اسلامی را حکومتی مترقی، ضد امپریالیست و مثال زدنی بدانیم.
مرزبندیِ نقش‌ها و حوزه‌ها، بدون شک، کار بسیار دقیقی است. حتا بی‌نهایت سخت است. اما تمام تاریخ بازنمودهای مدرن از سیاست، در پرتو طیفی کامل از «توتالیتاریسم‌ها» تا «سوسیالیسم‌ها»، به سمت نشان‌دادن این موضوع رفته که هیچ چیز فوری‌تر از امید‌بستن به «سیاست» چون آنی که تمام معنا را تبیین کند وجود نداشته است.
شهرام خسروی
اخراج از کشور، فقط بیرون رانده شدن از یک مکان خاص نیست، بلکه یک بعد زمانی هم دارد. بیرون رانده شدن، همانقدر که به فضا و مکان مربوط می‌شود، به معنای نوعی عدم تعلق زمانی نیز هست. «فردا» برای انسان اخراج شده متعلق به جای دیگری است. در واقع اخراج چیزی کمتر از ربودن توان زندگی یک فرد نیست، موقعیتی که چشم‌انداز یک آینده بهتر را نیز از بین می‌برد.
علی پورنقوی
لغزش دیدگاهی در هر دو شعار "می بخشیم، اما فراموش نمی کنیم" و "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" همانا تقلیل مجدد مفاهیم حق و جزا به اموری شخصی یا سیاسی و در هر حال مقید است. برای روشن شدن موضوع، بیائیم بر این سؤال مکث کنیم که "این کیست که می بخشد یا نمی بخشد؟"
عباد عموزاد
ساختمان امروز و فردا بدست انسان انجام می گيرد و ا نسان بازيچه بی اراده تقدير «عوامل و جبرها» نيست، بل فعال نيز هست و نحوه برخورد او با واقعيتها تاثير کلی در چند و چون سرنوشت وی دارد، مبارزه برای فعال و نسبی کردن وی بحق نبردی ستودنی است. در حقيقت، عوامل بنابرآنکه چه سان از راه ذهنيات در عمل و شيوه تفکر انسان تبلور جويند تأثيراتشان متفاوت می شوند. بدينخاطر است که در پی جستن عوامل پيروزی و يا شکست بدنبال نقش شخصيت ها و روحيه و طرز عمل جامعه می روند.
گروه کار ملی - قومی حزب چپ ایران
این حس تبعیض بر متن نوعی سیاست عرب زدائی که خود را در تعویض نام بسیاری از شهرها و روستاها به زبان فارسی نشان می‌داد، عنصری ثابت در همه طول سلطنت دو پهلوی پدر و پسر بود. نحوه برخورد تحقیرآمیز و مبتنی بر تبعیضات آشکار، با بروز دادن نمودهای خود در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، اداری و فرهنگی موجب تولید حس بیگانگی در عرب‌ها نسبت به حکومت وقت و حامیان ایدئولوژیک و فرهنگی آن می‌شد. بر چنین زمینه‌هایی پاره‌ای تحرکات ناسیونالیستی طی دو دهه قبل از انقلاب سربرآورد و در مواردی حتی جنبه سازمان‌دهی به خود گرفت.
بهروز خلیق
با مفاهيم شورش و جنبش نمی توان اعتراضات ۹۸ را تبيين کرد. ما نيازمند مفهوم سازی هستيم. مفهومی که بتواند اعتراضات آبان را تبيين کند. مفهومی که برخاسته از پيوند بين تهيدستان و طبقه متوسط فرودست است. چرا که هر دو در اعتراضات ۹۸ مهر خود را به آن زدند. اين شکل اعتراض هم مشخصه هائی از شورش دارد و هم جنبش. هم تمايزاتی معينی با آندو دارد. اين مفهوم لازم است وارد ادبيات جامعه شناسی سياسی گردد و مشخصه های آن تعريف شود. "خيزش" واژه مناسبی برای تبيين اعتراضات آبان ۹۸ است.
مریم سلطانی
سیاست در سراسر جهان امروزه آلوده است، آلوده به تظاهر، خیانت و دروغ. کسانی که به صورت حرفه ای وارد کار سیاست می شوند، این مطلب را پیش فرض پذیرفته اند که هر فردی که بهتر و زیباتر تظاهر کرده و دروغگوی قهار تری باشد، در این راه موفق تر است. متأسفانه در تمامی انواع از سیستم های حکومتی در جهان که تا به امروز بر سر کار آمده اند و یا امروزه بر مسند حکومت هستند، همه و همه حکومت هایی بر پایه نیاز به وجود سیاستمداران در ساختار حکومت بوده و هستند.
علی صمد
در میان جریانات و سازمان های چپ، جریان سومی هم بسیار فعال است که خواهان آزادی، عدالت و گذر از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار دمکرات است. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و تعدادی ازسازمان ها و جریانات سیاسی و شخصیت های جمهوریخواه آزادیخواه نیز جزو این نیروها محسوب می شوند. این نیروها به دنبال ائتلاف، همکاری و همگرایی با جریانات جمهوریخواه و چپ هستند و بر این اعتقادند که یکی از مهمترین مسایلی که برای مردم در جامعه ایران مطرح است، همانا موضوع عدالت اجتماعی، معیشت، بهداشت، بیکاری، آزادی ها، و ... است.
بهزاد کریمی
اراده داشتن و اراده کردن البته که نیازی بنیادین برای مبارزه در راه اهداف است، ولی با تبدیل آن به اراده گرایی آن هم از نوع لفظی حتی یک قدم هم نمی‌توان برداشت تا بتوان به چیزی رسید. در نیات انسانی چنین طرز فکر و رفتارهایی تردید نیست، اشکال اما اتفاقاً و کاملاً هم جنبه نظری دارد و آن چیزی نیست مگر فهم بیشتر سوسیالیسم و پیوند درونزای آن با دمکراسی. این نحوه تفکر هنوز هم خود را در حد لازم از رسوبات نوع تفکر پیشین تکان نداده و به همین دلیل نیز از تجدید نظر کردن‌های جسورانه در عین چپ بودن می‌هراسد.
دنیز ایشچی
این سقوط بطور طبیعی نویسنده را به طاقچه های اصلاح طلبان حکومتی، مشروطه طلبان و دیگر نیروهای لیبرال دموکراسی میکشاند. در شرایطی که دهها هزار کارگران صنعتی در سرتاسر کشور، در جریان اعتصابات جاری خویش، از یک زاویه سازمان های سوسیالیستی نماینده اردوگاه کار را زیر ذره بین های خویش قرار داده اند، نمایندگان سیاسی آنها دنبال " اصلاح طلبان فاصله گیر از ولایت و رو آورده به جمهوری سکولار دمکرات تا مشروطه طلبانی که در حرف و عمل پایبند دمکراسی هستند"می باشند.
مرضیه شفیع (شمسی)
در واقع جان مایه زندگی این نسل عشق به انسان و رهایی از بند بندگی و عشق به آزادی و عدالت و عشق به میهن بود. برای دفاع از کرامت و شرف انسانی، و برای از بین بردن نابرابری و فقر و در یک کلام عشق به انسان و رسیدن او به رفاه و آزادی و دمکراسی بپا خاست.
دنیز ایشچی
وقتی ما از کارگران، زحمتکشان و روند گذار عمومی اجتماعی صحبت می‌کنم، آنانی که نظر به توده های میلیونی ندارند، و همیشه به چیدمان های سر تاقچه‌های مدیریت لیبرال دموکراسی سرمایه سالارانه توجه دارند، می‌گویند، چرا از سوسیالیسم صحبت کرده و متحدان مرحله ای ما را می‌ترسانید؛ در جواب آنها باید گفت، کنترل و مدیریت اقتصادی سیاسی جامعه توسط نمایندگان سیاسی، اجتماعی کارگران و زحمتکشان، جامعه را در راستای سعادت، ترقی و رفاه تمامی آحاد جامعه هدایت می کند، نه یک بخش اقلیت جامعه به قیمت بردگی و بندگی بخش های دیگر جامعه.
ناصر پسانیده
به واسطه ی «زندگی» و «عمر» ، «بودن» و «هستی» مفهوم به خود می گیرد. ولی ازنگاه و باور«آرمانگرایان» و «اخلاق مداران» یا «دینداران» ، «زندگی» و «عمر» ـ جبرن ـ دراشکال و رنگهای متفاو تیست که درآن گاه نو ع و جنسی برنوع و جنس دیگرغلبه کرده و به زو رگو یی و دیکتاتوری می پردازد.
منوچهر مقصودنیا
شخصیتی در قد و اندازه و توان خامنه ای ( حداقل در سال های اول ولایت فقیه ای -اش) برای فردای بعد از او در سطح بالای نظام دیده نمیشود. در نتیجه با مرگ او، جمهوری اسلامی وارد فاز تازه ای خواهد شد که می تواند برای نظام خطرآفرین و برای اپوزیسیون فرصت زا باشد. از هم اکنون می تواند شواهد زیادی را دید که طیف های مختلف برای فردای نظام بدون خامنه ای در حال برنامه ریزی هستند. و بیش از همه بیت خامنه ای. اما انباشت بحران ها، مشکلات اقتصادی و نارضایتی روز افزون مردم، می تواند این نقشه ها را نقش بر آب کند.
مجید عبدالرحیم پور
در صورتیکه شعارها ی استراتژیک دیگر ، نظیر سرنگونی، استحاله رژیم (اصلاح از درون) و غیره، ابهامات زیادی را به همراه دارند. برجسته ترین ابهام در این استراتژی ها، نقش مردم در تحقق آنها ست. مثلا در استحاله، سرنگونی، کودتا و توطئه سیاسی ( از بالا - از داخل - از خارج) معلوم نیست که افراد جامعه چگونه می توانند رای آزاد وبرابر حقوق و اراده آزاد خودرا در جایجائی قدرت جاری کند.
ابوالفضل محققی
روح پر شور جامعه در هیاهوی جنگ، خشونت های رژیم تازه بر مسند نشسته باردیگر در دریای تحجر ،سکوت ، قبول هم خوابگی با مادر ظلمت تن به اسارت داد. سیل جاری شده با تمام گند وکثافت خود که جاری شده بود چرخ خون آلود آسیاب حکومت اسلامی را بحرکت در آورد. چوبه های دار که بر دار شدگان بر بالای آن تاب می خوردند مایه سرگرمی زنان ومردانی نه اندک گردید که درنئشه دیدن یک صحنه جنایت از نزدیک از سر و کول هم بالا می رفتند. سنگ زنندگان سنگسار خیابانی در مقابل نسلی که تازه پای در میدان زندگی می نهاد. نشئه از نگاه کردن بر جان دادن انسان بر بالای دار.
محمود شوشتری
ما، به عنوان فرد باید همواره نسبت به زندگی دیگران بردبار باشیم و در زندگی و کردار روزمره بر تحمل دیگران تمرکز داشته باشیم. تحمل دیگران معنایش به چالش کشیدن برخوردهای کلیشه‌ای و پیشداوری‌هایی که معمولاً در باره دیگران در طی کار و یا در محیط‌های اجتماعی و حرفه‌ای با آن روبرو می‌شویم، است.
محمود شوشتری
تحقق رواداری امری دشوار است. رواداری اخلاقی از ما می‌طلبد که پاره‌ای از قوی‌ترین واکنش‌های عاطفی خود را مهار کنیم: واکنش‌های منفی به افراد، رویکردها و رفتارهایی‌ که مایه انزجار ما هستند. بدون تنش میان واکنش‌های عاطفی و تعهدهای اخلاقی، تحمل صرفاً تبدیل به بی‌تفاوتی می‌شود.
میشل لووی
یکی از «توضیح»ها نپذیرفتنِ این ایده است که ظهور راستِ رادیکال -به‌ویژه در ایالات متحده و اروپا- را به موج مهاجران نسبت می‌دهد. مهاجران بهانه‌ای مناسب و همچنین دستمایه‌یِ نیروهای بیگانه‌هراس و نژادپرست هستند، اما به هیچ وجه «علتِ» پیروزیِ آن‌ها نیستند. علاوه بر این راست افراطی در بسیاری از کشورها -برزیل، هند و فیلیپین- بدون اینکه به مهاجران اشاره‌ای شود در حال پدیدارشدن است.
دنیز ایشچی
سنگینی وزنه قدرتمداری سیاسی سوسیالیستی توسط نمایندگان سیاسی اردوگاه کار در کفه تراوزی مدیریت کلان اجتماعی، بصورت انگشت سبابه ای است که چهار ستون دیگر راهکارهای اقتصادی مسیر ساختاری سوسیالیستی ذکر شده در بالا را به همدیگر گره زده و بصورت یا مشت سفت و محکم و گره خورده ای شکست ناپذیر تبدیل نموده و مسیر ترقی و رشد سوسیالیستی را بی بازگشت می نماید.
بهروز خلیق
مشروطه طلبان و سلطنت طلبان می گویند رضا پهلوی سخن جدیدی نگفته و سلطنت را نفی نکرده است. اما برخلاف گفته آن ها، رضا پهلوی مواضع جدیدی اتخاذ کرده، از مدعی و میراث سلطنت فاصله  گرفته و به جمهوریت روی آورده است. این نشانگر حقانیت و اتوریته جمهوریت است. اما خطا است که تصور کنیم که رضا پهلوی کاملأ از جایگاه سلطنت بریده و بعد از این همانند یک جمهوری خواه عمل خواهد کرد. مصاحبه رضا پهلوی در جمع خصوصی ایراد شده و هنوز بندهای زیادی او را به سلطنت و سلطنت طلبان وصل می کند.
بهروز خلیق
تالار اندیشه حزب چپ ایران (فدائیان خلق) برگزار می کند.

سخنران: بهروز خلیق - عضو هیئت سیاسی - اجرائی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)