Direkt zum Inhalt

رحمان

برای شاعری که پس از مرگش شعر می‌سرود
بار دیگر آمدی
تبی که از تنم بیرون آمد!
درگرامیداشت خاطره ی شاعر جانباخته ی فدایی: سعید سلطانپور
مویه بلوط
فرزندِ ناخلف ابلیس
نشانه ای از بوسه ی آرش بر شانه داری
با دهان های پر از شکوفه
توفان فرو خواهد نشست
قلبم را به تو خواهم داد
تو بر نخاستی
نفرین بر آنکس که انسان را برده می خواهد!
و سیاهی آخرین روزنه را می بلعد
سینه خونین بهمن
همیشه زخمی تازه بر تن دارم!
او که شبانه می رود
در شبی تاریکتر از همیشه
انگار گم شده بودیم
ازچه رو آرمیده ای؟
راه
با درودهای فراوان به رفقا و شادباش به نخستین کنگره حزب چپ ایران
درباره ی پول و کارکرد آن
ناقوسها به صدا در می آیند!
باید نزدیک شویم!
مهم‌ترین وظیفه‌ی کنونی همه‌ی نیروهای ترقی‌خواه ایران چیست؟