سیاست
خسرو میرمالک ثانی
وفاداری جمهوری اسلامی به روسیه را تا چه انداز می توان محک زد؟ آیا تا پایان خواهد رفت و وقعی به تبعات سیاست خود نخواهد گذاشت؟ یا اینکه در مقابل افکار عمومی و فشارهای اقتصادی و حتی خطر حمله نظامی اسرائیل به مراکز و تاسیسات اتمی و نظامی ایران حکومت را وادار خواهد کرد که به میز برجام برگردد و اینبار مستقیما با آمریکا وارد مذاکره شود.
پییر هاسکی
بدون افتادن بدام تئوری توطئه، که گویا تمام اختلافات جهان برای تضعیف غربیان برانگیخته می شوند، یک فضای بین المللی بهشدت خطرناک شکل گرفته است. امریکائیان، این بار نسبت به شلیک موشک های سپاه پاسداران واکنش نشان ندادند، در حالی که قبلا در اینگونه موارد، پاسخ می دادند، آن ها شرایط بین المللی خطرناک را در نظر گرفتند. بدون تردید، موشک باران سپاه، آخرین اقدام تحریک کننده نخواهد بود.
مسعود فتحی
جمهوری اسلامی و در راس آن خامنهای تاکنون فرصتهای زیادی را برای پایان دادن به تحریمهای ویرانگر اقتصادی از بین برده اند و سالهای سال شرائط فلاکتباری را بر مردم ایران تحمیل کردهاند. این بار نیز تمکین آنها در برابر شروط جدید روسیه و دنبالهروی از سیاست مسکو با هر بهانهای، میتواند خسارات هنگفت دیگری را بر مردم ما تحمیل نماید. با تمام قوا باید با این سیاست مقابله کرد و به دخالت روسیه در امور مربوط به ایران خاتمه داد. سیاست خارجی متوازن، بیطرفانە، صلح آمیزی را کە متضمن استقلال کشور و احترام بە حق حاکمیت همە کشورهای جهان باشد، جایگزین سیاستهای مخرب کنونی جمهوری اسلامی نمود.
بهزاد کریمی
رابطه جمهوری اسلامی با روسیه، اساساً نه مبتنی بر نیازهای سازنده و اثباتی طرفین به یکدیگر که بر پایه اشتراک در مخالفت سیاسی با دیگران نهاده شده است. در موضوع دکترین ملی، این نهایت کوته بینی است. "ولیکا روس" و ولایت فقیه که در عرصه اقتصاد، عمدتاً حول محور صدور نفت و گاز میچرخند، اتفاقا بیشتر رقیب استراتژیک یکدیگرند تا که شرکایی پایدار برای هم باشند! مناسبات هر روز چفتتر آنها، در اساس بر خصومت مشترک با آمریکا بنا دارد و فزونتر در سیاست است تا اقتصاد که کاربرد پیدا میکند.
پییر هاسکی
این جنگ، یک فاجعه همه گیر است. بدیهی است اوکراینی ها هستند که توان آتشباری روسی ها را باید لمس کنند. لیکن این اختلافی است که برای ما جهان را عوض و عصر را تغییر می دهد: پوتین یک خطای غیر قابل جبران را مرتکب می شود، جهان در جنگ سرد جدیدی گرفتار می شود که عبور از آن سال ها زمان می برد.
بهزاد کریمی
بر پایه امنیت جهانی برای همه جهان، موضع درست اونیورسال، انترناسیونال، رئال در قبال این بغرنجی حالا باز بغرنجتر شده و نیز به عنوان رویکرد یک ایرانی چپ دموکرات مدافع صلح، به باور من چنین است: همراهی با محکومیت جهانی تجاوز روسیه به اکراین، تقبیح ناتو در تبدیل این کشور به زرادخانه تسلیحاتی، انتقاد از تعللهای دیروز پوپولیسم راست اکراین و حامی غربی آن در اجرای توافق مینسک – ٢ و بی اعتنایی امروز روسیه متجاوز به مبنا بودن آن، همسویی با فشار به روسیه برای ترک خاک اکراین و به رژیم کیف تا در قامت کشوری فدرال دموکرات پای مینسک – ٢ بنشیند.
بهزاد کریمی
چپ دموکرات ایران از جمله در نقد قاطع عقب ماندگیهای زیانبار منعکس در "بیانیه مشترک" و همانندهایش از یکسو و برخورد حمایتی توام با انتقادات از نگاه "بیانیه تحلیلی" مانندها از سوی دیگر است که خواهد توانست سهم خود در رابطه با شکلگیری وسیعترین اتحاد ملی در راه آزادی و دموکراسی برای گذر از استبداد دینی را ادا کند. تنها با شکل گرفتن چنین نیرویی است که مردم ایران خواهند توانست هم کشور را از چنگال جمهوری اسلامی بیرون بکشند و هم بجای فرو رفتن در باتلاق ستیز نالازم با این یا آن کشور، از موجودیت و رشد خود در برابر هر امپریالیسم و هر آزمند دیگری سرفرازانه پاسداری کنند.
بهزاد کریمی
شرط مقدم در اثبات خود به عنوان دموکرات مخصوصاً از سوی آنانی که متعلق به نظم دیکتاتوری سابق هستند، ترک رفتار طلبکارانه در قبال جامعه است. اینان پیش از همه باید برای خود و دیگران روشن کنند که انقلاب پیش از آنکه صورت گرفتنی باشد، انجام شدنی است. انقلاب ۵٧ نه نزول از آسمان بود و نه که بر اثر توطئه حامیان غربی شاه راه افتاد، بلکه پیش از همه به این علت رخ داد که شخص شاه دیکتاتور و دستگاه مجیزگوی او طی سالها زورگویی، مصالح آن را در بطن جامعه فراهم می آوردند. رفتار شاهانه، تحقیر ملت بود و انقلاب، واکنش ملی علیه این تحقیر؛ منشاء تاثیر فریب نیز، همانا فریبکاریهای خود رژیم.
بهزاد کریمی
در کانون صف بندیهای جاری در جهان، پرسش محوری باید این باشد و پرسیده شود که چپ پایبند به آرمان و دارای حس مسئولیت واقعی نسبت به مردم خود را در کدامین رویکرد باید نشان دهد و ملاک تشخیص در این زمینه اصولاً چیست؟ چپ بودن آیا به اینست که در پرتو نگرشی قطبی و بخاطر مخالفت با فلان قطب جهانی، جانب قطب دیگری از دنیا را گرفت یا که در پرهیز از قطبی نگری برای کشورش، سیاستی متوازن و مناسبات سازنده با همه اقطاب را خواست؟ اولی چه بداند و چه نداند و چه بخواهد یا نخواهد عملاً در انطباق با مشی "رو به شرق" جمهوری اسلامی گام میزند و مشوق تولید "سردار سلیمانی"هاست، دومی اما سیاست متفاوت دانستن جمهوری اسلامی و ایران را دارد.
مهدی ابراهیم زاده
ما انتظار نداریم که اول مردم رژیم را سرنگون کنند و بعد ما وارد صحنه شویم. این نحوه برخورد به نگاه نیروهای اپوزیسیون ایران که با خشن ترین نوع سرکوب از فعالیت در داخل کشور محروم شدهاند، ساده کردن مسئله است. ما خود را چیزی جدا از مبارزاتی که مردم ایران طی چهار دههی گذشته انجام داده اند و می دهند، نمی دانیم؛ فعالیت سیاسی در کشور ما همواره پر هزینه بوده و هست. ما این هزینهها را دادهایم و الان هم میدهیم. ما مجبور به استقرار در خارج از کشور شدهایم.
بهزاد کریمی
در مورد آبتین هم عملاً سنت حذف عمل کرد. او و خانوادهاش چه اندازه از زندانبان خواست تا حق انسانی وی برای قرار گرفتن زیر نظر پزشک متخصص و امکانات لازم درمانی را رعایت کند؟ چه هشدارهایی که در رابطه با وضعیت اضطراری مرگبارش، خانواده و دوستان او، جامعه هنری و مدافعان حقوق بشر به حکومتیها ندادند؟ اما تصمیم کلیدداران زندان بی اعتنایی محض به همه این درخواستها و هشدارها بود ولو به قیمت مرگ هنرمند آزاد و مسئولی تمام شود که تا واپسین دم از اعتراض مدنی مداوم خود به تبهکاریهای نظام حاکم دست نشست. نام این اگر قتل نیست پس چیست؟
بهزاد کریمی
در آغاز دهه چهل بود که اعتصاب سراسری معلمان کشور بحران سیاسی در کشور را به تحول سیاسی فرارویاند و در انقلاب بهمن بود که اعتصاب آموزگاران پابپای اعتصاب کارگران نفت، دولت را فلج کرد و دانش آموزان را به خیابانها کشاند. در این دوره نیز اموزگار جزو راویان اجتماعی و سیاسی مهم کشور است و چه بسا مهمتر از هر وقت دیگر. اعتصاب معلمان حرکتی بسیار با اهمیت در جنبش اجتماعی – سیاسی کشور است که جدا از افت و خیزهایش میتواند مهر و نشان خود را بر روند تحولات بکوبد.
علی پورنقوی
گسترش محدودیتهای زمانی و موضوعی پیش بینی شده در برجام بر فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی از سوئی و از سوی دیگر رفع تحریمهای هسته ای، عادی سازی روابط اقتصادی و تجاری امریکا و اروپا با ایران با تضمینهای معین، راه حل "مطلوب ممکن" همۀ طرفهاست. اگر این راه حل را "پلان آ"ی تمامی طرفهای درگیر بدانیم، "پلان ب" ای در چارچوب آنچه می خواهند، وجود ندارد. برای پلان ب، یعنی پلانی در صورت عدم توافق، نه جمهوری اسلامی در موقعیت تحمل بی زمان تحریمهاست، و نه امریکا در صدد بازگشت جنگی به خاورمیانه.
بهروز خلیق
* حکومت واهمه داشت که روز جمعه اين هفته گردهمائی بزرگتر از هفته قبل برگزار شود. به همين خاطر دست بکار شد و شورای ميرآب و آب بر را وادار کرد که پايان گردهمائی را اعلام کند. ولی بخشی از کشاورزان حاضر نشدند که محل را ترک کنند. سرکوب گران چادرها را آتش زدند و روز جمعه به سرکوب گسترده مردم روی آوردند و به سوی مردم گاز اشک آور و گلوله های ساچمه ای شليک کردند. گفته می شود که بيش از ۲۰۰ نفر دستگير و عده زيادی زخمی شده آند. بگفته پزشگ يکی از بيمارستان های اصفهان، ۷۰ زخمی در بيمارستان بستری شده و تعدادی از آن ها بينائی خود را از دست داده اند.
کميسيون برنامهی سياسی
کميسيون روی پيشنهادها کار کرد و اکثر آن ها را در سند منظور نمود. در عين حال برنامهی سياسی در اختيار تعدادی از دوستان حزب قرار گرفت و تا جائی که امکان پذير بود، ملاحظان رفقا در نظر گرفته شد. می توان گفت برنامهی سياسی حاصل کار چندين ماههی کميسيون، بحث و گفتگوها در کنفرانس های پيش از کنگره و نظر و پيشنهادهای اعضا و دوستان حزب است. اين سند به رای کنگره گذاشته خواهد شد. اميد است که سند برنامه سياسی راهگشای حزب در تدوين سياست ها و اتخاذ مواضع سياسی در دو سال آتی باشد.
کميسيون برنامهی سياسی
ما با توجه به ضرورت تغییرات اساسی در کشور، در جهت رسیدن به وسیعترین همگامی و توافق برای گذار از جمهوری اسلامی تلاش میکنیم. ما در عین تاکید بر ایجاد ثقلی از نیروهای جمهوریخواه سکولار و دموکرات و مخالفت صریح با هرگونه دخالت خارجی و آلترناتیو سازی توسط دولتهای خارجی، میکوشیم با ایجاد زمینهی توافق و تفاهم بر سر اصول دموکراسی از جمله پلورالیسم، انتخابات آزاد، قضاوت صندوق رای و تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی بين نیروهای سیاسی کشور، راه گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی را هموار سازیم.
بهزاد کریمی
چند دستگی در قدرت کابل را، هم در طول انواع مذاکرات برای صلح و آشتی میشد دید و هم حالا در پسا متلاشی شدن این دولت میتوان مشاهده کرد. گروههای اعزامی از سوی آن به مذاکرات دوحه قطر و آستانه کازاخستان مجموعههایی بودند ناهماهنگ در برابر طالبانای که چون صفی واحد سخن واحد میگفتند. کابل کنونی، صحنه مواجهه برندهای متحد با بازندگان متفرق است و بخاطر وضعیت پراکندگی و خصومتها میان خود بعید است در مهار اقتدار طلبی طالبان موفق شوند. اهرم فشار بر طالبان در مقطع کنونی را باید در زهدان توافقات قدرتهای ذینفع در افغانستان جست
بهزاد کریمی
این "انتخابات" نه آغاز جدیدی برای نظام بود و نه نقطه پایانی بر رفتار قدیم آن. ایستگاهی است در وسط راهی که "بیت" ولایی، سودای پیمودن تام و تمام آن را در سر دارد. نقطه عطفی در نقشهای از پیش چیده شده برای ایجاد حکومتی یکدست در نظامی نوعاً تمامیت خواه. همانی که مدتهاست شاهد پیاده شدنش هستیم. نظامی که شرط نمیپذیرد؛ چون اگر تن به مشروطه دهد دچار بیگانگی با علت وجودی خویش میشود و چرا که با تمکین به شرط و شروط، ولایت دیگر همانی نخواهد بود که هست. رضایت دادن به انتخابات واقعی، برای ولایت اولی الامر، پذیرش انقراض است!
بهزاد کریمی
این ایران ولایی اما، ایران دیگری در بدیل خود دارد. ایران دی ماه ۹۶، مرداد ۹٧، آبان ۹٨، شوک ملی در پی ساقط کردن هواپیمای مسافربری طی همین سال ۹٨، سال سراسر اعتصاب و اعتراض ۹۹ و اینک به سال ١٤٠٠ در برآمد خود برای تحریم ملی "انتخابات" حکومتی در خرداد ماه، اعتصاب ۶٠ هزار کارگر صنعت نفت و گاز و خوزستان تشنه بپاخاسته و اعلام همبستگیهای ملی با این حرکات مردمی در تیر ماه همین سال. ایرانی پر جنب و جوش که ایران آینده را تدارک میبیند. ایرانی رها از انواع تبعیضات جانگزا. ایران آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی. ایرانی که فقط با گذر از ایران سیه پوش اسلامی پرچم خواهد افراشت.
صادق کار
اعتراضات و مبارزات گروەهای مختلف اجتماعی، علیە رژیم فاسد و ستمگر سالهاست کە روند صعودی بخود گرفتە و با گذشت زمان وسعت پایگاە اجتماعی و تنوع اعتراضات بیشتر، رادیکالتر و سیاسی تر گردیدە و بر مقاومت و پایداری معترضین در مقابل سرکوب افزودە و سرکوب کارآیی خود را تا حدود زیادی از دست دادە است. از زمان انتخابات فرمایشی بە این سو اعتراضات بسیار وسیعتر و متنوع تر شدە
علی پورنقوی
روندی که رئیسی را در بدو ریاست جمهوری اش به آزمونی واقعی خواهد گذاشت و توأماً سمت و سوی "چلۀ دوم" جمهوری اسلامی را، چنان که خامنه ای در ذهن دارد، تا حدودی به دست خواهد داد، مناسبات خارجی جمهوری اسلامی و در فعلیت دارترین وجه آن، مذاکرات جاری بر سر برجام است. با این حال در اساس این بحران مدید اقتصادی است که سرانجام "دورۀ رئیسی" را رقم می زند.
محمد اعظمی
با ادامهی این شرائط، جامعهی ما پس از این انتخابات یک گام دیگر به سوی تنش بیشتر با حکومت برخواهد داشت. مطالبات انباشت شده ی مردم پاسخ درخور نخواهد گرفت. حکومت در موقعیتی نیست که به نیازهای جامعه پاسخ دهد؛ از همین رو نیز مدتها پیش از انتخابات برآمد جنبش های توده ای محتمل بود و وضعیت فلاکتبار اقتصادی، تبعیض و فساد ساختاری و تداوم استبداد سیاسی امکان برآمد خیزش های تودهای را محتمل تر از پیش نیز کرده است.
بهزاد کریمی
اصلاح طلبان، نه فقط ناکام بزرگ این بازی بودند که با رفتن به پای خود در دامگه ولایت، باقیمانده اعتبار هنوز داشته را نیز باختند. جز مهندس موسوی و تعدادی از فعالان اصلاح طلب که حاضر نشدند با داو گذاشتن حیثیت خود پای صندوقهای حکومتی چمباتمه زنند، سران و اکثر گردانندگان این جریان با در پیش گرفتن گزینه تحقیر شراکت بی جیره و مواجب در انتصابات ولایی، در سرازیری استمرار طلبی شیرجه رفتند. آنها به خیال آچمز کردن حریف به میدان آمدند اما با پاسخ گرفتن بیشترین آچمز شدگی تاریخی نتوانستند حتی ٥ درصد از کل صاحبان حق رای را حائز شوند.
بهروز خلیق
دولت در سايه با قبضه قوه مجريه، تمام قدرت را دست خود گرفته و جمهوريت نظام را بی معنی کرده و حکومت اسلامی را جايگزين جمهوری اسلامی خواهد کرد و به عمر ساختار دوگانه جمهوريت ـ ولايت وبه به وجود دو دولت خاتمه خواهد داد، دولت رسمی و دولت موازی يکی خواهند شد.
محمد اعظمی
ترکیب کاندیداها نشان می دهد که برای ولی فقیه قرار دادن یک نظامی و یا پاسدار بر صندلی رئیس جمهوری اصل نیست. اصل مسلم این است: در راس قوه اجرائیه فردی باید بنشیند که مورد اعتماد "رهبری" باشد تا پروسه جانشینی مجتبی پسرش بی دردسر تر طی شود. صحبت های خامنه ای و تاکید او بر مومن و جوان و انقلابی بودن ریاست جمهور، بیش از هر چیز برای بسیج بخش های مختلف حکومت و لایحه هایی است که هنوز منافع خود را در پیوند با ولی فقیه دنبال می کنند اما نسبت به حضور افرادی که چهل سال است که از سفره انقلاب فربه شده اند اعتراض دارند.
حجت نارنجی
آنها از سوی دیگر خود را مجبور میدانند بخاطر باوری که به اصلاح پذيری نظام دارند، همچنان حضور در پای صندوق های رای را اصل قرار دهند. چشم انداز تاریک انتخابات از یک طرف، و باور به اصلاح پذيری نظام و تمکین به خواست رهبری از طرف دیگر، دو لبه قیچی هستند که اصلاح طلبان با آن در مصاف قرار گرفته اند. به ويژه آنکه بخش محافظه کار اصلاح طبان نمی خواهند شرکت در انتخابات را زیر سؤال ببرند؛ چرا که در صورت تحریم انتخابات، از دید رهبری و بیتش به صف مخالفان و معاندان نظام منتقل خواهند شد.
بهزاد کریمی
اینکه تاجزاده و همانندهایی چون او جزو اصلاحطلبان حکومتی پیشرو به شمار میروند، واقعی است. اینکه او سابقه زندان بخاطر "سبز" بودن در کارنامه خود دارد و طی مسیر تکوینی خود از نقطه انجام بحثهای اقناعی با سربازان گمنام امام زمان به ارأیه تحلیلهای کم و بیش واقعبینانه و نیز پیشنهادهای رادیکال در کادر تنگناهای جمهوری اسلامی رسیده، جای تردید نیست. اما اینکه چنین پیشینهای بخواهد آگاهانه یا ناآگاهانه برأی بزک قدرت حاکم پشتوانه قرار گیرد، نه فرصت شناسی سیاسی که فقط بازیچه شدن در دست قدرت مستقر است. موضوع، نه فضای باز سیاسی که بازی انتخاباتی است.
بهزاد کریمی
در ایران کنونی هم، این ائتلاف دموکراتیک "نه به جمهوری اسلامی" است که باید وسیعترین نهضت ملی را شکل بدهد. معمار اصلی "نه به جمهوری اسلامی" هم کسی نیست حز خود جمهوری اسلامی! این "نه!"، موجی است با نمودهای مختلف که مدام دامنه میگیرد. گستردگی این ایده در جامعه که چرا مخالفان با هم نیستند نه القاء سیاسی از بالا که نشانگر عینیت سیاسی کشور و جوشیده از متن جامعه اسیر جمهوری اسلامی است.
بهزاد کریمی
یک نگاه مسئولانه برای داشتن ایرانی مبتنی بر عمل به اراده ملی در جهانی جهانی شده، میکوشد که همین جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا کند تا خطر فراروئی تنش و تشنج چندین دهساله به جنگ و ناامنی، بکلی از میان برخیزد و تا تحریمهای خم کننده کمر یک ملت برداشته شود. این نگاه، مبارزه سیاسی با این نظام را میخواهد در فضای حتی المقدور دور از هیجانات کاذب ناسیونالیستی پیش ببرد. نگاهی که مبارزه روز را نه موکول به تعیین تکلیف راهبردی ملی و مردمی نهائی با این نظام میکند و نه مبارزه روز را بدون افق و چشم انداز راهبردی درست میداند.
دنیز ایشچی
اگر جهان امپریالیستی در دوران پسا کرونا برای برون رفت خویش با حفظ قدرقدرتی جهانی خود ترکیبی مختلط از راه حل های مختلف را در نظر گرفته باشد، پروژه جنگ و دست یازیدن به استراتژی اقتصاد جنگی، یکی از بخش های این ترکیب چندین بعدی خواهد بود. نقاط حساسی که در جهان امروز در آنها شعله های درگیری های امنیتی-جنگی دمیده میشود را همچنان میتوان در دریای جنوبی چین، منطقه شبه جزیره بالکان و اطراف روسیه، منطقه خاورمیانه و کشورهای مختلف امریکای لاتین هستند.
محمود میرمالک ثانی
شق دوم نتایج انتخابات هرچه که باشد، فضای باز سیاسی به دنبال نخواهد داشت و تا زمان زنده بودن خامنه ای نیز هیچ تغییری در سیاست خارجی و نه داخلی رخ نخواهد داد. اما یک احتمال را می توان بعد از مرگ خامنه ای باز مد نظر داشت و آن از در همکاری درآمدن سپاه پاسداران با آمریکا در مقابل پذیرش ایران به عنوان قدرت منطقه و گرفتن تضمین ازآمریکا و اروپا در عدم حمایت ازنیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران است.
دنیز ایشچی
در میدان چالش های سیاسی، این قدرتمداریست که نقش کنترل و تعیین کننده دارد. برای نیروهای سیاسی چپ سوسیالیستی، این پشتوانه قدرت بسیج توده ای آنهاست که میزان و درجه قدرتمداری آنها را به نمایش میگذارد. قدرت اردوگاه سرمایه در زاویه های مختلف از قبیل میزان قدرتمداری امنیتی نظامی، اقتصادی پولی، تبلیغاتی و رسانه ای، کنترل دستگاه های قانونگذاری، قضائی و اجرائی، کنترل فرهنگ و روان اجتماعی و غیره است که دامنه های کنترل قدرتی آنها را در تمامی پهنه های سیاسی اجتماعی کشورها به نمایش میگذارد.
مجید عبدالرحیم پور
اتخاذ شیوه ها و سیاستهای تاکتیکی ناپایدار برای رفع موقتی برخی تحریم ها و خریدن زمان برای ادامه سیاست های راهبردی دشمن ستیز در داخل کشور و خارخ، چاره ساز نیست. ما ضمن اینکه نباید، برای رفع و حل مشکلات کشورمان دست تمنا بسوی دیگر دولتها دراز کنیم، در عین حال نباید، چشم به تغییر رفتار و سیاستهای حکومت به رهبری دستگاه ولایت بدوزیم و انرژی و نیروی خود و مردم را نا خواسته صرف تداوم وضع موجود کنیم.
بهروز خلیق
با شکست ترامپ، اين امکان فراهم آمده است که به جای اميد بستن به دخالت خارجی و همراه شدن با تحريم های اقتصادی، بتوان با اتکاء به نيروهای سياسی و اجتماعی مبارزه برای عقب نشاندن جمهوری اسلامی و گذر از آن را پيش برد.
بهزاد کریمی
خطاست اگر پنداشته شود با آمدن دو ماه بعد بایدن به کاخ سفید، اوضاع گل و بلبل خواهد شد. نه برگشت به صفر در کار هست و نه که چنین چیزی عملی است. سنگینی مخالفتها در درون آمریکا این اجازه را به بایدن نمیدهد. ضمن اینکه او نمیتواند به انتظارات حداقل اسرائیل و شیوخ عرب بی توجه بماند. بعلاوه خود همین تیم اوبامایی با توجه به برخورد جمهوری اسلامی در پسا برجام که به نوعی گذاشتن دست آنان در پوست گردو بود حاضر به احیاء برجام در همان قالب ٢٠١٥ نخواهد شد.