سرسخن
مسعود فتحی
نیروهای سیاسی چپ و دمکرات ایران باید با هرگونه دخالت نظامی جمهوری اسلامی در منطقه، اعلام جنگ به این یا آن دولت و سازماندهی نیروهای نیابتی در مناطق بحرانی به مخالفت برخیزند و با مبارزات خود این سیاست جمهوری اسلامی را نیز، همچون خود این رژیم به گور بسپارند. سیاست ما همواره تاکید بر همبستگی با مبارزات مردم فلسطین در تعیین سرنوشت خود، پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینیان در چهارچوب مصوبات سازمان ملل بوده و خواهد بود. تشکیل دو کشور و دو دولت، همانطور که سازمان ملل تصویب کردهاست،
بهزاد کریمی
نیاز گسترش مبارزه برای گذر از جمهوری اسلامی به سکولار دمکراسی، در حال حاضر به موفقیت در ناکام گذاشتن نیات و اعمال مشی جنگ افروزانهی تاکنونی آنست. اپوزیسیون سکولار دمکرات و بخش جمهوریخواه آن و به ویژه جمهوریخواهان چپ لازم است دریابند که در وضعیتی حساس با وظیفهای حساستر قرار دارند و نباید بگذارند که نظام با کوبیدن بر طبل ناسیونالیسم کاذب کشور را در گرداب جنگی با مخاطرات دهشتناک فروبرد. مبارزه با جمهوری اسلامی در مقطع حاضر بیش از همه در مخالفت با آن سیاستهایی معنی دارد که شکلگیری جبههی جنگی نتان یاهو و ترامپ را تسهیل میکند.
بهزاد کریمی
گرایش اول با یکی گرفتن ایران و جمهوری اسلامی، آوای ناسیونالیسمی همآوا با «محور مقاومت» سر میدهد. دومی، ایرانخواهی است صرفاً در پی تسویه حساب و تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی که رسماً یا عملاً بر اَعمال ضدبشری اسرائیل و حامیان آن چشم میبندد. گرایش سوم اما آن ایراندوستی است که جنگ افروزی را دو آدرس میدهد: در وجه حقوق بشری معترض دولت متجاوز و آدمکش اسرائیل و در وجه ملی، طرف حساب را جمهوری اسلامی هستی بر باد ده ایران دانستن؛ بینشی که با رعایت عمده و غیر عمده با هر دو در میافتد. این سه سوگیری، متکی بر سه بینشاند.
محمد اعظمی
البته ابعاد چنین اقدامی به عوامل متعددی وابسته است، که قابل پیش بینی نیست. راه کاستن از دامنه این تشنج مبارزه نیروهای آزادیخواه برای تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دست برداشتن رژیم از سیاست حمایت "محور مقاومت" است، که تجربه نشانداده است که امید بستن به این تغییر چندان واقعی نیست. اما هر چه صدای نیروهای ضد جنگ و طرفداران صلح در این لحظه نیرومندتر شود، خطر حمله کمتر شده و امکان مبارزه مردم برای برچیدن بساط جمهوری اسلامی موثرتر پیش خواهد رفت.
محمد اعظمی
در صورت کشیده شدن شعله های جنگ به درون کشور مسئول اصلی حمله به ایران بدون تردید جمهوری اسلامی است. همانگونه که مسئول اصلی جنگ در غزه و لبنان حکومت نژادپرست ناتانیاهوست. ایستادن کنار حکومت فاسد و مستبد جمهوری اسلامی یا دولت متجاوز و فاشیست ناتانیاهو، فاجعه ای است که جز خیانت نام دیگری نمی توان بدان گذاشت. نیروهای طرفدار صلح نمی توانند علیه یک جنایتکار کنار جنایتکار دیگر بایستند.
مسعود فتحی
ماشین جنگی مهیب دولت دست راستی اسرائیل باید متوقف شود. تنها راه ایجاد صلح و امنیت در منطقه، پایان دادن به زنجیرهی جنگهای پایانناپذیر اسرائیل علیه همسایگان خود است. این امر تنها با پذیرش عقب نشینی اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ و به رسمیت شناختن حق فلسطینیها برای داشتن کشور و دولت در سرزمین خود ممکن است. امری که دولت دست راستی اسرائیل، اعتقادی به آن ندارد و حامیان این دولت از آمریکا تا اروپا نیز، پایبندی به آن ندارند و در عمل همان کاری را تا به حال کردهاند، که اسرائیل و دولتهای آن خواستهاند.
بهزاد کریمی
هرچه بیشتر از عمر «توافق ملی» مُد روز میگذرد، خصلت عمیقاً محافظه کارانه و تسلیمطلبانهی این پدیده، فزونتر رخ مینماید. نشانهها در این زمینه بسیارند که بازتاب در مصاحبهها و مناظرات نظریهپردازان آن، اقسام کُد دهیها جهت جلب محبت معماران پروژهی حاضر، انواع تشویقها و برحذر داشتنها و نیز تحکمات و صدور توصیهها دارند.
مسعود فتحی
«انتخاب» پزشکیان در واقع، انتخابی برای شکستن سد تحریم انتخابات، با جذب حداقل بخشی از نیروی اجتماعی اصلاحطلبان برای مشارکت در آن و نمایش نوعی عقبنشینی تاکتیکی از خالصسازی توسط خامنهای بود. اظهارات پزشکیان در مورد حمایتهای رهبر از وی، از هنگام کاندیداتوری تا تشکیل کابینە، نشاندهندهی هدفمند بودن این گزینش است.
محمد اعظمی
اکنون در سیوششمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی این پرسش که چرا و به کدام دلیل پیرامون امر دادخواهی اقدام مشترکی در سطح ملی صورت نمیگیرد، جلو روی ماست. مسئولیت هر فرد و خانوادهی دادخواه، هر نهاد دموکراتیک و فعال حقوق بشر و احزاب و سازمانهای سیاسی را می بایست گوشزد نمود و بهخاطر متحد عمل نکردنشان مورد پرسش قرار داد.
صادق کار
گسترش تنش و جنگ در هر صورت بە نفع هیچکس بە غیر از تولید کنندگان و فروشندگان تسلیحات و رژیمها و نیروهای دست راستی در منطقە نیست و مانند هر جنگی تاوان خسارات انسانی و مادی آن را باید درست مانند جنگ غزە مردم عادی بپردازند. هم نتانیاهو و هم خامنەای بە واسطە نفرتی کە نسبت بە آنها وجود دارد ایجاد حدی از تشنج و درگیری "و نە جنگ تمام عیار"را بە نفع بقا و حفظ نفوذ خود در قدرت میبینند ...
بهزاد کریمی
در چنین شرایطی مقدم بر هر چیز، میباید ارتکاب دولت اسرائیل به این ترور را که علیرغم سکوت طبق معمول آن در چنین مواردی، مسلماً هم فقط و فقط زیر سر آناست، محکوم کرد و ابراز بیزاری از جنایت ارتکابی آن نمود. این عملیات از هر جهت – چه تجاوز به خاک ایران، و چه جنبهی عملیات جنگی بودنش در کشور ما و خطری که متوجه مردم ایران کرده، و چه عوارض سنگین این ماجراجویی بر بحران بس خونین فلسطین – جای محکوم کردن شدید دارد.
بهزاد کریمی
در واقع سئوال اینکه رئیس جمهور جدید چه میتواند بکند، خود مقدمهای است در طرح پرسش اصلی که قرار است چه بکند؟ این پرسش گرهی که، اصلاً و اصولاً چرا خامنهای به روآمدن تیپی چون پزشکیان میدان داد و وی را در مقام ریاست چه اندازه میدان مانور خواهد داد؟ بنابراین سئوال را باید وارونه عنوان نمود تا به مقصد رسید: رئیس جمهور چه نباید بکند و در چه چیزی چهره کند که با تغییر رفتار جدید «رهبر» بخواند؟ شرط تبیین وضعیت جدید، دیدن خامنهای در آئینهی پزشکیان نیست بلکه علت برگماری این شخص تازه را میباید در تمهیدات خامنهای جست.
مسعود فتحی
انتخابات پیشرو، انتخاب بین این یا آن فرد نیست. اگر چه ظاهر امر چنین است؛ آنچه در ۸ تیر صورت خواهد گرفت، انتخاب بین خواست جنبش انقلابی مردم برای رهائی از رژیم استبدادی حاکم و خواست حکومت برای ادامهی وضعیت فاجعە بار و خطرناک کنونی است. انتخاب بین جنبش برای پایان دادن به جمهوری اسلامی و استمرار این رژیم است.
بهزاد کریمی
در سیستم ولایی، راس نظام از یکسو دست به تجزیهی نیرو میزند و از سوی دیگر تجزیه شدههای وابسته به خود را جمع میکند! هیچ کانون قدرت سیاسی در خارج از مدار ولایت برنمیتابد و حتی جلوی گرایش به حزبیت ولایی را میگیرد. وضع به نمایش درآمده در جریان ثبت نام کاندیداها، نشانهای مضاعف از زوال این نظام است. وضعیتی که در آن، خامنهای ولی فقیه، هم عامل تفرقه برای بهرهبرداریهاست و هم اتوریتهای برای مهار تفرقه! «کاریسما»ی حاصل 35 سال فرمانروایی ولایی و هر روز با تسلطی بیشتر، اگر چتر تجمیع برای نظام متفرق به حساب میآید، نبودنش در فردا اما، پاشنه آشیل نظام است!
محمد اعظمی
. تسخیر پست ریاست جمهوری و گزینش جانشین رئیسی، بدون تردید کاندیداهای از صافی عبور کرده مورد اعتماد "رهبر" را به جان هم خواهد انداخت. بحث انتخابات موضوع مطلبی است که باید جداگانه به آن پرداخت. اما پیشاپیش روشن است سیستم حاکم رو به انقباض دارد و کاندیداها به گونهای گزینش خواهند شد که زاویهای با دستگاه ولایت فقیه و شخص خامنهای نداشته باشند. هیچ نشانهای از باز کردن فضا برای رقابت خودیها به چشم نمی خورد. به نظر میرسد فضای "انتخابات" در بالا میان کاندیداها گرم و آتشین اما در جامعه سرد خواهد بود.
بهزاد کریمی
خطاست اگر تصور شود با مرگ رئیسی، اساسات مربوط به نقشهی جانشینی تغییر کرده است. این مهم سرجایش است و لذا مسئله مقطعی نظام را باید در «انتخابات» ریاست جمهوری جست. خامنهای با عادی جلوهدادن اوضاع، هم و غم خود را بر برگزاری «انتخابات» زودرس 8 تیرماه گذاشته و میخواهد با بیشترین بسیج ممکن، مهرهی مطلوب و مطیع دیگری بر مسند ریاست جمهوری بنشاند.
تاکتیک مقطعی اپوزیسیون هم لازم است نه فقط تحریم نمایش انتخاباتی در 45 روز دیگر، بلکه از همین حالا متوجه خنثیسازی هرگونه توهم پراکنی توسط هر شبه اپوزیسیون و نیمه اپوزیسیون در این زمینه باشد.
تاکتیک مقطعی اپوزیسیون هم لازم است نه فقط تحریم نمایش انتخاباتی در 45 روز دیگر، بلکه از همین حالا متوجه خنثیسازی هرگونه توهم پراکنی توسط هر شبه اپوزیسیون و نیمه اپوزیسیون در این زمینه باشد.
مسعود فتحی
تجربه نشان دادهاست که مقابله موثر با یورشهای حکومت به حقوق و آزادیهای مردم، مقابله با اعدام و زندان و شکنجه، زمانی کارساز است که بتواند در ابعاد گسترده و سراسری صورت بگیرد و بتواند همهی عوامل موثر از جمله پشتیبانی بینالمللی از مبارزات مردم را نیز برانگیزد. اکنون مقاومت در برابر حکومت چه در میان فعالان جنبشهای مدنی و مطالباتی و چه در میان فعالان جنبش «زن، زندگی، آزادی» به طور گسترده وجود دارد.
مهدی ابراهیم زاده
- رویکرد امنیتی جمهوری اسلامی به زیان منافع ملی ايران بوده و موجب شده جامعه ما از توسعه پایدار و موزون عدالت محور محروم شود. بجای آن امکانات جامعه در جهت تقویت تجهیزات نظامی متمرکز شده است. این امر قطعا مورد توجه رسانه های "جریان اصلی" قرار گرفته و متناسب با آن زمینه ساز کیفیت دیگری در برخورد با جمهوری اسلامی خواهد شد.
مسعود فتحی
بدون ترديد بيژن و ياران او از سرآمدان نسل خود، از اولين مشعل داران گشایش راهی دیگر و متفاوت برای چپ ایران در سال های سیاه بعد از کودتای ۲۸ مردا ۱۳۳۲ بودند. آن ها از خود گذشتگانی بودند با قامتی بر افراشته که از خاکستر سرد شکست ها سر بر آوردند و شعله های امید به آینده را بر افروختند. آنان مشعل داران پیشگام جریانی بودند که در عرض مدت کوتاهی به یک جنبش بزرگ تبدیل شد و با جسارت و توانائی های خود، راه به دنیای افسانه، اسطوره و شعر شاعران باز کرد.
بهزاد کریمی
در مواجهه با بغرنج پیشآمده که پیچیدگیاش به تبهکار بودن همزمان هر دو طرف ماجراست، ناگزیر از قضاوتی متناقضایم. هم بیزاری از اعمال جنگ افروزانهی دولت متجاوز و جنایتکار اسرائیل و محکوم دانستن اقدام اخیر آن و هم اعتراض مستمر علیه سیاست جنگی جمهوری اسلامی که واکنش اسرائیل از پیامدهای آنست. اینکه یک طرف ماهرانه پشت سر هم میکوبد و طرف دیگر ضمن عدم غفلت مکارانه حتی یک دم از آتش افروزی مدام رجز میخواند، نباید موجب تولید معادلهی ظالم – مظلوم باشد. باید علیه طرفین کارزار بود و بر خروج نظام از منظقه کوبید.
مسعود فتحی
این انتخابات در شرائطی برگزار شد که جامعهی ما بعد از یک کشاکش انقلابی دگرگون شدهاست. این ادعا که «دشمنان» خامنهای در بیرون از مرزهای کشوراند توهمی بیش نیست، «دشمنان» خامنهای در خیابانها و در شهرهای مختلف کشور حضور دارند و در برابر گلوله و قتل و کشتار ایستادگی میکنند و هنوز هم ایستادهاند و خواهان تغییر وضعیت فعلی هستند و فضائی را در کشور ایجاد کردهاند، که ورود به بازی حکومت را برای حتی نزدیکان خکومت نیز دشوار ساختهاند.
بهزاد کریمی
خامنهای و عمال حکومتی با توسل به هر شگردی که در آستین داشتند، کوشیده بودند برای بیعتگیری سیاسی بازار گرمی کنند ولی نتوانستند و دست از پا درازتر ناکام ماندند. نه چرب زبانیهای این اواخر خامنهای و البته با تهدیدات ضمنی «خطر دشمن را دریابید» و «از تکلیف الهی بازنمانید» راه به جایی برد و نه استفاده و دقیقتر سوء استفادهی وزارت کشور در مراکز رایگیری برای اخذ رای با هر مشخصهی شخصی مانند کارت ملی، شناسنامه، گواهینامهی رانندگی و... به منظور تقلب و تولید رای به داد نظام رسید.
مسعود فتحی
قطع جنگ در اوکراین یک ضرورت مبرم است. هیچ توجیهی برای ادامهی این جنگ وجود ندارد. آتش بس با چشم انداز صلح، تنها راه اجتناب از ویرانی و کشتار بیشتر و خطر گسترش جنگ بە کشورهای دیگر است. وظیفهی سازمان ملل و دیگر نهادهای مدافع صلح است که در جهت پایان دادن به این جنگ اقدام کنند و طرفین را برای آتشبس و مذاکره زیر نظر نهادهای بینالمللی ترغیب نمایند. اقدام عاجل نهادهای مدافع صلح و بهخصوص سازمان ملل متحد در ایفای نقشی فعال برای پایان دادن به این جنگ یک ضرورت است.
بهزاد کریمی
موضوع حساس در این دو «انتخابات»، چینش ترکیب مجلس خبرگان از نقطه نظر جانشینی خامنهای است. گرچه این مجلس فرمایشی از دو دور پیش به اینسو در اطاعت کامل از خامنهای جا افتاده است، ولی در شرایط بعد مرگ این «رهبر» اکنون ۸۵ ساله میتواند نقش داشته باشد. لذا میباید ورود هر فردی به آن که بتواند در بزنگاه خاص به این یا آن اندازه موی دماغ برنامهی «بیت» افتد سد شود.
گروه کار محیط زیست حزب چپ ایران
اعتراضات و تلاش های مستمر سازمان های مردم نهاد محيط زيست بايد حکومت را وادار سازد که سند هوای پاک را که محصول کارشتاسان محيط زيست است، اجرا کند. آلودگی هوا، جان شهروندان را تهديد می کند.
بهزاد کریمی
چیستی صفآراییهای کنونی درون حکومت را بیش و پیش از همه میباید در تلاشها برای شکل دادن مطلوب صحنهی سیاسی پسا رحلت «رهبر» رصد کرد. از شاخصهای این «انتخابات»، جنگ مغلوبهای است که بین «جبهه پایداری» و جناح بوروکرات اقتدارگرایان به ریاست قالیباف جریان دارد. جنگی که حاکی از نوعی تقابل و دسته بندی در سپاه است و حدی از تقسیم در سپاه بین این دو سمتگیری را نشان میدهد. همچنین چینش مجلس خبرگان بدانگونه که ارادهی خامنهای مربوط به کیستی رهبری آتی پس از مرگ او جامهی عمل بپوشد. نازل بودن شانس موفقیت این پروژه، نافی تقلاها برای آن نیست.
محمد اعظمی
هدف اصلی و جان کلام پرویز ثابتی و نیروی حامی او در میان سلطنت طلبان در این مصاحبه، نه انکار شکنجه و تضعیف نیروهای چپ و دیگر مبارزان، که خود نیروی مدافع سلطنت پهلوی و در راس آن "شاهزاده" رضا پهلوی است. جوهر حرف او تائید خشونت و سرکوب برای حفظ نظام است. این پیام در خدمت سیاست ها و روش های جمهوری اسلامی است.
گروه کار محیط زیست حزب چپ ایران
افزایش مداوم فرسایش خاک حاکی از بی توجهی و ندادن بهای لازم حکومت بە این مسئلە حیاتی است و نشانەای از تغییر رویە حکومت در این خصوص دیدە نمی شود، بهمین جهت نهادها و طرفداران حفظ محیط زیست لازم است برای نشان دادن اهمیت قضیە و ایجاد نیروی فشار بە حکومت برای تغییر رویە آن تلاشهای خود را بیشتر کنند
بهزاد کریمی
جنگ غزه، واقعهای است پرپیامد که نتایج کلان آن در پی فروکش دیر یا زود آتشباری کنونی، آرایش سیاسی تازه در نوع مواجههی جهان و به ویژه منطقهی خاورمیانه با مسئلهی دیرینهی اشغالگریهای اسرائیل علیه فلسطینیها را رو خواهد آورد. راستگرایان حاکم بر اسرائیل گرچه سودای تسخیر زمین و زیرزمین غزه در سر دارند، اما امواج کوبنده جنبش صلح در پهنهی گیتی و بازتاب آن در سازمان ملل متحد، نگرانی غرب از فرورفتن اسرائیل به باتلاق و کشیده شدن ناگزیر پای خودش به گرداب و نیز برانگیختگی افکار عمومی ملتهای عربی و گسترهی اسلامی، عواملی در راستای توقف جنگاند.
مجید سیادت
نتیجه ی جنگ؟ - هنوز روشن نیست که جنگ کنونی به چه شکل پایان مییابد. ابعاد نهائی جنگ هم روشن نیستند. تا آنجا که به مردم معمولی و غیر نظامی – اسرائیلی و فلسطینی مربوط است – این جنگ فاجعه آفرین بوده ولی ابعاد دیگر این جنگ روشن نیستند. مسلم است که استقلال فلسطین دوباره به صدر مسائل خاورمیانه بر میگردد و تا حل منصفانه ی این مسئله، خاورمیانه نمیتواند روی صلح و آرامش را ببیند.
بهزاد کریمی
در زمره مسایل سیاسی روز، بده-بستانهای اخیر میان جمهوری اسلامی با غربیها و اساساً آمریکا و نیز کشورهای عربی و مشخصاً عربستان است. پرسش هم این که "هوس معامله از کدام وسوسه و نیاز برمیخیزد، سمت و ماهیت آن چیست، تا کجا امتداد دارد و آیا به نتایجی هم در راستای مبارزات مردم میرسد؟"
مسعود فتحی
در آستانهی یکسالگی جنبش «زن، زندگی، آزادی» جامعهی ما همچنان در تب و تاب است. یک سال قبل، بعد از قتل مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد، جنبشی در گرفت که سیمای جامعهی ما را دگرگون ساخت. هر چند بعد از ماهها برآمد سراسری در اقصی نقاط کشور از حضور خیابانی آن کاسته شد، اما تاثیرات ماندگار آن هم چنان پابرجاست.
بهزاد کریمی
15 تشکل سیاسی دربرگیرندهی 32 گروه اپوزیسیونی، طی برآمدی امیدبرانگیز، در روزهای اخیر «میثاق حق ِ زندگی» را تایید و هر یک مستقلاً آن را انتشار همزمان دادند. اقدامی مسئولانه که صفحهی نوینی را در سپهر اپوزیسیون میگشاید.
بهزاد کریمی
نظام در موضوع تحمیل حجاب اجباری، بزرگترین چالش طول تاریخ خود را تجربه کرد و هزینهی بسیار بزرگی هم برایش پرداخت. ... با این همه همچنان اعلام میشود که خط قرمز نظام حجاب است! حال آن که در اوج جنبش «زن، زندگی، آزادی»، پاره توهمات پیرامون این که «نظام کوتاه میآید» سر برآورده بود. در واقع اگر هم چنین اعلام «خط قرمز»ی با تجزیه و تحلیل «منطقی» و معیارهای دولتمداری مرسوم توجیه پذیر نیست، در جمهوری اسلامی اما عین منطق است.
بهروز خلیق
طبقاتی شدن آموزش به تثبیت مردم در جايگاه طبقاتی خود، عمیقترشدن شکاف طبقاتی، تداوم چرخه فقر در بين فرودستان جامعه و تداوم چرخه رفاه و برخورداری در بالاترین طبقات درآمدی و اجتماعی منجر می شود. علاوه براين جایگاههای بالای اجتماعی و مناصب و مدیریتهای ارشد کشور به افرادی میرسد که نه لزوماً به دلیل شایستگی که به دلیل برخورداری از مواهب اجتماعی و اقتصادی بیشتر خانواده خود از درآمد و جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند و برای رسیدن به این نقطه تلاش زیادی لازم نداشتهاند.